مسجد دانشگاه تهران


طراح: عبدالعزیز فرمانفرمائیان

زمان:۱۳۳۶-۱۳۴۵ه.ش

کارفرما:هیئت مدیره دانشگاه تهران

مجری: معمار فضل الله رحمت اللهی

موقعیت: تهران

مساحت زیربنا:۱.۲۰۰مترمربع


ساختمان مسجد دانشگاه تهران عبارت است از گنبد خانه مکعبی سنگی و بسته به ابعاد 30در30 متر که بر صدرحیاطی به ابعاد 20در28 متر مستقر شده است . گرداگرد حیاط را رواق هایی فرا گرفته اند ؛ رواق هایی که در طرح اولیه علاوه بر حیاط، بر گردفضای سبز شمال مسجد نیز می چرخیدند .فضاهای خدماتی در اطراف حیاط کوچک و مستقلی با قائده نا منظم در جوارحیاط اصلی مسجد جمع شده اند. برای ورود به مسجد می توان از هر سه ضلع شمال،شرق،و جنوب حیاط عبورکرد. دو منار سنگی بلند و شاخص مسجد،در طرفین ورودی شرقی حیاط قرار گرفته اند .

برای خواندن مطالب مربوط به معماری ایرانی لینک روبرو را کلیک کنید: سبک های معماری ایرانی

قطعه زمین وسیعی که در میانه محوطه دانشگاه تهران به عنوان بستر این مسجد انتخاب شده در ابتدا به زمین های باز ورزشی اختصاص داشت،و بنا بود در شمال ان زمین های تنیس ودر جنوب ان زمین فوتبالی احداث شود. در سال 1336ه.ش.تغییراین تصمیم موجب شد که بخش شمالی زمین به فضای سبز،وبخش جنوبی ان به مسجدی برای دانشگاهیان اختصاص یابد.اداره ساختمان دانشگاه متولی طرح و نظارت بر اجرایاین مسجد شد.به این ترتیب مسجد دانشگاه تهران در شمال خیابان شرقی –غربی و کتابخانه مرکزی دانشگاه بر پا شد .



انتظام کلی مسجد

مسجد،از گنبد خانه،حیاط وفضاهای خدماتی جنبی(دفتر مسجد ،ابدارخانه و سرویس های بهداشتی) تشکیل شده است. فضاهای خدماتی سطح محدودی از این مجموعه را به خود اختصاص می دهند و در طرح بنا نیز در حاشیه قرار گرفته اند ،واقعیت ان است که عناصر فضایی اصلی مسجد ،گنبد خانه و حیاط هستند و این دو،بازیگران اصلی طرح تلقی میشوند مسجد جفت مناری هم دارد که در دو کنج جبهه شمال شرقی حیاط (در طرفین ورودی شمال شرقی )واقع شده است.حیاط مسجد ،از سه جانب به وسیله رواق محصور شده است . در میانه هر رواق مدخلی برای ورود به مسجد وجود دارد و در نتیجه مسجد سه ورودی پیدا می کند.از میان این سه ،ورودی شمال شرقی بخاطر استقرار جفت منار مذکور اهمیت بیشتری می یابد و ورودی اصلی و تشریفاتی مسجد تلقی می شود.

حیاط و گنبد خانه در امتداد محور قبله و متصل به یکدیگر قرار گرفته اند،به طوری که در سلسله مراتب حرکت در مسجد،نخست می باید از ورودی ها یا رواق های سه جانب حیاط عبور کرد،به حیاط قدم گذاشت،و ان گاه در جهت قبله به گنبد خانه وارد شد.می دانیم که ورود به گنبد خانه رو به سوی قبله در سنت مسجد سازی سابقه زیادی دارد. در جهت گیری ساختمان به سوی قبله نقش جفت منارها هم البته نقش مهمی است.

