دوره های پادشاهی و تمدن و معماری مصر
دوره های پادشاهی و تمدن و معماری مصر به چهار دوره تقسیم می شود؛
1-یازده سلسله پادشاهی نخستین یا پادشاهی کهن 3200تا2130ق.م.
2-پادشاهی میانه2300تا1567ق.م.
3-پادشاهی جدید1567تا1085ق.م.
4-پادشاهی متاخر 1085تا332ق.م.که با حمله اسکندر مصر به تصرف و تسخیر و تحت نفوذ یونان درامد.
برای خواندن مطالب مربوط به معماری ایرانی لینک روبرو را کلیک کنید: اصول معماری ایرانی
معماری مصر و دوران پادشاهی کهن
کشور مصر از روزگاران کهن به پادشاهی دو سرزمین معروف بوده است و این تقسیم بندی طبیعی و سیاسی اولیه انها به مصر علیا و مصر سلفی معروف می باشد.
یعنی ساکنان مصر در دو منطقه شمالی و جنوبی با دو فرهنگ و رسوم کاملا متفاوت از یکدیگر می زیستند
1-مصر علیا
2-مصر سلفی
مصر علیا
سرزمینی خشک و ناهموار با فرهنگی ساده و روستایی بود.
در این منطقه به خاطر کوهستانی بودن چوپانی و شبانی رایج بوده و چادرهای بافته شده از الیاف حیوانات مسکن انها بود.
در مورد ایین تدفین نیز مرده های خود را خارج از محل سکونت و در قبر هایی که با تل خاک های روی هم ریخته وشیده می شد ،دفن می کردند.
مصر سلفی
سرزمینی پر نعمت ،شهری و پر جمعیت بود.
در این منطقه به خاطر حضور در دلتاهای رود نیل و وجود خاک حاصلخیز ،کشاورزیرایج بوده؛
و همچون سومری ها از نی مسکن می ساختند.
برای دفن مردگان ،مرده را در همان خانه خود دفن می کردند و راه ان قسمت خانه را مسدود می نمودند.
به احتمال زیاد این دو منطقه با یکدیگر در ستیز بوده اند (در طول تاریخ قبل از اتحاد )زیرا همچنان که می دانیم مصریان باستان ،تاریخ این کشور را با اتحاد دو سرزمین توسط نارمر یا منس نامی اغاز کردند.
بنابراین دوران پادشاهی کهن ،درحدود سه هزار سال ق.م.با پادشاهی نارمر و اتحاد مصر علیا و سلفی اغاز می گردد.
از روی لوح ها و نقش ها ی به جا مانده از این دوران سه خصوصیت برجسته هنر مصر مطرح می گردد
1-اعتقاد به عالم ربانی
2-حیات پس از مرگ
3-الوهیت مقام فرعون
اثار،الگوها و سبک های مورد استفاده هنرمندان این دوران الگو و سبک تمام اثاربعدی این تمدن می شودو در اکثر این الگو ها استفاده می شود.برجسته ترین اثار به جامانده این دوران لوح ارایش نارموس می باشد.
این لوح برای تهیه داروی ارایش چشم کاربرد دارد.این لوح نه تنها نمونه عالی و سندی تاریخی از وحدت دو بخش علیا و سلفی است،بلکه نخستین نمونه فرمولی برای نمایش پیکره انسان بوده که تا 3000سال بر هنر مصر غالب بود.
اعتقاد مصری ها به خود دیگری به نام کا که بعد از مرگ در جسد می رود ؛پس باید جسد دست نخورده و سالم باشد؛اعتقاد انان،سبب شد که مصریان هم اسلوب مومیایی کردن را بیاموزند و هم ساخت مقبره های عظیم برای جسد و نتیجتا سبب شد معماری مصر در خدمت مقبره ها تجلی یابد .حتی اعتقاد به حلول کا در مجسمه شبیه به مرده سبب شده بود در پیکره تراشی ها نیز بسیار استادانه عمل کنند.
برای خواندن مطالب مربوط به معماري ايراني لینک روبرو را کلیک کنید: المان های معماری ایرانی ، تاریخ معماری ایران
معماری مصر و مصطبه ها
اولین شکل مقبره ها مصطبه ها بود.مصطبه(درعربی=سکو)ساختمان چهار گوشه ای از اجر یا سنگ؛با دیواره هایی پرشیب ؛که بر روی مقبره های زیر زمینی که به وسیله هواکشی با خارج ارتباط پیدا می کرد ساخته می شد .شکل مصطبه به نوعی الهام از تل خاک های انباشته بر روی قبر مردگان دارد.
در محوطه تدفین اشیا نفیس زیادی برای زندگی پس از مرگ قرار داشته است.همچنین دالانی که جسد را از ان به پایین می برند و بعد از تدفین بسته می شد.
