از ضروری ترین وظایف معماران در هر پروژه طراحی معماری، شناخت مخاطب است. از این رو طراحی فضاهایی که به کودکان اختصاص می یابد نیز بایستی با کسب شناخت از روحیات و عادات و رفتارهای آنان انجام شود. از آن جا که کودک در یکی از دوره های زمانی خاص از حیات خویش قرار دارد، و در این مرحله به نوعی شخصیت وی شکل می گیرد، طراحی فضای مطلوب از اهمیت ویژه ای برخوردار است. کودک با حضور در مکان های مختلف همواره سعی دارد آنجا را بهتر و بیشتر بشناسد. در واقع نوعی کنجکاوی خفته در او وجود دارد که باعث می شود همواره سوژه های تازه را دنبال کند و در صدد درک محیط خود باشد. همراه هورنو باشید…

نگاهی به دوران کودکی و توانایی های نوزاد انسان در مقایسه با سایر موجودات، اهمیت دوران کودکی را آشکارتر می سازد چرا که نوزاد انسان به مدت زمان بیشتری نیاز دارد تا توانایی های خود را پرورش دهد. کودک به تدریج رشد می کند و یاد می گیرد همچون سایرین قابلیت های نهفته در خود را به کار گیرد. آنچه می تواند ضمن پرورش خلاقیت در کودک فرایند رشد ذهنی او را تسریع بخشد؛ تعامل سازندۀ او با محیط پیرامون است. محیط برای کودک همچون معلمی است که هر لحظه در حال آموزش به اوست. هر چه کودک بزرگتر می شود نکات بیشتری را از محیط پیرامون خود می آموزد. در این میان بازی به عنوان عاملی که در ارتباط کودک با پیرامون خویش اثربخش است؛ موضوعی قابل تأمل است که مطالعه آن در ابعاد مختلف می تواند شناخت و آگاهی طراحان را در جهت خلق فضاهای با کیفیت و متناسب با ویژگی های شخصیتی کودکان ، فزونی بخشد.

کودک و بازی

کودک پس از تولد و در سالهای نخستین زندگی، هیجانات متفاوتی را تجربه می کند. بازی با اشیای گوناگون و به شیوه های مختلف می تواند به منظور سرگرمی، شادی، تنوع و صرف انرژی انجام گیرد. در این فعالیت داوطلبانه، کودک به تدریج با محیط خود بیشتر آشنا می شود؛ مفاهیم تازه ای را یاد می گیرد؛ کنجکاوی اش ارضا می گردد و هیجانات و عواطف او تخلیه می شود. همچنین از طریق بازی، هماهنگی های جسمانی، تقویت حواس، تعادل روانی و کسب مهارت های اجتماعی صورت می گیرد. در واقع بازی نوعی رفتار است که کودک می تواند به کمک آن خواسته های درونی خود را بیان کند. شاید بتوان بدیهی ترین تأثیر بازی را در هماهنگی رشد کودک از لحاظ جسمانی، روانی و اجتماعی دانست. بازی های توأم با فعالیت برای رشد عضلانی کودک مفید است. برخی بازی ها  نیز می تواند در پرورش خلاقیت کودک مؤثر باشد. مانند بازی های فکری و یا بازی هایی که کودک را به طراحی و یا ساختن محصولی وادار می سازد. برخی از بازی ها نیز به دلیل ماهیت جمعی خود، کودک را به جامعه ای هر چند کوچک وارد و ارتباط اجتماعی او را در رویارویی با سایرین تقویت می کند.

خلاقیت کودک در تعامل با محیط

تعامل کودک با فضا

درون هر کودک نیرویی بالقوه برای خلق کردن وجود دارد که آماده بیدار شدن است. باید به این نکته توجه نمود که زیبایی تفکر کودک در نامقیّد بودن آن است. دنیا در نظر کودکان قابل انعطاف و مطابق ارادۀ آنها قابل تغییر است. کودک با قوۀ تخیّل قوی خود حتی می تواند بر محسوسات غلبه کرده و در ذهن خود دنیا را به هر شکل که بخواهد دربیاورد.
ما به تقویت کنجکاوی طبیعی کودک و اشتیاق او برای کاوش و آزمودن پدیده ها نیاز داریم؛ چرا که هوش فضایی رشد نیافته می تواند مانع پیشرفت کودک شود. به اعتقاد گیلفورد، سیّالی و انعطاف پذیری ویژگی های اساسی مهارت های مربوط به تفکر خلّاق است. از طرفی برای اینکه کودک روی افکار خود متمرکز شود و انتخابگری خود را نشان دهد؛ نیازمند محرّک است؛ زیرا یادگیری در خلاء صورت نمی گیرد بلکه نیاز به محرک داشته و تحریک اولین مرحله از گام های شناخته شده در جریان کارکرد فرایند خلاقیت است. بدین ترتیب فضا به مثابۀ بستری که کودک اوقات خود را در آن سپری می کند می تواند نقش پررنگی در پرورش خلاقیت وی داشته باشد. از این رو بایستی فضا چنان تعریف شود که هم بتواند با کودک در تعامل باشد و هم امکان تجربه های متفاوت را با وجود آزادی و امنیت خاطر به او بدهد. به بیان دیگر فضای کودک در صورتی پاسخگو به نیاز های اوست که به او امکان ابتکار، خلاقیت، ابداع، اختراع و اکتشاف را بدهد. بنابراین درمی یابیم که تعامل کودک با محیط از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. به گونه ای که این تعامل از شکل گیری شخصیت تا رشد جسمی و ذهنی کودک را در بر می گیرد. لذا تأکید بر ایجاد فضاهایی راحت، ایمن، قابل دسترس، پاسخگو، جذاب، خلاق و زمینه ساز رشد جسمی و ذهنی از جمله نکاتی است که بر اساس واقعیات روانشناسی کودک، بایستی در طراحی فضاهای کودکان مورد توجه قرار گیرد.