برای خواندن مطالب مربوط به معماري ايراني لینک روبرو را کلیک کنید: سبک شناسی معماری ایرانی ، ویژگی های معماری ایرانی

: در یک جمع بندی کلی از آنچه آمد باید گفت چنانچه از موضوع حیاط غیر منظم و کوچک جبهه شمال غربی و اتاق ها و سرویس های مجاور آن – که نقش حاشیه ای دارند. بگذریم، انتظام فضایی مسجد بسیار ساده است: انتظامی مرکب از «حیاط»، «گنبد خانه» و «جفت منار»، که هر سه پی در پی یکدیگر در امتداد محور قبله قرار گرفته اند. به این ترتیب شناخته شده ترین عناصر کالبدی مسجد ایرانی، در بنای مسجد دانشگاه تهران گرد هم آمده اند؛ «گنبدخانه » آمده است تا تنها فضای بسته این مسجد را برای برپایی نماز بوجود آورد؛ «حیاط» به مسجد هدیه شده، زیرا که جزء لاینفک مسجد ایرانی به حساب می آید؛ و بالاخره «جفت منار» در اندام آن جای گرفته تا شمایلی «مسجدوار» به بنا ببخشد و آن را از دیگر بناهای محوطه دانشگاه متمایز سازد. ظاهرا طراح از ایجاد انتظام فضایی مفصل و پیچیده ای بافته شده از دروازه ورودی، هشتی، ایوان های چهارگانه و مانند آن پرهیز می کند و مسجدی خلاصه شده را عرضه می کند امری که در «مدرن» کردن مسجد بی تأثیر نیست. معمار در این مسیر، عناصر فضایی اصلی خود را از میان مجموعه کلمات زبان معماری مساجد ایرانی انتخاب می کند و با قرار دادن این عناصر در امتداد محور قبله از همان نظام موجود در سنت طراحی مساجد ایرانی تبعیت می کند. به این ترتیب معمار مسجد، در عین تعلق به پسند و مشرب «مدرن»، خود را از سنت طراحی مساجد ایرانی نیز جدا نمی سازد.



معماری ارکان طرح

معماری حیاط

حیاط مسجد فضای بازی است که تنها توسط رواق های سه طرف محصور

شده است. به این ترتیب، حیاط مسجد دانشگاه تهران برخلاف حیاط های سنتی با فضاهای متعدد احاطه نشده است و به همین خاطر اصول «درونگرایی» و

توجه به مرکز»، آنچنان که در مساجد سنتی جاری است، در آن ملاحظه نمی شود. رواق های گرداگرد حیاط نیز در ایجاد «حیاطی میانی» تأثیر زیادی

ندارند؛ زیرا اساسا مکانی برای اثراق و نگریستن به حیاط نمی سازند. : حياط واجد معماری شفاف و گشوده ای است؛ زیرا اگر چه دیوارهای سنگی ساده ای در نمای بیرونی رواق ها قرار گرفته اند اما از آنجا که این دیوارها در کنار واقع اند، دید به درون مسجد را مسدود نمی کنند. دیوارها فاصله کف تا سقف را به تمامی پر نمی کنند و از سقف رواق فاصله می گیرند؛ پس جداره ها را شفاف می کنند و سقف رواق را سبک می نمایانند. به این ترتیب، با آن که دیوارهای مورد بحث کمک می کنند که حیاط از درون قدری محصور بنظر رسد، اما ارتباط بصری و پیوند فضاهای باز و نیم باز بیرون و درون را نیز قطع نمی کنند. به بیان دیگر، دیوارها به مخاطب می گویند که به معماری اصلی بنا تعلق ندارند، بلکه به عنوان اجزای ثانوی طرح، مثلا عنصری از مجموعه عناصر فضای باز، تنها به نیت ایجاد کیفیت و حیاطی محصور در طرح بنا ظاهر شده اند.

به این ترتیب، معماری شفاف و باز حياط نتیجه نوع معماری رواق آن است.معماری رواق که از جنس “معماری خط و صفحه» است اجازه می دهد که رواق کماکان باز، و حياط سهل الوصول بنظر رسد. در شرح معماری رواق باید افزود که سقف كم ضخامت روان به سبکی بر ستون های بتنی ظریفی نشسته است؛ ستون هایی رعنا و وارونه، خلاف عادات بصری ما.