این نوع قبر حتی در زمان ساخت هرم نیز رایج بوده است.علت شیبدار بودن دیواره های یال مصطبه مقاومت بیشتر انها نسبت به دیوارهای عمودی در مقابل نیروهای وارده می باشد.
لازم به تذکر است که در بین النهرین تقریبا نوعی بی تفاوتی نسبت به ایین مردگان و حفظ مقبره ها وجود داشت،حال انکه در مصر ،این گونه مسائل در درجه ی اول اهمیت قرار داشتند.در سرداب یا زیر زمین (محوطه تدفین)مقبره مصطبه ای هیچ گونه ارتباطی با محیط خارج وجود نداشت.
نقاشی و یا مجسمه متوفی و نیز اشیا نفیس و ظروفی که برای کا ضروری بود ،قرار داده می شد.ارتباط مصبطه با محیط خارج از طریق دری بود که به غار خانه کوچک منتهی می شد ؛و اقوام و نزدیکان متوفی هدایای خود را برای وی در انجا می گذاردند.
سوراخی که از بالای جسد متوفی رااز ان وارد می کردند ،در برخی موارد از بام تا محل استقرار جسد ،30.5 متر به سمت پایین ارتفاع داشت.
معماری مصر و اتاق تدفین
در خلال دوره سوم و چهارم پادشاهی امنیت مقبره مورد توجه قرار گرفت و ابداعات معمارانه ،در داخل مصطبه کانون توجهات بود.
بخش خارجی ساده تر شد ،در حالی که اتاق مخصوص تدفین –مکان ارامش نهایی مالکش –در داخل چینه ها و طبقات صخره ای محافظ قرار داده شد و توسط دروازه های سنگی بزرگی که ان را مسدود می کردند ،محافظت می شد.
درب کاذب
مقبره ،خانه ابدی مردگان بود.دربی کاذب (دربی سنگی یا خشتی که تقلیدی از درب چوبی سر در نمای اصلی بود)به کا یا روح مردگان اجازه می داد تا به صورت دلخواه به مقبره وارد و یا از ان خارج گردد.این درب معمولا در وجه رو به سوی رود نیل قرار داشت و این مسئله روح را قادر می ساخت تا بر مسیر رود به سیر و سیاحت بپردازد.
فرم پلان
پیچیده ترین مقبره ها ،که حاوی اتاق های بسیاری هستند ،اقامتگاهی بزرگ مقیاس را برای متوفی خلق نموده،و همچنین دروازه ای به سوی ابدیت را می گشایند.اتاق ها ،به وسیله حکاکی های نقش برجسته با مناظری از زندگی روزمره و نقوش طبیعی ،تزئین شده اند.
نمایش منقوشی از زندگی پس از مرگ را به عنوان تناظری با باور های مصری در تزئینات این اتاق ها مشاهده می کنیم.اتاق ها مشتمعل بر انباری ها ،نیایشگاه ها ،مکان های استراحت و محدوده های پذیرایی بودند.
گورستان های مصبطه ای
دوره چهارم پادشاهی ،توسعه گورستان های مصبطه ای غیر پادشاهی رادر رابطه با مقبره های پادشاهی در می گیرد.اشغال کنندگان این مقبره ها افراد عالی رتبه ای بودند و مقبره ها دارای یک بخش زیارتگاهی کوچک در کنار خود می باشند.بخش مذکور ،یک تورفتگی ساده در بدنه دیواره مقبره است،که حاوی مکانی برای نذورات و وقفیات به درگاه مردگان بود.
مصبطه ها نه تنها اولین شکل مقابر ساخته شده در مصربودند ؛بلکه ساخت انها در زمانی که اهرام نیز به وجود امد،ادامه یافت و به عنوان مقابر اشراف و نزدیکان فرعون در کنار اهرام ،بنا می گردید.طول انها از4.5 تا 52 متر وارتفاعشان از 3تا9متر متغیر بود.
هرم پله دار پادشاه زوسر
در حدود 2750ق.م.هرم پله دار پادشاه زوسر از سلسله سوم در سقاره یا گورستان باستانی (شهر مردگان)ممفیس بر پا داشته شد.این هرم که احتمالا کهن ترین بنای سنگی مصر است ،نخستین مقبره عظیم پادشاهی بود.
شکل هرم مزبورکه ظاهرا چیزی در حد واسط بین مصطبه و هرم های حقیقی بعدی در جیره است،در واقع کپه ای از چندین مصبطه ی تدریجا کوچک شونده است (اولین قدم به سوی هرم ها را بر می دارد)
که در پایان کار ساختمانی مشابه زیگورات های بزرگ بین النهرین از اب درامده است.اما هرم زوسر ،برخلاف زیگوراتها یک مقبره است نه یک معبد و ارتفاعش از بناهای شهر مردگان پیرامونش بلندتر است.