شناخت کودک از محیط

کودکان جهان هستی را به گونه ای متفاوت با بزرگسالان می بینند و از راه تجربه مستقیم به فهم محیط می پردازند. به عبارت دیگر کودک ابتدا پدیده ها و اشیا را به صورت کلی می بیند و آنگاه با تمایز قائل شدن آنها را تعریف می کند.
محیط اطراف کودک می تواند حس کنجکاوی، تخیّل، تجسّم، بازی سازی و نهایتاً بروز خلاقیت را ارتقا بخشد. همچنین حس کنجکاوی تحت تأثیر فضاوی کنجکاوانه است. به گفته والترگروپیوس ” اگر محیط آموزشی بخواهد زمینه ای ثمربخش برای نسل آینده باشد؛ محیط و ساختمان هایش می بایست خلاقه باشند نه تقلید شده. محیطی محرک برای آزاد کردن اندیشه و بیان خلاقه” بنابراین هر چه قدر که محیط اطراف کودکان فعالتر باشد؛ به همان میزان هوشمندی و رشد عاطفی و اجتماعی آنها بیشتر خواهد شد.
در ادامه روش هایی عنوان می شود که کاربرد آنها در طراحی فضاها می تواند به ارتقا کیفیت فضا در ارتباط با کودکان منجر شود:

روش های ارتقای تعامل کودک با محیط:

1-دسترس پذیری و نظم پذیری

تعامل کودک با فضا

کودک در پی آن است که زوایای ناپیدای محیط را کشف کند. نفوذپذیری فضا آن چنان که کودک بتواند در آن بدود، بازی کند و جست و خیز کنان از این گوشه به آن گوشه رود؛ اهمیت ویژه ای دارد. حرکت در فضا با وجود فضایی بسته و یا راهروهای تاریک و خسته کننده برای کودک ممکن نیست و او را از این کار باز می دارد. چنانچه محیط برای استفاده کودکان در نظر گرفته می شود بایستی سیّال، روان، مهیّج و دسترس پذیر باشد . این در حالی است که ویژگی های یاد شده  بایستی همراه با نظم باشند تا آزادی عمل کودک به ایجاد هرج و مرج در محیط منتهی نشود و او انضباط اجتماعی را عمیقاً درک کند.

2- جذابیت و شگفت انگیزی

تعامل کودک با فضا

3- شایستگی و پاسخگویی

تعامل کودک با فضا

کودکان در جستجوی تعاملی موفقیت آمیز با محیط هستند تا از حضور در محیط احساس شایستگی کنند. رشد خلاقیت کودکان در محیطی پاسخگو به نیاز های آنان امکانپذیر است. طراحی فضا به گونه ای انعطاف پذیر و با قابلیت تغییر پذیری عناصر و چیدمان ، حس کنترل بر فضا را در کودک تقویت می کند. هنگامی که کودک عناصر فضا را تغییر می دهد، چیدمان موجود را بر هم می زند و خود بار دیگر آنها را از نو می چیند و یا به طرق دیگر در وضع موجود تحولی ایجاد می کند؛ از تعامل با محیط خرسند است چرا که انتخابگری، مشارکت در ساماندهی فضا مطابق با علایق خویش و در نهایت اعتماد به نفس او پرورش می یابد. همچنین  امکان تغییر در فضا از سوی کودک، او را در مواجهه با مسئله ای نو به اندیشیدن وادار می سازد و بدین ترتیب خلاقیت کودک افزایش می یابد.

4- آسایش و ایمنی

تعامل کودک با فضا

5- طبیعت گرایی و منظره پردازی

تعامل کودک با فضا

6- مشارکت و بازی پذیری

بازی به عنوان یکی از بسترهای رشد و بالندگی جسم و روان و حتی ذهن کودکان شناخته می شود. برای کودکان فرایند تعامل با محیط نسبت به کسب نتیجه اهمیت بیشتری دارد. بنابراین فضای تعریف شده باید مشوّق ابتکار و نوآوری کودک و پذیرندۀ آزمون و خطا و اشتباهات وی باشد.
در نتیجه این یادداشت می توان گفت: فضای کودک در تعامل با او بایستی به شیوه ای فعال و کارا عمل کند و به کودک این امکان را بدهد که حقیقتاً کودک باشد. طراحی چنین فضایی در قالب مراکز آموزشی و تفریحی مانند مهدکودک ها انجام می گیرد که در گرو شناحت صحیح از کودک و علایق و خواسته های او است.

تحریریه گروه معماری هورنو

منبع:www.arel.ir