دیوارهای رواق همچنان که به سقف کاملا متصل نمی شوند، به ستون ها هم نمی چسبند یا آنها را در ضخامت خود پنهان نمی کنند، و اجازه می دهند که فاصله ای باریک میانشان باقی بماند. به این ترتیب، هم ستون های ظریف به خوبی دیده می شوند و هم سبکی دیوارها و خصلت «ثانوی بودن آنها مضاعف می شود. این همه، رواق را به پرده ظریفی میان فضای خارج و داخل تبدیل می کند. اگر ماجرای امکان دسترسی به حیاط از جهات مختلفه و معبر قرار گرفتن حیاط را نیز به اینها که بیان شد اضافه کنیم، در می یابیم که چرا حیاط مسجد «ظریف»، «باز” صمیمی” و دم دست جلوه می کند.«خلوص»، «سادگی» و «اختصار کلام»، کیفیت معماری حیاط مسجد را تشکیل می دهد. اگر در گذشته از اختصار کلام در کل طرح سخن گفتیم اینک در شرح معماری حیاط دوباره با این مفهوم روبرو هستیم – امری که هم در تعداد عناصر تشکیل دهنده حیاط تجلی یافته است و هم در پرداخت معمارانه آن. در واقع،  طرح حیاط تا آنجا خلاصه شده است که باید گفت بیان فضایی آن بیشتر نتیجه نشانه گذاری هایی است که با عناصر ساختمانی صورت گرفته است. کل طرح حیاط از پهنه ای سنگفرش شده، و رواقی در سه جانب بوجود آمده است. بنابراین، طراح تنها با ترسیم یک پناه ساده در اطراف با کمترین عناصر ممکن به حیاط شکل می دهد. بر کف حیاط جز دو باغچه در طرفین محور اصلی آن، چیزی وجود ندارد. رواق هم به جز سقفی مسطح و ساده – سقفی که فقط با تراش و تیرهای باربر پرداخت شده و ستون های ساده بتنی وارونه (بدون پایه یا سر ستون) چیزی ندارد. کف رواق و کف حیاط همسطح اند و اثری از عوامل تفکیک کننده میان آنها نیست؛ در جبهه بیرونی رواق، صفحات سنگی توپری قرار گرفته است، خالی از هرگونه تراش و حجم سازی؛ تنها تزیینات فضا، کتیبه ای به خط ثلث بر پیشانی رواق و معدودی سطوح منقوش در نمای بیرونی رواق است. انتخاب طراح، استفاده از عناصر ساده ساختمانی و ترکیب ساده آنها است؛ و به این لحاظ حیاط، لحن و بیانی مدرن می یابد.

معماری گنبدخانه

گنبدخانه مسجد صورتی مکعب شکل دارد؛ نماهایش سنگی است؛ روزنه ای به جایی ندارد و به نقطه ای نگاه نمی کند؛ حجم و نمای آن نیز بدون تراش و واجد اندازه های بزرگ است. گنبد خانه، بنا به عللی که بیان شد، حجيم، بسته، توپر، و درشت اندازه است . مخصوصا وقتی در نسبت با حیاط یا عناصر پیرامون در نظرمی آید. گنبدخانه به تنهایی بیش از نیمی از سطح مجموعه را به خود اختصاص داده، و بی هیچ واسطه ای بر کنار حياط نشسته است. مدخل گنبد خانه فقط رخصت ورود می دهد، اما پیوند بصری مؤثری میان حیاط و گنبد خانه را پدید نمی آورد. در فاصله میان این دو، درگاهی به وجود آمده، و ارتباط میان گنبد خانه و حیاط را به یک دسترسی ساده محدود کرده است.