مقبره ای چون مقبره زوسر ،وظیفه یا کارکردی دوگانه داشت:
- حفاظت از پادشاه مومیایی شده و متعلقاتش
- مجسم ساختن قدرت مطلق و خداگونه ی وی به کمک جسامت و صلابت خویش
این هرم در یک محوطه محصور مشتمل بر یک کاخ،ساختمان های ویژه جشن های سالیانه و معابد می باشد.این ساختمان با مجموعه ای درون حیاط بزرگش افریده ایمحوتپ یعنی نخستین هنرمندی بود که نامش در تاریخ مدون امده است.
نخستین شخصیت تاریخی مصر،که یقین داریم حتما روزی روی زمین می زیسته ،شاه یا کشور گشا نیست؛بلکه هنرمند و دانشمندی است به نام ایمحوتپ که طبیب ،معمار و رایزن اول شاه زوسر بوده است (حوالی1350ق.م.)
این شخص به اندازه زیادی به علم طب مصری خدمت کرد.همچنین او را به عنوان خالق هنر و علم می پرستیدند.چنان به نظر می رسد که مکتب معماری مصر به دست وی تاسیس شده و از همین مکتب سازندگان بزرگ سلسله بعد بیرون امده اند.
بنا به روایات مصری ،نخستین خانه سنگی به سرپرستی وی ساخته شد واوست که نقشه کهن ترین بنای مصری –هرم پله پله سقاره-که امروز هم سر پاست،را کشیده است.چندین قرن این ساختمان به عنوان نمونه ای برای ساختن مقابر به کار می رفته است.
او که وزیر اعظم پادشاه زوسر و مردی با نیروی افسانه ای بود؛در جهان باستان نه فقط به عنوان یک مهندس معمار بلکه به عنوان انسانی رزانه،جادوگر،حکیم(پدر علم پزشکی)،کاهن و کاتب گونه ای نابغه ی همه چیز دان که بعدها به عنوان خدا پرستیده شد-نیز ستوده می شد.
معماری مصر و اهرام ثلاثه
در جیزه،غرب قاهره امروزی،سه هرم از فراعنه سلسله چهارم –خوفو-خفرع و منکورع وجود دارد.این هرمها که پس از سال 2700ق.م.ساخته شده اند ،بارمز و علم پنهانی ارتباط پیدا کرده اند و نماد های موضوعات بسیار از قبیل:حکمت ازلی،سرزمین مصر،پایداری ابدی و فنون جادوگری و…بوده اند.اهرام جیزه،نقطه اوجی در تکامل ان شیوه معماری است که با ساختن مصطبه ها اغاز شد.
ساختمان این اهرام زاییده ضرورتی خاص نبود؛پادشاهان می توانسته اند این مصطبه ها را تا بی نهایت بر روی هم انباشته و مقبره هایشان را سنگین تر کنند.می گویند وقتی پادشاهان سلسله سوم اقامتگاه دائمی خویش را به ممفیس انتقال دادند تحت تاثیر هیلوپولیس که در مجاورتشان بود قرار گرفتند.
این شهر مرکز کیش و رب النوع رع،خدای افتاب بود که فرم و شکل این رب النوع به صورت یک سنگ هرمی شکل به نام بن-بن ساخته شده بود،می باشد.در دوران سلسله چهارم،فراعنه مصر خودرا فرزند رع نامیدندو به همین علت از ان پس کوشیدنداو را برروی زمین مجسم کنند.
بنابراین فراعنه دیگر فاصله ای با انتقال از اعتقاد به وجود روح و قدرت رع در سنگ هرمی شکل بن-بن تا اعتقاد به امکان نگهداری روح و جسم خداگونه خودشان به همان طریق مشابه در درون مقبره های هرمی شکل نداشتند.از اهرام سه گانه جیزه ،هرم خوفو کهن ترین و بزرگ ترین است.به استثنای راهورها و اتاقک تدفین،توده غول پیکری از بنایی با سنگ اهک است که مطابق همان اصول ساختمانی هرم پله دار پادشاه زوسر در سقاره ساخته شده است.
سنگ اهک از صخره های شرق نیل به دست می امد و بااستفاده از طغیان های سالانه نیل به ساحل غربی ان انتقال داده می شد.پس از انکه سنگ تراشها کار تراش دادن سنگها را به پایان می رساندند،برای انکه جای هر قطعه سنگرا در بنای هرم مشخص کرده باشند،انها را با مرکب قرمز غلامت گذاری می کردند.
