به گزارش «رسانه معماری هورنو » و به نقل از همشهری آنلاین، رنگ در فرهنگ ایرانی تنها یک عنصر تزیینی یا جلوهای بصری نیست، بلکه زبانی ریشهدار، هویتی اصیل و فلسفهای ژرف است. این زبان رنگین، از گنبد فیروزهای مسجد شیخ لطفالله در اصفهان تا بافتهای هنرمندانه فرشهای کاشان، و از لعاب لطیف کوزههای لالجین همدان تا نقشهای ظریف نسخههای خطی، با ما سخن میگوید. هر رنگ، حامل روایتی است از طبیعت، عرفان، تاریخ و عواطف مردم این سرزمین. رنگها در ایران، شناسنامهای تصویری برای تمدنی کهناند؛ شناسنامهای که مرزهای جغرافیا را درنوردیده و در عرصههای جهانی، از دنیای مد و طراحی داخلی گرفته تا هنر و صنعت، با افتخار «ایرانی» یا Persian نامیده میشود.
این جلوه حیرتانگیز، حاصل قرنها تجربه و مهارت هنرمندان ایرانی در کشف و بهکارگیری رنگ از دل طبیعت است؛ ترکیبی از جسارت، ذوق و دانشی عمیق. از سنگ لاجورد بدخشان، آبی لاجوردی پدید آمد تا آسمان را بر گنبد مساجد بنشاند. از خاک سرخ جزیره هرمز، قرمز لاکی متولد شد تا شور و حرارت را به فرشها و نگارهها ببخشد. و از ترکیب اکسیدهای مس و قلع در آتش کورهها، رنگ سبز فیروزهای، یا همان «سبز ایرانی»، خلق شد تا نماد بهشت، زندگی و آب باشد. کاشیکاریهای معرق و هفترنگ که از قلههای هنر معماری ایراناند، خود گنجینهای از هماهنگی رنگها هستند؛ جایی که آبی، زرد، نارنجی و سبز، آرامش و هیجان را در تعادلی شگفتانگیز به نمایش میگذارند. همین هماهنگی در رنگ، در دل قالیهای ایرانی نیز تکرار میشود؛ جایی که هر گره، حامل معنایی است و هر رنگ، در پیوندی آگاهانه با دیگری نشسته است.
رنگهای ایرانی امروز در طراحیهای مدرن جهانی درخشیدهاند. برندهای بزرگ در نیویورک و پاریس، الهام خود را از پالتهای رنگی ایرانی میگیرند. بسیاری از این رنگها اکنون در فهرستهای جهانی مانند پنتون و وبسایتهای معتبر هنری ثبت شدهاند و نامهایی معتبر و شناختهشده دارند. حضور پررنگ این طیفهای رنگی بهعنوان نمادهایی از هویت و فرهنگ ایرانی، گواهی است بر تأثیر پایدار هنر ایران بر سلیقه و زیباییشناسی جهانی؛ سفیرانی خاموش اما نافذ که نام ایران را بینیاز از واژه، به گوشهگوشه جهان رساندهاند.
آبی ایرانی یکی از شاخصترین و محبوبترین رنگهای سنتی ایران است که از دیرباز در هنرها و صنایع مختلف حضور پررنگی داشته است. این رنگ، عنصر غالب در کاشیکاریهای باشکوه مساجد و بناهای تاریخی ایرانی بهشمار میرود. ایران و افغانستان از دیرباز بهواسطه داشتن معادن ارزشمند سنگ لاجورد، منبع اصلی این رنگ بودهاند. هنرمندان ایرانی، لاجورد را پودر میکردند و از آن برای رنگآمیزی کاشیها، سفالینهها و حتی در برخی موارد، الیاف فرشها بهره میبردند.
جالب است بدانید که واژه “آبی ایرانی” (Persian Blue) نخستینبار در سال ۱۶۶۹ وارد زبان انگلیسی شد و از آن زمان تاکنون بهعنوان یکی از رنگهای شناختهشده در عرصه بینالمللی باقی مانده است. این رنگ در منابع مختلف با نامهایی همچون آبی کاربنی، آبی پرشین یا آبی شالی نیز شناخته میشود و همچنان الهامبخش طراحان در حوزههای گوناگون است.
این رنگ ایرانی از همان خانواده آبی شالی یا آبی ایرانی است که شدت کمتری دارد. این رنگ در میان پارچهفروشان ایرانی، به آبی ایتالیایی معروف است. مسجد کبود تبریز یکی از شاهکارهای استفاده از این رنگ است.
این رنگ نیز از طیفهای وابسته به آبی ایرانی بهشمار میرود و با نامهایی مانند پرشین ایندیگو یا بنفش نیلی شناخته میشود. نخستینبار در سال ۱۹۱۲، این واژه وارد زبان انگلیسی شد و از آن زمان بهعنوان یکی از رنگهای شاخص ایرانی شناخته میشود.
پرشین ایندیگو در هنرهای سنتی ایران، بهویژه در کاشیکاریها و سفالسازیها کاربرد فراوانی داشته است. همچنین در قالیبافی، بهخصوص در قالیهای نفیس نایین و اصفهان، رنگ نیلی بهعنوان رنگ زمینه بهکار میرود تا نقوش کرم و لاکی را برجستهتر و چشمنوازتر سازد.
رنگ رز ایرانی یا گلسرخی، برگرفته از رنگ دلانگیز گلمحمدی است که از دیرباز جایگاه ویژهای در فرهنگ و طبیعت ایران داشته است. این رنگ زیبا نخستینبار در سال ۱۹۲۲ وارد زبان انگلیسی شد و بهسرعت در دنیای مد و طراحی، بهویژه در پوشاک بانوان و اکسسوریهای دخترانه، محبوبیت یافت.
در هنرهای سنتی ایران نیز، رنگ گلسرخی حضوری ظریف و پرمعنا دارد. این رنگ در قالیهای تبریز و قم برای خلق نقوش زنانه و لطیف بهکار میرود و جلوهای شاعرانه و دلنشین به فرشها میبخشد.
صورتی ایرانی یکی دیگر از رنگهای شاخص در فرهنگ و هنر ایران است که برای نخستینبار در سال ۱۹۲۳ وارد زبان و ادبیات انگلیسی شد. این رنگ لطیف و روحنواز، در کاشیکاریهای دوره قاجار و نیز در قالیبافی سنتی ایرانی کاربردی گسترده داشته است.
نمونهای درخشان از حضور این رنگ را میتوان در مسجد نصیرالملک شیراز ــ که بهسبب همین ویژگی، به «مسجد صورتی» نیز شهرت یافته ــ مشاهده کرد. در این مسجد، ترکیب رنگ صورتی با نور، فضایی رؤیایی، شاعرانه و خیرهکننده پدید آورده که شهرتی جهانی یافته است.
امروزه صورتی ایرانی همچنان جایگاه خود را در طراحی مدرن حفظ کرده و در صنعت پوشاک، لوازم آرایشی و کالای خواب کاربردی گسترده و محبوب دارد.
قرمز ایرانی رنگی گرم و غنی است که ریشه در خاک سرخ جزیره هرمز دارد؛ خاکی منحصربهفرد که نهتنها در هنر، بلکه در صنعت لوازم آرایشی نیز کاربرد یافته است. این رنگ پرشور، از دیرباز در سفالگری کرمان و نیز در قالیبافی مناطق روستایی و عشایری ایران نقشی برجسته داشته است.
در فرهنگ ایرانی، این طیف با نامهایی چون سرخ، لاکی و قرمز دانهاناری شناخته میشود؛ نامهایی که هر یک، گوشهای از پیشینه و زیبایی این رنگ را بازتاب میدهند. جالب آنکه واژه “قرمز ایرانی” یا Persian Red برای نخستینبار در سال ۱۸۹۵ وارد متون و فرهنگ واژگان زبان انگلیسی شد و از آن پس، بهعنوان یکی از رنگهای اصیل و الهامبخش در هنر و طراحی جهانی جایگاه یافت.
نارنجی ایرانی یا اخرایی پررنگ، یکی از رنگهای سنتی و پرکاربرد در رنگرزی، قالیبافی و سفالگری ایرانی است که سابقهای دیرینه در هنر این سرزمین دارد. منشأ این رنگ، خاک سرخ جزیره هرمز است؛ خاکی غنی از پودر اکسید آهن که طی فرآیندی طبیعی، این رنگ گرم و متمایل به نارنجی را پدید میآورد.
این رنگ در هنرهای دستی، بهویژه در فرشهای سنتی و ظروف سفالی، نقشی برجسته داشته و همچنان یادآور اصالت و گرمای رنگهای طبیعی ایران است. اصطلاح “نارنجی ایرانی” (Persian Orange) برای نخستینبار در سال ۱۸۹۲ وارد زبان انگلیسی شد و از آن زمان تاکنون بهعنوان یکی از رنگهای شاخص و الهامبخش در طراحی جهانی شناخته میشود.
رنگ عنابی که در زبان انگلیسی با نام Plum نیز شناخته میشود، برگرفته از رنگ میوه آلو و آلو برقانی است؛ میوههایی که از خانواده زرشکیان به شمار میآیند. این رنگ عمیق و غنی، از گذشتههای دور در صنایع مختلف ایرانی کاربرد داشته و بهویژه با نام عنابی در فرهنگ و هنر ایران شناخته میشود.
در قالیبافی سنتی، بهویژه در فرشهای بیجار و همدان، رنگ عنابی برای ایجاد عمق بصری در طرحها و بهعنوان رنگ زمینه در کنار طیفهای روشنتر استفاده میشود. این رنگ همچنین در جلدسازی سنتی (صحافی) و ساخت قطعات چوبی تزئینی حضوری پررنگ داشته است.
امروزه عنابی یا Plum جایگاهی برجسته در صنعت لوازم آرایشی و پوشاک یافته و بهعنوان رنگی لوکس، گرم و متمایز در طراحیهای مدرن مورد توجه قرار دارد.
کمتر ایرانیای را میتوان یافت که به سنگ فیروزه و رنگ منحصربهفرد آن علاقهمند نباشد. این سنگ گرانبها و رنگ درخشان آن، چنان در تار و پود هنرهای ایرانی تنیده شده که در سطح جهانی با عنوان سبز ایرانی (Persian Green) شناخته میشود.
نخستینبار در سال ۱۸۹۲، از این رنگ در زبان انگلیسی بهعنوان یکی از رنگهای اصیل ایرانی یاد شده است. فیروزهای، از گنبدهای باشکوه مساجد و سردر بازارها گرفته تا کاشیکاریهای ظریف داخلی و زیورآلات سنتی، همچون امضای هنر ایرانی درخشیده است.
حتی رگههای سبز درون سنگ مرمر نیز بازتابی از همین طیف رنگی است که به نام سبز ایرانی شناخته میشود؛ رنگی که با خود، حس آرامش، شکوه و زیبایی طبیعت ایران را به همراه دارد.