حضور گسترده سنگ بر همه سطوح نماهای مسجد، به ویژه بر نمای گنبدخانه، مسجد را از دیگر بناهای دانشگاه متمایز می کند، و آن را سنگین، جدی و محکم نشان می دهد و صورتی تاریخی، به آن می بخشد. استفاده صرف از سنگ، نمای مسجد را تک مصالحی و ساده می کند. این همه، بنا را پر هیبت می سازد؛ در عین حال، سادگی آن خصوصیات معماری مدرن را نیز تداعی می کند. : گنبد خانه در منظر بیرونی متشکل از مکعبی بسته و گنبدی به صورت عرقچین است؛ و به دلیل آن که گنبد مسجد حجمی خفته دارد و مکعب زیر آن نیز بلند و رفيع است، لذا در اغلب نقاط مواجهه با بنا، گنبد از نظرها پنهان است؛ به طوری که مشاهده گنبد تنها از فاصله دور میسر است. به این ترتیب مسجد در چشم انداز بیرونی به صورت مکعبی سنگی و بسته می نماید؛ شبیه معابد سنگی شهر اورشلیم و همچنین خانۂ کعبه. از این بابت مسجد دانشگاه تهران در یاد آوری خاطره های تاریخی موفق است. شاید بتوان گفت که طراح مسجد به نیت آنکه طرحی نو ارائه نمایند به جای استفاده از الگوهای سنتی به سرچشمه ها توجه کرده است. . گنبد خانه پایه مربع شکلی دارد که توسط چهار دیوار ساده سنگی ساخته می شود؛ و محراب آن هم بر میانه دیوار سوی قبله جای گرفته است؛ اما باید متوجه بود که گنبد خفته گنبدخانه نه بر این دیوارهای سنگین پیرامونی، که بر هشت جفت ستون ظریف مایل تکیه کرده است. با این اوصاف نیمی از معماری داخلی گنبدخانه را دیوارهای سنگی جانبی و سقف مسطح حاشیه ای و چهار ستون ساده بتنی؛ و نیم دیگر را پوسته بتنی (یا گنبد) و هشت جفت ستون پیش گفته تشکیل می دهد. ستون های این نیمه دوم از میان حفره های سقف نیمه اول می گذرند و به سطح گنبد می پیوندند. به این ترتیب طرح گنبد خانه از نمونه های سنتی فاصله می گیرد، و الگویی نو مطرح می شود.

فضای داخلی گنبدخانه همچنان که گفته شد دارای دو ساختار مجزا است : معماری بخش مکعب شکل گنبد خانه راست گوشه، منظم و کم تزئین است؛ و در مقابل معماری لایۀ گنبد نرم، مورب، پر نقش و رنگین دیده می شود. معماری لایه اول کم صدا و ساکت است، چرا که واجد دیوارهای ساده، سقفی مسطح و چهار ستون ساده است؛ در حالیکه معماری لایه دوم پرصدا و تأثیر گذار است و بسیار جلوه گری می کند. شکل خیمه مانند این لایه دوم به همراه جفت ستون هایش که از پایه تا رأس تناسبات و اندازه های متغیری دارند و به تمامی با خطوط رنگین منقش شده اند، فضای داخلی را مفصل جلوه می دهد. این وضع، خصایل دو گانه ای در فضا ایجاد کرده است و در این میان به درستی مشخص نیست که فضا به کدامیک از لایه ها تعلق دارد. توجه کنیم که ابهام و معنای دو پهلوی فضای داخلی با صراحتی که گنبدخانه در منظر بیرونی دارد کاملا متفاوت است.



همنشینی حیاط و گنبد خانه

با مقدماتی که درباره معماری «حیاط» و «گنبد خانه» آمد می توان گفت انتظام کلی این بنا با انتظام درونگرا و مرکزی معماری ایرانی متفاوت است. حیاط آن با حیاط مرکزی ایرانی فرق دارد. اگر در معماری مساجد ایرانی و اصولا اغلب بناهای معماری ایرانی، حیاط در مرکز قرار گرفته و فضاهای مهم چون گنبد خانه، ایوان و تالار در اطراف آن می نشینند، در معماری مسجد دانشگاه تهران اینچنین نیست. وسعت گنبد خانه در مقایسه با وسعت بقیه ساختمان مسجد نیز آن را به عنصر اصلی، و بقیه اجزای طرح را به حواشی آن تبدیل می کند. فقدان رابطه فضایی میان گنبد خانه و حیاط هم مزید بر این معنا است. به این ترتیب، در طرح مسجد دانشگاه، نقش حیاط به فضایی مقدماتی یا جلوخان بزرگی برای گنبد خانه محدود می شود. با محدود شدن نماز خانه های مسجد به یک گنبد خانه، و با تقلیل نقش حیاط به حد جلوخانی برای گنبدخانه، مفهوم تازه ای از طرح مسجد حاصل می شود. تقسیم مسجد به دو بخش گنبدخانه و حیاط، یکی خالی و دیگری پر، به حجم آن تنوع داده است. همچنین با بلند شدن گنبد خانه و کوتاه شدن جدارة حياط، یا بسته بودن یکی و شفاف شدن دیگری این معنا مضاعف شده است. معماری حیاط ترکیب خط و صفحه است، در حالی که معماری گنبدخانه معماری ای حجمی است. با این انتخاب، دو دستگاه طراحی در طرح این دو بخش اساس کار قرار گرفته است. از طرف دیگر، حیاط دارای معماری تقسیم شده به اجزا و عناصر کوچکتری است، در حالی که معماری گنبدخانه، ابعاد بزرگ و درشتی دارد . دستگاه اندازه های این دو نیز با هم فرق می کند، و این امر آنها را به دو خانواده متفاوت وابسته می سازد. از اینها مهم تر، حیاط بخاطر کیفیت رواق ها و ابعاد و اندازه هایش، فضایی شفاف و ظریف، صمیمی و سخنگو دارد؛ در حالیکه گنبد خانه واجد هیبتی سرد و خاموش است و به مخاطب لبخند نمی زند. وقتی به همه اینها، جفت منار کشیده و بلند نیز اضافه می شود، مسجد باز پرتنوع تر جلوه می کند، و به این ترتیب، به شکل مجموعه ای از فضاهای متباین ادراک می گردد و ترکیب احجام آن چشمگیر می شود.



مسجد و دانشگاه

از آنجا که حیاط با رواق هایی محصور شده که هر یک در میانه خود مدخلی دارند و حیاط نیز معماری شفافی دارد، پیوند زیادی میان مسجد و محوطه اطراف آن بوجود آمده است. به این ترتیب که از سه جهت جنوب شرق، شمال شرق و شمال یا شمال غرب، به آسانی می توان به مسجد وارد شد. دهانه باز میانی رواق ها نیز امکان مشاهده حیاط را از همین جهات ممکن کرده است. حیاط، هم بر سر راه است و هم در پیش چشم، و با پلکان مفصلش در مدخل شمال شرقی مردم را به خود دعوت می کند.

به دلیل وجود سه ورودی فوق الذکر، نه فقط امکان ورود مستقیم و آسان به حیاط از جوانب مختلف مهیا شده، که بیش از آن، حیاط به معبر خوبی برای حرکت از ایک جانب مسجد به جانب دیگر تبدیل شده است. به عبارت دیگر، فردی که در این محدوده از محوطه دانشگاه قصد حرکت از نقطه ای به نقطه دیگر را دارد، به وضوح در می یابد که حیاط مسجد مسیر مناسبی برای کوتاه کردن راه است.

معبر قرار گرفتن مسجد، نکته مهمی است. زیرا با این عمل، پیوند و رابطه زیادی میان مسجد – به عنوان فضایی عبادی و دانشگاه – به عنوان مرکزی علمی و اجتماعی – بوجود می آید؛ مسجد نشسته در میانه دانشگاه، افراد را در حین گذر از معابر دانشگاه تهران ( که مهم ترین و شناخته شده ترین مرکز علمی کشور است) و انجام فعالیت های دانشگاهی به ناگاه با فضایی عبادی روبرو می سازد و به درون حیاط خود می کشاند.

نحوه پیوند مسجد و فضاهای اطراف با نحوه ترکیب مساجد سنتی با بافت شهری پیرامون شان بی شباهت نیست ؛ مساجد سنتی دست های خود را به درون معابر عمومی یا راسته بازارها دراز می کنند و مخاطب را به درون می خوانند؛ زیرا مسجد به عنوان محل فعالیت های مذهبی و فرهنگی، می خواهد همنشین دیگر فعالیت ها در سطح شهر شود. البته فقدان سلسله مراتب در ورود به مسجد دانشگاه تهران، تفاوت قابل توجهی میان آن با مساجد سنتی بوجود می آورد . زیرا بناهای سنتی در عین اشتیاق به همنشینی با فعالیت های اجتماعی، از ایجاد حریم ها و سلسله مراتب ورود نیز غفلت نمی کنند و مدعوین را تنها به شرط عبور از این مراحل به فضای عبادی خود راه می دهند.

مسجد در کنار محورهای اصلی دانشگاه، و در عمومی ترین بخش آن جایی که کتابخانه نیز به عنوان مرکز علمی دانشگاه قرار دارد . جای گرفته است. این استقرار بار دیگر باعث افزایش پیوند فضای مسجد با فعالیت های عمومی دانشگاه می شود. به این معنی که اگر پیش از این درباره تأثیر انتظام فضایی مسجد در پیوند محکم فضای عبادی – مذهبی با فضاهای اجتماعی – آموزشی دانشگاه سخن رفت، می توان گفت انتخاب محل استقرار مسجد در بستر دانشگاه نیز از همین نیت نشأت می گیرد.

با آنکه در انتخاب محل استقرار مسجد به قرارگیری آن در قلب دانشگاه دقت شده است، اما باید توجه کرد که ورودی های مسجد هیچ کدام رو به محوطه مرکزی دانشگاه باز نشده اند. اساسا بهتر است بگوییم مسجد با ورودی هایش به این مکان پشت کرده است – به مکانی که خود در شکل گرفتنش سهم زیادی دارد. مخصوصا می توان به ورودی اصلی اشاره کرد که با جفت منار رفيع، رو به جهت شمال شرق دارد و در تصویر کلی، مسجد را متوجه شمال شرق نشان می دهد. پشت کردن مسجد به مرکز دانشگاه تنها محصول جای ورودی های بنا نیست؛ بلکه می توان این امر را بیشتر به استقرار گنبد خانه بسته و حجیم در کنار محور عمومی و استقرار حياط در پس گنبدخانه و دور از این محور مربوط دانست. با این اوصاف به رغم آنکه مسجد در مرکز دانشگاه و در کنار کتابخانه جای گرفته و با این استقرار به اتفاق کتابخانه، محور عمومی پر رونقی برای دانشگاه بوجود می آورد، اما با نوع انتظام خود و جهت ورودی هایش، در تعارض با نیت اولیه طرح قرار گرفته است. این تعارض خصوصا از آن جهت آشکار و برجسته است که با استقرار گنبد خانه در جنوبی ترین نقطه بستر طرح، در روبروی کتابخانه، و قرار گیری حیاط در جهت مقابل، و جفت منار سمت شمال شرقی، مسجد دانشگاه به نقطه ای در شمال شرقی رو می کند؛ و از آن مهم تر، با این عمل مسجد از مرکز دانشگاه و کتابخانه رو بر می گیرد و به آن پشت می کند. واقعیت آن است که ارتباط مسجد با فعالیت های عمومی پیرامونش قدری مبهم است.

در طرح هادی اولیه دانشگاه تهران، نیت آن بوده که دو لایه چپ و راست كل بستر، به محل استقرار دانشکده های مختلف اختصاص یابد و بخش میانی به فضای باز عمومی و ورزشی. بعدا با اندیشه استقرار کتابخانه و مسجد در مرکز این فضای باز، هویت بخش میانی تغییر پیدا می کند و در نتیجه، فضای باز به دو بخش شمالی (مسجد) و جنوبی (کتابخانه) تقسیم می شود. در این وضعیت، زمین ورزشی و محوطه باز شمالی کاملا از هم جدا شده و هر کدام به یک سو می افتد.حجم مسجد، محوطه باز شمالی را از نظر پنهان، و آن را تا حدی متروی می کند.فضای باز یاد شده به طور اتفاقی کشف می شود و در واقع به محوطه باز دانشکده های مستقر در بخش شمالی دانشگاه تبدیل می گردد. به این ترتیب،  فضای باز دیگر نمی تواند مطابق نیت اولیه به عنوان یکی از عرصه های عمومی در مرکز دانشگاه ایفای نقش کند. توجه به رابطه میان مسجد و محوطه باز شمالی می تواند به فهم بهتر حجم مسجد کمک کند. مسجد با استقرار در مقابل محوطه باز شمالی، زاویه دید به سوی آن را می بندد و خود به بازیگر اول صحنه تبدیل می شود. با چرخش ۴۵ درجه حجم مسجد نسبت به محورهای دانشگاه، جلوه حجم آن افزوده می شود. با این یکه تازی و نمایش اندام از جهات مختلف، مسجد تبدیل به مجسمه ای می شود که از همه زوایا دیده می شود.