انگاه گروه های بزرگی از کارگران ،دست به دست هم می دادند و سنگهارا از روی خرپشته هی موقتی بالا می کشیدند.و رج به رج روی هم می نهادند.سرانجام نمای هرم باپوششی از سنگ اهک سفید مروارید رنگ پوشیده می شد ،این سنگ ها را با چنان ظرافتی می تراشیدند که درزهای میانشان را به سختی می شد با چشم تشخیص داد.
هرم خوفو،جیره
سنگ برجسته هرم بزرگ خوفوچهار سنگ برجسته که بار فشاری هرم را تحمل می کنند در بالای سر در ورودی هرم قرار گرفته اند.
ورودی توسط چارچوبی از سنگ اهک مسدود می گردد .با انجام این عمل فضای داخل از دید پنهان شده و امنیت افزایش میابد.
فضای داخلی هرم بزرگ خوفو
این فضا به دو سطح متفاوت از اتاق های داخلی هرم منتهی می گردد.اتاق خطی پادشاه از سنگ گرانیت و اتاق ملکه ،دو اتاقی می باشند که این فضا به انها ختم می شوند.
مطابق نظر فلیندرزپرتی ،هرم خوفو حدود 2 میلیون و3000هزار قطعه سنگ ساخته شده است که وزن متوسط هر یک 2.5 تن میرسد؛بنا به یک محاسبه ،با این مقدار سنگ می شود دیواری کوتاه به گرد سراسر فرانسه کنونی کشید.
اما باید گفت :هنر سازندگان این هرم فقط به عظمت کار و مهندسی موفقیت امیزشان محدود نمی شود؛بلکه طراحی صوری –تناسب ها ابهت بی کران ان که این چنین بار کارکرد تدفینی و مذهبی اش و با محیط جغرافیایی اش ،سازگار بود-را نیز در بر می گیرد.
از بقایای بر جامانده از هرم میانی جیزه یعنی هرم خوفو می توان مجموعه کاملی از اهرام را بازسازی کرد.
1-این مجموعه تشکیل می شد از هرم خوفو با اتاقک تدفیین در داخل یازیرش
2-نماز خانه متصل به یال شرقی هرم یا محل تقدیم قربانی ها و اجرای ایین ها و جشن های مذهبی و ذخیره و نگهداری پوشاک،خوراک و ظروف مورد استفاده در جشن ها و ایین ها .
3-راه خاکریز منتهی به دره
4-معبد دره ای یا دهلیز خاکریز سر پوشیده
5-در کنار راه خاکریزو مشرف بر معبد مفرخ،مجسمه ایوالهول بزرگ قرار دارد که به نشانه بزرگداشت فرعون از یک صخره طبیعی تراشیده شده است.
مجسمه ابولهول در معماری مصر
سر ابوالهول را غالبا تجسمی از چهره خفرع تلقی کرده اند ؛اما برجستگی ها و خطوط سیمایش به قدری عام هستند که فردیت خاصی در ان قابل تشخیص نیست.
از نظر اندازه مجسمه ابوالهول در پیکر تراشی جهان باستان بی مانند است .این مجسمه در نزدیکی هرم خفرع ساخته شده است.ابوالهول ،از یک صخره سنگی منفرد از جنس سنگ اهک تراشیده شده است واولین نمونه باقیمانده از این نوع فرم می باشد.
مجسمه تجسمی از یک شیر می باشد که در قسمت سر ،تندیس یکی از فراعنه را به همراه داشته و دارای پوششی تزئینی برروی سر و محاسنی مصنوعی می باشد.ابوالهول نقش نگهبان و محافظ مقابرسلطنتی را ایفا می کند.
چرا مردم اهرام را ساخته اند؟
شکی نیست که از این کار،منظور برپا کردن یک اثر بزرگ معماری را نداشته اند و این کار تنها برای منظور دینی صورت گرفته است.
اهرام مصر گورهایی بوده که رفته رفته از صورت اولیه خود تحول یافته و به این شکل در امده است.پادشاه ان زمان ،مثل همه مردم چنین عقیده داشته است که در هر جسم زنده ای همزاد ان به نام (کا)جای دارد،این همزاد در ان هنگام که شخص اخرین نفس را می کشد،نمی میرد.
عقیده بر ان بوده است که هر اندازه جسد مرده بیشتر بماند و بهتر به ان خوراک بدهند و از فساد محفوظ بماند کا نیز باقی می ماند.بزرگی و وضع قرار گرفتن هرم،یکی از وسایل بقا و مقاومت با مرگ به شمار میرفته است.
برای بقای همزاد مرده یعنی کا،مرده را در تابوتی از سنگ سخت می گذاشتند و برای مومیایی کردن ان متحمل رنج فراوان می شدند.
مجسمه سازی
اعتقاد به حضور کا در تندیس متوفی و احتمال متلاشی شدن جسد او سبب شد مجسمه سازی رونق گرفته و مورد توجه قرار گیرد.البته این مجسمه ها و جنس انها بستگی به مقام و رتبه شخص متوفی داشت.
