باروک از نظر لغوی به معنای مروازید نامنظم است. خواستگاه باروک ایتالیا و شهر روم است.
در این دوره علم پیشرفت زیادی کرده سرعت اکتشافات علمی بالا می رود. در این دوره ساعت اختراع می شود البته ساعت شنی و آفتابی از قبل بوده و ساعت عقربه ای اختراع می شود. دوره تئاتر است و اینها باعث تحول در هنر می شود. در این دوره نیوتن-کپرنیک و کپر از ستاره شناسان و فیزیک دانان مشهور هستند. نیوتن معتقد است که مدار سیارات به دور خورشید بیضی است و با اختاع ساعت مفهوم زمان مطرح می شود و در نتیجه در هنر به خصوص مجسمه سازی فرم های سیال مطرح می شود و دیگر خطوط شکسته و عمود مطرح نیست بلکه خطها الهام از طبیعت می گیرند و چون در طبیعت خط راست نداریم خطوط تبدیل به خطوط منحنی و مواج می شوند.
از نظر ادبی باروک اغلب در برابر کلاسیسیسم معنا می شود یعنی برخلاف کلاسیسیم که بر پایه ی اعتدال استوار است در باروک اغراق به چشم می خورد.
دو شاخه ی باروک عبارت است از:
preciosite و burlesque
در preciosite تصنع وجود دارد. مثلا به جای گفتن دندان از عبارت مبلمان دهان و یا به جای کامه ی نان از عبارت حامی زندگی استفاده می شود. این نوع از باروک در واقع خواستار ایجاد فاصله میان افراد عامی و با سواد است به شکلی که درک سخنان افراد با سواد برای افراد عامی مشکل گردد.
شاخه ی دوم باروک یعنی Burlesque نیز همانند شاخه نخست عمل می کرد ولی در جهت مسخره کردن افراد عامی.
جهان بینی و خصوصیات سبک باروک:
۱.بی ثباتی دنیا:
یکی از اساسی ترین تفکرات باروک اسن است که شناخت و دانش بشر از جهان پیرامون خود کامل و صددرصد نیست، چو دنیا بی وقفه در حال تحول ، دگرگونی و بازسازی است و هیچ چیز ثابت و قطعی نیست.
به عنوان مثال این تغییر و تحول در طبیعت کاملا مخسوس است. توالی فصل ها ، نشانه هایی ملموس ار این تغییر شکل بی وقفه دنیاست.
۲. انسان آزاد:
انسان آزاد محکوم به سرنوشت نیست، بلکه حاکم بر تقدیر خود است، چون این دنیا ثابت و بدون تغییر و تحول و قوانین حاکم بر آن نیز قطعی و غیر قابل نقض نیست، بودن انسان در چنین شرایطی ، آزادی عمل ، قدرت انتخاب و توانایی تصمیم گیری با تمام آگاهی را برای او به دنبال دارد.
۳.نپذیرفتن چیزی بطورقطعی و مسلم:
باروک به واقعیت ها قطعی و صددر صد ایمان ندارد، بلکه عقیده دارد که همه چیز در ظاهر نمودار می شود. باروک به آنچه که درظاهر وجود دارد اهمیت می دهد نه به آنچه که واقعا هست.
۴. واقعیت و توهم:
پیروان سبک باروک معتقدند که بین حقیقت و خیال ، ظاهر و باطن مرز مشخصی وجود ندارد و کاملا از هم تفکیک نیستند. شاید آنچه را که خیالی می دانیم، عین واقعیت باشد و شاید م برعکس، تمام واقعیت های ذهنی ما همه خیالی بیش نیستند.
۵. دنیا صحنه ی نمایش است:
زندگی تئاتری توام با خواب و بیداری، عشق و عقل ، جنون و شیفتگی، خیال و حقیقت است. انسان باید در این صحنه ی زندگی با نقابی بر چهره نقش بازی کند یعنی باید بازیگر صحنه ی زندگی خود باشد. و بازیگر این صحنه، انسان، باید با گذاشتن نقاب، واقعیت را پنهان کند که کتمان و بازیگری نوعی خود سازی است زیرابا تظاهر به خوب و شریف بودن ، واقعا می توان خوب و شریف شد.
