چرا کانسپت و زمینه در معماری مهم است؟
معماری نقش مهمی در نحوه تفکر ، تعامل و زندگی افراد دارد معماری ،خیابان ، شهر و جامعه را تشکیل می دهد از این رو نادیده گرفتن ابعاد آن ، تقریباً غیرممکن است Renzo Piano در طی سخنرانی جایزه معماری پریتزکر در سال 1998 به درستی گفته ، معماری شغل پرخطری است. اگر نویسنده ای کتاب بدی بنویسد، مردم آن را نمی خوانند. اما اگر معمار کار نه چندان خوب ارائه دهد برای صد سال نام بدی از خود به جای گذاشته است دقیقا درست است شما می توانید یک کتاب بد را نخوانید می توانید از گوش دادن به موسیقی بد خودداری کنید ، اما نمی توانید ساختمان زشت مقابل خانه خود را ندیده بگیرید.
این جنبه از معماری ، همانطور که به جامعه تحمیل می شود ، آن را به یک زمینه خطرناک اجتماعی تبدیل می کند. این بعد از معماری غوطه وری کاملی را بدون ایجاد فرصت به کاربر تحمیل می کند. از این رو ، به نوبه خود ، معماری مسئولیتی بسیار جدی را بر عهده دارد.
به عنوان معمار باید هنگام طراحی و ساختن ساختمانها و محیطهای احاطه شده توسط ساختمان ها این را وظیفه خود بدانیم که ساختمان ارتباطات مثبتی را تقویت کند و بتواند به نوبه خود جامعه سالمی را پرورش دهد زیرا در واقعیت ما ساختمانها را شکل می دهیم اما پس از آن این ساختمانها هستند که به زندگی و احساسات ما شکل می دهند . وینستون چرچیل فکر درستی داشت که میگفت در مورد تأثیر معماری بر روی مردم تعمق می کنیم. برای ایجاد چنین فضاهای مثبتی ، باید تعیین کنیم که چه عناصری را در طراحی خود اعمال یا از ان ها فاکتور بگیریم که بتواند واقعاً معنی و مفاهیم عمیقی در جامعه ایجاد کند. ساده ترین راه این است که دریابیم چه چیزی ساختمان را منحصر به فرد و خاص آن مکان می کند.
زمینه و مفهوم دو عاملی هستند که اگر جدی گرفته شوند فرایندهایی فراهم می کنند که می توان برای رسیدن به یک ساختمان منحصر به فرد با معنا دنبال کرد. جهانی را تصور کنید که هر مکانی که پا می گذارید همه چیز یکسان باشد! همه ی خانه ها دقیقاً در یک طبقه رنگ ها ، متریال و الگوهای یکسان در هر شهر قرار داشته باشند ! خیلی زود از محیط اطراف خود خسته می شویم و آرزو می کنیم که بتوانیم از این محیط تکراری هر چه سریعتر فرار کنیم که این فقط یک دلیل دارد زیرا ما نیاز داریم برای مکان هویت منحصر به فردی قائل باشیم و معماری معناداری ایجاد کنیم که مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
روش درک انسانی غالباً مبتنی بر زمینه است ما معماران تمایل داریم قبل از تصمیم گیری درباره اینکه چه باید بکنیم یا اینکه چه چیزی را باور کنیم ، سناریوهای پیشین را درک کنیم. ما می توانیم صحت زمینه را از طریق مثال های بسیاری ثابت کنیم. یکی از آنها پدیده خطای دید ابینگهاوس است که یک خطای بصری در نحوه تفسیر و ارزیابی آنچه را که می بینیم و تجربه می کنیم براساس آنچه در اطراف است را نشان می دهد.
به تصویر دقت کنید ، اندازه دو دایره نارنجی دقیقاً یکسان است. با این حال ، سمت راستی بزرگتر به نظر می رسد در ساختمان ها و طراحی آن ها نیز چنین است در واقع ساختمانها به طور جداگانه وجود ندارند. آنها بخشی از یک ساختار اجتماعی بزرگتر هستند که برای الهام بخشیدن ، حمایت یا نگهداری طیف وسیعی از فعالیت های انسانی طراحی شده اند. آنها پاسخی به نیازهای فرهنگی اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی جامعه هستند که فرصت هایی را برای توسعه ارائه می دهند.
پس زمینه در معماری صرفاً عناصر خارجی است که بر ساختمان و سایت تأثیر می گذارد. این عناصر را می توان به دو دسته تقسیم کرد – فیزیکی و غیر فیزیکی. ساختمانهای همسایه ، شبکه های جاده ای ، زمین ، سیستم های آب ، نمونه هایی از عناصر فیزیکی زمینه هستند. در حالی که عوامل سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی از عوامل غیر فیزیکی هستند.
ارزیابی زمینه ایده ای را درباره آنچه موجود است قبل از اینکه بخواهیم پوشش جدیدی به آن اضافه کنیم به ما ، می دهد. ساختمانها یک کلاژ نیستند ، بلکه بخشی از پازل هستند. مطالعه و تجزیه و تحلیل مناسب از زمینه می تواند سبک معماری ، انتخاب مصالح ساختمانی و طرح سایت را تا حدود زیادی تعیین کند. تاثیر طراحی و ساخت یک ساختمان باید بهبود شرایط محلی ، توسعه و مثبت بودن ، با حداقل اختلال در اکوسیستم را در برداشته باشد زیرا موضوعات مختلفی از جمله طبقه بندی اقتصادی ، حتی نژادی نیز می توانند تحت تأثیر معماری تغییر کنند.
از طرف دیگر ، کانسپت و مفاهیم هدفی را برای ساختمان فراهم می کنند و مفاهیم از معدود مواردی محسوب می شوند که از ابتدای طراحی تا اجرای کامل آن ثابت می مانندکانسپت طراحی که به عنوان الهام ، قصد یا فلسفه طراحی نیز توصیف می شوند ستون اصلی طراحی را تشکیل می دهد که می تواند از طریق یک فکر جدید یا از متن طراحی گرفته شود اما به هر صورت کانسپت طراحی، برنامه ای با احترام به محیط اطراف و یکپارچه در بافت موجود ایجاد می کند و در ادامه راهنما و هدایتگری برای پروژه خواهد بود که غنای طراحی را به ارمغان می آورد.
ساخت ساختمان منسجم ، مرتبط ، جالب و در نتیجه موفق یا کلماتی مانند خوش ساخت هویتی از ساختمان را مجسم می کنند که پیام مورد نظر را به محیط خود منتقل می کنند. در واقع با تجزیه و تحلیل و ترجمه مفاهیم و زمینه ها در طراحی هر پروژه محصول مناسب را برای مکان خاصی تولید می کنیم که سبب ایجاد تغییر مثبت در زندگی فردی و اجتماعی می گردد.