تندیس افراد وابسته به طبقه حاکم از چوب و مفرغ و خاک رس و افراد وابسته به فرعون از سنگ اهک از اطراف نیل و صحرای مصر ساخته می شد.
البته این تناسبهای چهره و فرم تندیس غیر حقیقی و از قانون تناسبات عظمت شاهانه پیروی میکرده یعنی هرچه موضع شخص متوفی از اهمیت کمتری برخوردار باشد واقع نمایی ان بیشتر بود و برعکس.
در کل اثار و الگوهای این زمان در پیکره سازی،نقاشی و فرمها سرمشق و الگویی برای تمام دوران بعد شد.
از نقاشی این دوران نیز اثار چشمگیری باقی مانده که در ان تصاویر زیبا و واقع گرایانه از پیکره حیوانات موجود است.
دوران پادشاهی میانه و معماری مصر
حدود سال 2300ق.م.زمین داران جاه طلب به زورازمایی با قدرت فراعنه برخاستند و کشور مصر را تقریبا تا یک سده در دریایی از ناارمایی ها و اشوب های داخلی گرفتار کردند.سرانجام یکی از امیران طیوه(تبس)به نام منحوتپ اول مصر را یک بار دیگر متحد کند وتحت فرمان پادشاه واحدی در اورد.در دوره حاکمیت سلسله یازدهم و دوازدهم (که پادشاهی میانه نامیده میشود)به دنبال تحویل مزبور،هنر از نو شد احیا شد و ادبیاتی غنی و پر تنوع پدید امد.
با تشکیل دولت نیرومندی مرکزی اقتصاد دوباره شکوفا گردید و اثار هنری حیات دوباره یافتند.در دوره پادشاهان سلسله های یازدهم و دوازدهم ،تحول مزبور موجب گردید که هنرو بسیاری از سنت هاب گذشته دوباره احیا گردند.هنر معماری و پیکره سازی را مجدداٌاحیا حمایت نمودند.در این دوره جواهر سازی بیش از پیش رونق گرفت.در هنر نقاشی سبک های جدید و پدید امد.
مقبره های تخته سنگی دوره پادشاهی میانه
در روزگار پادشاهی میانه ، دیگر هرم شکل مورد پسند برای دفن اموات به شمار نمی رفت.مقبره های تخته سنگی دوره ی پادشاهی میانه ،در بیشتر موارد جانشین مقبره های هرمی متعلق به پادشاهی کهن شدند.هزینه گزاف و تلاش های بیهوده ای که صرف نگهداری از جسد مومیایی شده پادشاه در زیر هرمی بزرگ ، اشکار و قابل نفوذ میشد،موجب پیدایش این رسم جدید تدفین مردگان گردید که در ان مقبره ها را در نقاط دور افتاده از دل تخته سنگ ها می کندند.
این مقبره ها که در جلوشان یک سراسری ستون دار کوتاه ساخته میشد،واحدهای بنیادی معماری مصر-سرسرا یا دهلیز،تالار ستون دار و اتاقک مقدس-را شامل میشدند.درمقبره سنگی امنحتپ اول ، ستونها مانندستون های سرسرا بخشی پیوسته به بافت یکپارچه تخته سنگ هستند.دیواره هی مقبره همچون روزگاران گذشته،با انواع نقاشی ونقش های برجسته رنگین با موضوعاتی تقریبا مشابه موضوعات پیشین ،تزیین شده بودند.
معبد منتوحوتپ
یکی از بناهای که از دوران پادشاهی میانه (2056ق.م.)به جای مانده معبد مقبره منتوحوتپ در دیر البحری است.این مجموعه کوه جا سازی شده و ترکیب موفق و هیجان انگیزی را با معماری و طبیعت به وجود اورده است.سطوح تراس ها را راهروهای ستون دار جانبی به وسیله معبری شیب دار به یکدیگر متصل می شوند.در وسط تراس بالایی هرو کوچک سنگی به عنوان نشانی از مقبره قرار دارد.
محل دفن فرعون در خارج از مجموعه و در داخل کوه جای داده شده بود
این معبد ترکیبی از عظمت اهرام دوره ای پیشین و تالارهای ستوندار چند طبقه است.
هیکسوسها و پادشاهی جدید
پادشاهی میانه پادشاهی کهن ،از هم پاشیده و قدرت به دست سلسله اسیایی های سامی الاصل افتاد که از دشت های مرتفع سوریه و بین النهرین برخاسته بودند وهیسکوسها یا پادشاهان چوپان نامیده می شدند:
اینان فرهنگی متنفذ و یک حیوان بسیار مفید یعنی اسب را نیز با خود اورده بودند.یورش و استیلای هیسکوسها بر مصر که نزد مردم ان دیار یک فاجعه تلقی می شد،بعدها به عنوان نخستین بذرهای نفوذی ارزیابی شد که مصر رادر شاهراه فرهنگ عصر مفرغ در مدیترانه ی شرقی نگه داشت.
در هر صورت،یورش هایی که به حملات هیسکوسها اغاز گردید،مخصوصا از لحاظ سلاح ها و اسلوب های جنگ،به سرنگونی خود ایشان توسط پادشاهان بومی مصر که به سلسله هفدهم تعلق داشتند،منجر گردید.
در 1580یکی از شاهزادگان تب به نام “احمس”هیسکوسها را بیرون راند و مصر سلفی را گرفت.امپراطوری جدید یا دومین امپراطوری”تب”که از مهمترین دوره های تاریخ مصر است،از همین زمان شروع شد.
احمس اول در 1580،شکست دهنده نهایی و نخستین پادشاه سلسله هیجدهم؛دوران پادشاهی(امپراطوری)جدید را که درخشان ترین دوره در تاریخ طولانی مصر به شمار می رود،اغاز نهاد.در این دوره مرزهای مصر در اثر برخی پیروزی ها از فرات در غرب تا ناحیه نوبه(سودان)در جنوب ناحیه گسترده بود.
پادشاهی جدید
در این دوره:
- ترمیم خرابی اغاز گشت.
- معابد بازسازی شدند.
- تب پایتخت مصر به صورت شهری زیبا و باشکوه در امد.
اگر عظیم ترین و گیراترین یادمان های پادشاهی کهن را هرم های ان بدانیم،در دوره پادشاهی جدید معابد باشکوه به چنان مقامی می رسند.مراسم دفن،همچون گذشته با دقت و شکوهی بی مانند برگزار میشد و اشراف و پادشاهان به پیروی از سنت پادشاهی میانه،مرقدها و اتاقک های تدفین خویش را از دل صخره های غرب نیل می تراشیدند ودر می اوردند.
در دوره شاهان،مقبره ها را از دل تخته سنگ ها تراشیده اند و راه رسیدن به انها دالان های درازی است به طول 1500متر که محل مقبره را تا دامنه ی کوه می رساندند.راههای ورود به این اتاقک ها تدفین را با دقت تمام پنهان و گم می کردند؛و معابد مردگان نیز به فاصله معینی از این مقبره ها در امتداد سواحل رودخانه برپا شده بودند.
معبد جایی که پادشاه در ان به پرستش خدای حامی خویش می پرداخت؛و پس از مرگش به عنوان نماز خانه مردگان مورد استفاده قرار می گرفت،به ساختمانی پر شکوه ومجلل و در خورمقام پادشاه و خدا تبدیل شد.باشکوه ترین معبد یا مرقد مردگان سلطنتی ،از میان مرقد ملکه حتشپسوت،بود که پیش از سرنگونی حکومتش به دست تحوطمس سوم،ساخته شده .
معبد مزار ملکه حتشپسوت،دیرالبحری
حتشپسوت شاه دختی بود که چون هیچ جانشین مذکوز قانونی برای سلطنت نداشت،به خود می بالید از اینکه توانسته بود دو سرزمین مصر را به کار با کمر های خمیده برای خود وادارد.این معبد که حدود 1500ق.م.در مجاورت خطوط معبد منتحوتپ اول از دوره پادشاهی کهن ساخته شد اما هرم ان را در حیاط جلویی نداشت.
از سطح کف دره تا سه طبقه ستوندار با خرپشته های اتصال از پایین یه بالا قد برافراشته است.نکته قابل توجه تناسب بصری معبد با محیط طبیعی خود است.سنگهای دراز عمودی و افقی ستون بندیها و توالی رنگ سیاه و سفید یا روشن و تاریک ،با تقارن انسان ساخته اش ،الگوی صخره ای پرتگاه های صخره ای بالا را تکرار می کند.
تک تک ستونها،که یا چهر گوش ساده اند یا به صورت یک شانزده ضلعی پخ دار تراشیده شده اند، تناسب و فضای هنری با یکدیگر پدید می اورند.تقریبا نزدیک به دویست پیکره نقش برجسته در ارتباط با معماری این معبد ساخته شده است .نقش های نیمه برجسته با رنگ های درخشان و خیره کننده ای که سراسر دیوار ها را پوشانده بودند و بقایایشان را امروزه هم می توان دید به همین علت ساخته شده بودند.
این نقش های برجسته تولد،تاجگذاری و کارهای بزرگ حتشپسوت بودند.در روزگار او مهتابی های معبد مانند امروز قطعه زمین های خشک نبودند بلکه باغ های پر از درخت کندر و گیاهان نایاب بودند که ملکه به دنبال لشکر کشی به سرزمین دور افتاده پونت در ساحل دریای سرخ با خود اورده بود.و شرح این واقعه به طرز نمایانی در تزیینات معبد به چشم می خورد.
پادشاهی جدید
- اعزام هیات های سیاسی کشور های دیگربه مصر
- برقراری روابط جدید
- سود بازرگانی با اسیا و جزایر دریای اژه،به دامنه تماس ها و روابط خارجی این کشور افزود.
غنایمی که در جنگ ها به دست می امد و خراج هایی که ملت های زیر دست می پرداختن دساختن پایتخت جدید یعنی طیوه را ممکن می ساخت .این شهر به زودی به پایتختی بزرگ و زیبا با کاخ ها،معابد و مقبره های باشکوه در دو سوی نیل تبدیل شد.
تحوطمس سوم که در پنجاه و چهارمین سال سلطنتش در نیمه نخست سده پانزدهم پیش از میلاد در گذشت ،اگر نگوییم بزرگترین فرعون در تاریخ مصر بود ،قطعا بزرگترین فرعون پادشاهی جدید بود؛و جانشینانش سنت های پایدار اورا دنبال کردند.
ه.و.جانسون درباره هنر این دوره می نویسد:
هنر پادشاهی جدید ،شامل انواع گوناگون شیوه و خصوصیات بود.از محافظه کاری خشک ویخ زده گرفته تا نو اوری خیره کننده ؛و از عظمت طلبی جسیم و ستمگرانه گرفته تا زینت کاری ظریف ماهرانه این دوران هنری را،همچنانکه درباره هنر امپراطوری روم15قرن بعد خواهیم دید،به هیچ وجه نمی توان با انتخاب چند نمونه برجسته از بناهای باقیمانده اش ،به طور کلی معرفی کرد، زیرا تاروپود انچنان از رشته های مختلط و متنوعی به وجود امده است که دست چین هر دسته ی محدود از اثار ان دوره برای نشان دادن کلیه خصوصیات هنری ان کاری خود سرانه می نماید.
معبد صخره ای رامسس
معبد تخته سنگی غول اسای رامسس دوم،اخرین فرعون بزرگ و جنگاور مصر،که کمی پیش از خروج قوم یهود از مصر به پیشوایی حضرت موسی زندگی می کرده است،در ابوسمبل بر ساحل چپ رود نیل ساخته شده است.
رامسس که از پیکارهای بسیارش برای زنده کردن امپراطوری مصر برخود می بالید،با قرار دادن چهار تندیس شبیه سازی شده غول اسای خودش در نمای معبد به ستایش از عظمت خویش پرداخت و در ان اغراق کرد.
این بنا در خلال فرمانروایی رامسس دوم ساخته شد.این معبد یادمانی ،از یک سراشیبی پرتگاه مانند ماسه سنگی تراشیده یا کنده کاری شده بود.چهار تندیس غول پیکر از پادشاهان در حالی که بر تخت نشسته اند در بخش جلویی معبد قرار گرفته است.
نمای اصلی ان با دروازه 2 برجی رو به سوی شرق قرار گرفته است.این نما،دارای تندیس مرکزی از خدای خورشید است که سری از قوش یا شاهین دارد.این نما توسط ردیفی از میمون ها که درحال تقدیس طلوع خورشید هستند،و در بخش فوقانی نما قرار گرفته اند،منقوش گشته است.
پلان معبد
یک ورودی باریک مابین دو تندیس غول پیکر مرکزی که به یک سالن عریض تر،منتهی می گردد؛و به دنبال ان یک تونشستگی در دیوار که کحل نگهداری تندیس هایی است که تصویری از خدایان تثلیت مصر را در ترازی مساوی با پادشاه ارائه می دهند.تالار ستون دار ،در مجاورت اتاق های باریکی وجود دارد که به منظور فضای انبار مانند به کار می رفتند.رو به سوی شرق مجموعه،تاریخ تولد رامسس و نقش خورشید بر تندیس های از امون ورامسس قرار داده شده است.
در دوره های بعد،افتخارات شاهان و عظمت امپراطوران را نیز با ساختن بناهای عظیم و پر شکوه گرامی داشتند؛گویا گرایش به ساختمان ها و پیکره های غول اسا از مختصات هنر بیشتر امراطوری هایی است که به اوج اقتدار رسیدند .در اینجا هنرمندان رامسس اصل گسترش یا بزرگ نمایی غیر عادی را در اندازه ها و تکرار انها به کار می بندند.تندیس های جسیم ،پالایش تندیس های دوره های پیشین را ندارند،زیرا هرگونه ظریف کاری فدای بزرگ کردن اندازه ها شده است .بزرگترین مقیاس ها در داخل معبد نیز به اجرا در امده است .