۶. باید مدرن بود:
در عصر باروک دیگر از قدیم تقلید و پیروی نمی شود، بلکه بیشتر به دنبال چیزهای نو و جدید و خلاف روال معمول هستند.
۷. مخاطبان متمدن:
مخاطبان باروک مردمان با فرهنگ و متمدن هستند ولی الزاما دانشمند و فاضل نیستند.
۸.افراط:
هنرمندان سبک باروک در خلق آثار خود زیاده روی می کنند و از نظر آنها هر افراطی به نام آزادی خلاق مجاز است.
قالبهای ادبی و هنری:
سبک باروک در همه هنرها منجمله: نقاشی، معماری، سینما، موسیقی، تئاتر ، شعر نو و هنرهای تجسمی راه پیدا کرد.
معمولا در قالبهای ادبی باروک به صنایع ادبی بویژه تضاد، مجاز و استعاره توجه خاصی می شود.
۱.تئاترهای تراژدی-کمیک و نمایشنامه های روستایی(pastoral)که از یک عشق ساده در دل طبیعت ناشی می شود دراین دوران بسیار مورد توجه است.
۲. شعرباروک نیز بیشتر اشعار شخصی با تصویرسازی های بسیار درخشان و گاهی با سخنان نا مفهوم ارائه می شود.
۳. رمانهای این دوره پر از حوادث و اتفاق هایی است که در مکانها و زمانهای مختلف برای قهرمان باروک روی می دهد. قهرمان باروک خود را در عشق خود حبس نمی کند و پایبند با آن نیست. به همین دلیل اغلب عشق های باروک بی ثبات و ناپایدار هستند.
۴. معماری نیز از قالب های بسیار مورد توجه این سبک است. سمبل معماری باروک خطوط منحنی، کج و ناموزون است.
تزئینات و نمای طاهری در معماری سبک باروک بسیار اهمیت دارد.
باروک دوره ویلیام شکسپیر است. و در این دوره است که فلاسفه ای مثل کانت در کنار تئاتر به رمانتیسم روی می آورند. کانت عقل را رد می کند و کتابی به اسم نقد عقل محض دارد و می گوید اگر ما در دوره کلاسیک عقل را محور و معیار هر چیزی می دانستیم اکنون دیگر در کنار آن احساس نیز مطرح است و عقل و احساس با هم کار می کند و این همان چیزی است که در دوره کلاسیک و رنسانس اصلا مطرح نبوده. بعد از آن شخصی به نام گروید غرایز را مطvح می کند و در کنار عقل و احساس ضمایر ناخود آگاه را مطرح می کند.
مکتب رمانتیسم در مورد احساسات صحبت می کند. رمانتیسم یعنی فرهنگ و هنری که احساسات را در خود دخیل می کند و ما در هنر رمانتیسم اجزایی داریم که رئالیسم نداریم. در رئالیسم همه چیز بر اساس احساس است واحساس حرف اول را می زند و خطوط همه سیال و منحنی هستند ولی در هنر کلاسیک همه چیز راست گوشه و قائم است و همه چیز منطقی و مطلق است. به هر حال مجموعه این مسائل تاثیر می گذارد و هنر دوره باروک را شکل می دهند که از یک طرف مربوط است به فرم های طبیعی خطوط غیر صاف و منحنی را به کار می برند چون در طبیعت ما خط راست را نداریم و همه خط تصادفی اند. در مجسمه سازی مجسمه های باروک حالت پویا دارند.
اگر در دوره رنسانس لئوناردو داوینچی مجسمه حضرت داوود را به صورت نشسته و ساکن می سازد در دوره باروک مجسمه ها فرم حرکت را القا می کنند. و در مجسمه ها انسانی نیست که نشسته و ساکن می سازد در دوره باروک مجسمه ها فرم حرکت را القا می کنند و در مجسمه ها انسانی نیست که نشسته یا ایستاده باشد. مثلا مجسمه انسانی ساخته می شود که روی اسب- اسب در حال حرکت است و باد شنل سوار را می زند و وقتی به مجسمه نگاه می کنیم کاملا وزش باد و حرکت احساس می شود و نمای موجی در ساختمان ها شکل می گیرد.
