باززندهسازی تاریخ با چرخش بهسوی آینده: گالری هنر معاصر پلاتو
در پروژهای منحصربهفرد، ما با نجات و احیای یک ساختمان تاریخی، راهی نو برای دموکراتیککردن هنر پیشنهاد دادیم. بنایی فراموششده که روزگاری کشتارگاهی متروک بود، امروز به یک گالری هنری پویا بدل شده است؛ فضایی که هنر را نه فقط درون دیوارها، بلکه به بیرون، به زندگی روزمره مردم میکشاند. دیوارهای متحرک این گالری، تنها سازههایی مکانیکی نیستند، بلکه نماد گشودگیاند؛ گشودگی به روی شهر، مردم، و مشارکت. محیط اطراف این گالری که زمانی زمینی آلوده و رها شده بود، حالا به پارکی هنری با تنوع زیستی غنی تبدیل شده که برای ساکنان محلی ارزش اجتماعی، زیستمحیطی و فرهنگی جدیدی ایجاد کرده است.

آغاز پروژه: از کشتارگاه تا گالری هنری
داستان این دگرگونی از یک مسابقه بینالمللی آغاز شد؛ رقابتی برای بازآفرینی یک کشتارگاه متروکه در شهر صنعتی اوستراوا، جمهوری چک. بنایی با آجرهایی تیره و دودزده که روایتگر گذشتهای سخت و صنعتی بود و در بسیاری از بخشها آسیبدیده و رو به ویرانی. اما ما به جای پاککردن رد زمان، تصمیم گرفتیم این نشانهها را بخشی از روایت جدید کنیم. آنچه پیشتر نقص شمرده میشد، این بار تبدیل به ویژگی هویتی پروژه شد.
ما اجازه داشتیم تا با حفظ ساختار و جزئیات تزئینی بنای اصلی، در بازسازی آن از مصالح معاصر بهره ببریم. شکافهای دیوارها با متریال مدرن پر شدند، اما بهگونهای که دیالوگی بین گذشته و حال شکل بگیرد. بخشهایی از ساختمان که به کلی از میان رفته بودند، با استفاده از میکروبتن و بر اساس اسناد تاریخی، بازسازی شدند. این شیوهی احیا، نه تنها به حفظ ارزش معماری بنا کمک کرد، بلکه امکان ایجاد یک زبان معاصر در دل تاریخ را فراهم ساخت.

ایده محوری: هنر در حال حرکت
تمرکز طراحی بر بازشوهای ساختمان به عنوان نقاط ارتباطی بین درون و بیرون بود. همین ایده، الهامبخش استفاده از دیوارهای چرخان شد؛ سازههایی که امکان میدادند نمایشگاهها مستقیماً با فضای بیرونی در ارتباط قرار گیرند. این رویکرد نه تنها شکل تازهای از نمایش هنری ایجاد کرد، بلکه به هنرمندان و کیوریتورها آزادی بیشتری برای تجربههای نو داد. هنر از فضای بسته خارج شد و درون فضای عمومی جاری شد؛ حرکتی که مفهوم هنر را از انحصار خارج و به سطح عمومی نزدیکتر کرد.
بازآفرینی محیط اطراف: از زمین آلوده تا پارک زندگی
در ابتدا تصور میکردیم فضای اطراف گالری را با سنگفرشهایی برای رویدادهای هنری پوشش دهیم، اما با شناخت بهتر بافت شهری و نیازهای ساکنان اوستراوا، به این نتیجه رسیدیم که زمین، بیشتر به فضای سبز نیاز دارد تا صحنهی نمایش. به همین دلیل، با همکاری جامعه محلی، روندی برای پاکسازی خاک آلوده و طراحی فضای سبز آغاز شد. پارکی با گیاهان بومی، حوضچههای ذخیره آب، کفهای نفوذپذیر و چمنزارهایی که حالا نه تنها مکمل گالریاند، بلکه خود به بخشی از تجربه هنری بدل شدهاند.
چیدمان این فضای باز، اشارهای به ساختمانهای خدماتی سابق کشتارگاه دارد و حتی بخشی از محصولات خوراکی درون گالری، از دل همین پارک به دست میآیند. این پارک نه فقط بستری برای آرامش، بلکه تجربهای زیستی-هنری برای ساکنان و بازدیدکنندگان فراهم کرده است.
مشارکت اجتماعی و فرآیند جمعی
از دل این پروژه، جامعهای پویا و متعهد در اطراف گالری شکل گرفت. مردم نه تنها مخاطب هنر بودند، بلکه در روند خلق این محیط نقش داشتند. این حس مشارکت، حس تعلق را تقویت کرد. ما دریافتیم که با واگذار کردن بخشی از میدان به دیگران، تعهد واقعی به فضا ایجاد میشود. استریلیزهبودن رایج گالریها جای خود را به زیباییشناسیای داده که فرآیند، زندگی و مشارکت را در مرکز توجه قرار داده است. این نگرش در فضای داخلی گالری نیز مشهود است، جایی که تجربهای زنده و فراگیر جایگزین قالبهای نخبهگرایانه سنتی شده است.
ساختار و مصالح: گفتوگو با گذشته
ساختمان در اصل از آجر ساخته شده بود. بخشهایی از آجرهای آسیبدیده با آجرهایی از بقایای دیگر بخشهای فرو ریخته جایگزین شدند. پنجرهها با شیشههایی پوشیده از چاپ سرامیکی جایگزین شدند که نور را بهگونهای ملایم وارد فضا میکنند. درون گالری، اتاقهای نمایش با گچ آهک سفید بر روی عایقهای تخته معدنی پوشیده شدهاند، در هماهنگی با سنت ضدعفونیکردن فضاهای کشتارگاه با آهک.
سقفهای قدیمی چوبی، که با قیر پوشانده شده بودند و دیگر قابل استفاده نبودند، با سازههای فولادی پوشیده از غشایی به رنگ روشن جایگزین شدند. این طراحی جدید با انعکاس بهتر نور و حرارت، از ایجاد جزیره گرمایی جلوگیری میکند. دیوارهای چرخان که از مهمترین عناصر پروژهاند، به گونهای طراحی شدهاند که در حالت بسته به بخشی از فضای نمایشگاهی تبدیل شوند و در حالت باز، ارتباطی روان بین فضای داخلی و بیرونی ایجاد کنند.
یک پایان یا شروعی دیگر؟
در دوران مرمت گالری پلاتو، این مجموعه موقتاً به ساختمان باهاوس (یک فروشگاه قدیمی لوازم خانگی) منتقل شد. اکنون که آن فضا خالی شده، پرسش از آیندهاش مطرح است. ما تصمیم گرفتیم همانگونه که برای نجات کشتارگاه جنگیدیم، برای این فضا نیز تلاش کنیم. این بار هم، مشارکت عمومی، درک زمینه و احترام به حافظه مکان، اساس کار خواهد بود. گالری پلاتو، فراتر از یک نهاد هنری، اکنون نماد یک روش است: شیوهای از احیا، مشارکت و گفتوگوی فرهنگی که میتواند الگوی بسیاری از پروژههای مشابه در سراسر جهان باشد.