پیکره های غول اسای پادشاه که به قالب ستون تراشیده شده اند در دوسوی دالان باریک معبد رو به یکدیگر ایستاده اند و جسامت اغراق امیزشان ظاهرا با فضای معماری ان تناسب دارد.ستون هااز دل صخره های موجود تراشیده شده اند و هسچ نقشی در تحمل فشار سقف نداردو ازاین لحاظ مشابه ستون های مقابربنی حسن هستند.
پیکره ستونی با استفاده از پیکره مرد و زن به جای ستون –کاریاتید- بعدها در معماری یونان پدید امد و حضور ان در ابوسمبل را می توان نخستین کاربرد ان دانست.گذشته از معبد های مردگان ،بناهای عظیم دیگری بودند که برای ستایش از یک یا چند خدا ساخته می شدند ؛
و غالبا شاهان یکی پس از دیگری بخش های تازه ای بر انها می افزودند و ابعادی غول اسا به ان ها می دادند ،مانند انچه در معابد کرنک و الاقصر دیده می شود.تمام این معبدها نقشه های اجرایی مشابهی داشتند.نقشه هر معبد سردردار نمونه ، بر امتداد محور واحد خیابانی که از وسط یک حیاط و تالار ستوندار می گذرد و به مرقدی کم نور می رسد، از دو سو قرینه سازی شده است.
دوره متاخر
دوره متاخر از 1085ق.م.شروع شد و این دوره باپادشاهی امنحوتب پنجم یا اخناتون شروع شد.
اخناتون بود که به خدای یگانه افتاب اعتقاد داشت و ان را پرستش می کرد و پرستش دیگر خدایان را منحل کرد و او بود که پایتخت را از طیوه به مل العمارانه منتقل نمود.
اما بعد ازاخناتون مجددا ایینهای امون ،خدای بزرگ بازگشت و اخناتون تکفیر شد و اثارش نابود گشت و دوباره به سبک پیشین بازگشتند.
ناگفته های هنر و معماری مصر
در تمدن مصرهنر های زیبا”معماری،مجسمه سازی ونقاشی”و یا هنر های کاربردی “اثار فلزی ،منسوجات”یک کلیت منسجم راشکل می دهندکه اوج ان را در معابد می توان دید.هنر و معماری مصر، هنری غریزی است تا عقلانی .هنری عملکردی و مملوس و در خدمت انسان و حیات دنیوی او؛اما ملزم به پیدا کردن خوشبختی و رفاه است و در نتیجه انتقال دهنده دنیای مادی به دنیای غیر مادی است و برای همین مرتبط با حیات پس از مرگ و اوج ان در مقابر است.
نقاشی مصری مفهوم هنر برای هنر نداشت و هنر فراغنه هنری صنعتی ملی بود و در خدمت اشرافیت قرار داشت.لذا سرنوشت و افت و خیز ان به سرنوشت دولت گره خورده بود و از همین رو زمانبندی شده با تاریخ سیاسی ،اقتصادی و اجتماعی کشور خود جریان داشت و بسته به عقاید فرعون اعمال مذهبی و حال و هوای کلی اجتماعی بوده است.در نقاشی مصری هنرمند سعی داشت بخش اصلی پیکر را مستقیم مثل شانه و دستها ترسیم کند در حالی که پاها و چهره همیشه نیمرخ بوده و اصل پرسپکتیو رعایت نمی شد.مجسمه سازی و معماری مصری بسیار حجیم،صلب و پایدار بود .
با توجه به اعتقاد حلول کا در مجسمه بعداز مرگ جنس ان از سخت ترین سنگها ساخته می شد و بازنمایی چهره از دقت و ظرافت کمی برخوردار بودند و در مجسمه انچه برای حیات پس از مرگ مورد نیاز بود ،استفاده می شد.همچنین اثار با توجه به رتبه اشخاص نسبت به زیردستشان بزرگتر یا کوچکتر بود.همچنین خلق موجودات تخیلی تلفیقی در مصر رواج داشت مثل ابوالهول و یا شیر با سر شاهین و….
معماری مصر در اغاز با ساختمان هایی از خشت و چوب و نی پاره ای مصالح سبک بود.
معماری مصر
در معماری متعارف مصر باستان از مصالح کم دوام یا از بین رفتنی استفاده می شد
ساختمان های مسکونی-بنای مزرعه ها-مغازه ها-حتی کاخ ها و دژهاهمه از خشت خام ،پاپیروس و چوب ساخته می شدند.
مصری ها فقط در معماری
-اماکن مذهبی-زیارتگاه ها-و بناهای ارامگاهی شاناز سنگ استفاده می کردند ودر نتیجه بیشترین اطلاع ما از این بناهای سنگی است.
منبع: کتاب معماری جهان-جزوه ی درسی معماری جهان