آغاز معماری باروک
بسیاری بر این عقیده اند که معماری باروک از ایتالیا آغاز شد.
و بخش بزرگی از اروپا را زیر پوشش و گسترده خود آورد. این معماری پویایی خاص دارد. از ویژگی های معماری و هنرهای دیگر حفظ تعادل و وحدت آفرینی در میان عناصری متراکم و گوناگون است.
معماری باروک با مایه گرفتن از انسانگرائی بساط شیوه گری را برچید و در مقابله با خود با ضوابط کلاسیک حق اولویت را از عقل گرفت و به احساس سپرده. در معماری باروک ماهیت اصلی آفریده ها عبارتند از:
ایجاد هماهنگی و هنجار در میان عناصر و مضامینی گوناگون و در هم آمیخته، طرحی فراخ و در مقیاس بزرگ در فضای شکوهمند و ابهت انگیز و از طرفی هدف اصلی باروک تعبیه فضایی کلی در مرکز و منظم کردن فضاهای فرعی و نمای ورودی. اصلی بنا را سرانام بخدمت گرفتن عناصر اصلی پیکر تراشی و نقاشی و سایر هنرهای تزئینی برای ایجاد انرژی کامل. معماری باروک دارای صلابت ساختمانی و جسامت و ابهتی خاص خود بود ، که بعد ها شیوه روکوکو از آنها کاست و بر خاصیت سبکی ، ریز نقشی و شادی انگیزی و زینت تزئینی سطحی می افزود و عدم تقارن در تزئینات را پیشه کرد.
از ویژگیهای رایج سبک باروک میتوان موارد زیر را نام برد:
- شکوه و جلال
- رنگهای روشن
- تقابل و تضاد
- پیچ و تاب و خمیدگی (معمولاً در قالب ساختارهای بیضی شکل)
- توجه به شکل ظاهری و دکور پر تشریفات
- مجسمههای طلاکاری شده
- سقفهای نقاشی شده
- طرحهای بریده بریده یا ناتمام رها شده (از روی عمد)
- نقاشیهای دیواری در اندازههای بزرگ
- طرحهای نمایشی و پرشور در نمای بیرونی و مرکزی ساختمان
- استفاده از گچبری و مرمر
- اثرات واهی همچون فریب چشم
- گنبدهای بیضی شکل که بیشتر در باروک اروپای شرقی رواج داشت
کلیسای ایل گزو
نخستین اثر معماری این دوره ، کلیسای ایل گزو بود. معمار آن دوره جاکموداونییولا طراحی کرد و ساخت.
وی نقشه همکف کلیسا را تهیه کرد و معمار دیگری به نام جاکومودادلاپورتا مسئولیت تکمیل نمای آن را بر عهده گرفت. نمای این کلیسا به عنوان مدلی برای نمای کلیساهای باروک مردمی تا دو قرن قابل توجه بود. که این شیوه کار در آمریکا لاتین تکرار می شود.
کلیسای سن پیترو
در روم است متراکم در مرکز آن چنان که میکلانژ و برامانته طراحی کرده بودند پذیرفته نشد، لذا طراح بازسازی آن به فردی به نام کالومادرنو داده شده و او سه بلوک را به صحن افزود و نقشه را از تقارن نقطه ای به تقارن محوری تبدیل نمود.
کلیسای سن ایوو
از بناهای معماری باروک ایتالیا است ، که توسط برومینی در شهر رم ساخته شد.
برومینی به شیوه خاص خویش ، در نمای بیرونی نمازخانه نیز شکل های مقعر را در برابر شکل های محدب بکار می گیرد.
بر فراز انحنای درونی نمای کلیسا، که طرحش با تاق بندی های قدیمی دور تا دور حیاط منطبق شده است، ساختمان محدب و استوانه ای شکلی طراحی شده که اجزای پایینس گنبد بر آن تکیه دارند.
کلیسای سان کارلواله کواتروفونتانه
که به وسیله فرانچسکو برمینی در سال ۱۶۶۵-۱۶۶۷ میلادی ساخته شده است.
کاخ کارینیانو
نیز یکی از بناهای باروک ایتالیاسات که توسط گوارینوگوراینی طراحی شده است.
در بارهی باروک ایتالیا باید گفت باروک رومی ، نمایانگر یک آرمان مذهبی و سیاسی است. که نماینده این معماری گنبد کلیسای سان پیترو در روم است. باروک ایتالیایی آشکارا بسیاری از عناصر باستانی را منسوخ کرد. این گنبد با پیچ و تاب تمثسلی گسترده ای که بوسیله ی برنینی با پیروی از سلیقه معمارش میکلانژ و با تصور هنری خود از ستون بندی های جانبی میدان سان پیترو یافته است، قرار بود که تجسمی باشد، از تمامیت کلیسایی، تصویری از سروری مسیحیت و گنبد فلک که از لحاظ آرمانی تمام جهان را زیر پر میگیرد.
معماری باروک در فرانسه
برخی مورخان باروک را ادامه رنسانس پیشرفته می دانند و برخی نیز آن را یک مکتب (یبک ) جداگانه تلقی می کنند. بطوریکه اشاره گردید، مماری باروک در ایتالیا متولد شد و به سایر نقاط راه یافت و از جنله کشورهایی که این معماری در آنها گسترش یافت ،کشور فرانسه است. نخستین بناهایی که در فرانسه باقیای سنت گوتیک را کنار نهادند، از سبک هنری ایتالیا استفاده کردند که موجب تولد باروک در فرانسه گردید. سوربن که توسط ژاک لومریسه در ۱۶۳۵ آغاز شد. یکی از نخستین نمونه های این سبک ایتالیایی در فرانسه بود. تزئینات غنی و استادانه کلاسیک، فاصله گذاریمتنوع سطح متشکل از ستون های متمرکز بروی در ورودی مرکزی و قرار گرفتن یک گنبد جالب توجه بر بالای آن چوب بناهای شصت سال پیش رم نشانه هایی است از این تاثیر پذیری.
از دیگر بناهای باروک در فرانسه خیمه اورلئان به طراحی فرانسو مانسرو، گنبد سنت لوئی ، موزه لوور به طراحی لوئی لوور و کاخ ورسای است. مهم ترین این بناها ، کاخ ورسای است که نماینده واقعی باروک فرانسوی است. این بنا به طول ۴۰۰ متر در محور عمودی که بر محور شرقی-غربی از شهرک و پارک می گذرد است. پس از مرگ لوور ادامه کار بوسیله ی ژول آردوئن مانسار ادامه یافت. مای این بنا به سبک باروک است. در محوطه ی خارجی ای پارک چند استخر و تندیس های فراوانی وجود دارند که در خور تامل اند.
در معماری باروک فرانسه و تزئینات داخلی کاخ بسیار اهمیت داده شده است و در تزئینات داخلی ورسای هماهنگی و وحدتی چشمگیر بین عناصر مختلف مثل چوب، گچ، فلز رنگ، ششه و…. به خوبی مشهود است.
معماری باروک انگلستان
با آغاز گسترش دامنه نفوذ بریتانیا در قاره اروپا و آمریکا بویژه پس از بازگشت خاندان استوارت به سلطنت در قرن هفدهم، نیاز به ایجاد کاخ های پرشکوه در املاک وسیع مطرح گردید. باروک در انگلستان با ایجاد بناهایی چون تالار ضیافت و ایتهال به طراحی اینگیوجونز آغاز گردید.
او تحت تاثیر معماری پالادیو قرار گرفته بود و شیوه تناسب بندی اورا به کار گرفت.
کلیسای سنت پل
یکی از شاخص ترین بناهای انگلستان در عصر باروک است ، که توسط کریستوفررن طراحی شد. گنبد کلیسای مزبور بر ینای عالی گسترده ای قرار دارد که با گنبد چنان مفصل بندی اندکی دارد، که شالوده ای استوانه ای را ضروری می سازد.
منبع: