بنای تئاتر شهر در تقاطع خیابان های ولی عصر و انقلاب اسلامی، در گوشه جنوب غربی پارک دانشجو قرار دارد. این بنا استوانه ای به قطر تقریبی ۳۴ متر و ارتفاع ۱۵ متر است که نمای خارجی آن تماما با کاشی فیروزه ای رنگ پوشیده شده و رواقی با ستون های کشیده و قاعده ستاره سه پر، گرداگرد آن را فرا گرفته که با تیرهای منحنی، سقف پیش آمده ساختمان را برپا نگه داشته است.بنای تئاتر چهار طبقه است. طبقه همکف به سالن انتظار و سالن نمایش اصلی ششصد نفره اختصاص دارد. این سالن نمایش استوانه ای در درون استوانه حجم اصلی است که با آن هم مرکز نیست. در طبقه زیرزمین چایخانه و فضاهای خدماتی مربوط به تماشاگران، و فضاهای پشتیبانی صحنه واقع شده است. پلکانی که به طبقه اول می رود تماشاگران را به بالکن سالن نمایش در این طبقه هدایت می کند. فضاهای اداری، کتابخانه و یک سالن نمایش تمرين کوچک تر نیز در طبقه دوم استقرار یافته اند. طبقه سوم – فضاهای روی بام مجموعه – مختص تأسیسات مجموعه است. سالن های نمایش دیگر مجموعه که در خارج حجم اصلی و زیر زمین برده شده اند، در تحلیل اثر دخالت داده نشده اند.

 مشاور طراح : مهندسین مشاور سردار افخمی و همکاران

 تاریخ شکل گیری اثر: ۵۱-۱۳۴۶ ه. ش.

 کارفرما: دفتر مخصوص فرح دیبا

 طراحی: علی سردار افخمی

موقعیت : تهران

 مساحت بستر طرح: ۳٫۰۰۰ متر مربع مساحت

 زیر بنا: ۵٫۶۰۰ متر مربع

برای خواندن مطالب مربوط به معماری ایرانی لینک روبرو را کلیک کنید: اصول معماری ایرانی


تئاتر شهر


تئاتر و پیرامون : تئاتر شهر در منطقه ای از مرکز شهر که به واسطه وجود دانشگاه تهران وکتابفروشی های خیابان انقلاب اسلامی وجهه فرهنگی دارد استقرار یافته است و به همین دلیل با بافت زمینه و همسایگانش هماهنگ است. ساختمان تئاتر شهر در گوشه ای از پارک دانشجو واقع شده است. طراح، با نزدیک کردن ساختمان به خیابان اصلی و نشاندن آن بر فه ای که با مسیرهای پیاده و جوی های عریض آب از فضای سبز پارک جدا می شود، آن را از بخش دنج و خلوت پارک دور می سازد، و در عوض بنا را متوجه خیابان اصلی و چهارراه شلوغ، وقایع و آمد وشدهای شهر نشان می دهد. کشاندن ساختمان به جنوبی ترین محدوده زمین، صحنی در جلوی آن پدید می آورد، و موجب می شود که منظر گسترده تری برای رهگذران چهارراه و خیابان به سوی بنای تئاتر مهیا شود. ساختمان تئاتر که به دلیل ارتفاع، بزرگی زیاد و شکل و شمایل متفاوتش در میان همسایگان خود کاملا متمایز است به واسطه وجود این صحن وسیع اهمیت بیشتری نیز پیدا می کند. قرار دادن تابلوها و پرده های اعلان نمایش، و گاه برگزاری نمایش های خیابانی در این صحن توجه عابرین را جلب می کند و به این ترتیب فضای تئاتر با خیابان های اطراف پیوند می خورد. از سوی دیگر تئاتر و پارک به دلایل متعدد، منجمله نوع طراحی محوطه باز پیوند محکمی ندارند، به این ترتیب پارک که ذاتا می توانست مکانی زنده، فعال و شاداب برای فعالیت های عمومی باشد و خیابان های اصلی و فعالیت های تجاری/اداری اطراف را تلطیف کند قدری مهجور و بلاتكيلف بنظر می رسد.


تئاتر شهر


سیمای بیرونی

  • سیمای بیرونی ساختمان تئاتر شهر به صورت حجم استوانه ای بزرگی طراحی شده، که رواقی برگرد آن نشسته است. این رواق عبارت است از ردیف ستون های کشیده و بلند با قاعده ستاره سه پر که گرداگرد ساختمان چرخیده و با تیرهای خمیده متقاطع در بالا، سقف پیش آمده و ظریف و کم ضخامت بنا را بر پا نگه داشته است. این ستون ها و تیرهای خمیده که مانند سرستون های شکفته خاتمه ای برای ستون ها ساخته اند و دست باز می کنند تا سقف را بر خود نگه دارند مهم ترین مشخصه بنا»، و به بیان دیگر چیزی است که ساختمان تئاتر شهر را با آن به «یاد» می آوریم. همه جوانب ساختمان باز است و امکان تماشای ساختمان را به مخاطبان می دهد. شمایل بنا نیز از هر کجا که دیده شود کم و بیش به یک شکل است. این حجم بزرگ استوانه ای با رواق به یاد ماندني پیرامونش همانند «مجسمه ای» بر صفه ای در صدر صحن شمالی نشسته است.

برای خواندن مطالب مربوط به معماري ايراني لینک روبرو را کلیک کنید: المان های معماری ایرانی ، تاریخ معماری ایران


تئاتر شهر


  • فرم استوانه ای ساختمان ذاتا جهت خاصی را القا نمی کند. اما وجود صحن وسیع شمالی، استقرار ورودی بنا رو به این صحن و بر امتداد محور فرضی آن، و حجم دندانه ای روی بام که در نواحی جنوبی مرتفع تر شده است موجب می شود تصور شود که ساختمان رو به شمال دارد؛ یا به عبارت دیگر بنا واجد «پشت» و «رو»است؟
  • ستون های رواق، بلند و کشیده، و فاصله آنها نسبتا زیاد است. این امر موجب می شود تا رواق به جای آنکه سرپناهی امن و صمیمی در حد فاصل فضای باز و ساختمان باشد، ادامه صحن تلقی گردد.

تئاتر شهر


  • فضای اصلی تئاتر که در میان رواق جای گرفته، کالبدی بسته دارد. جداره بیرونی آن صفحه ای است صاف و دوار، که منفذ و گشایشی ندارد و لذا نشانی از درون خود به دست نمی دهد. در طراحی دیواره بسته با روزنه ها و نورگیرها در ارتفاعی بالاتر از دید واقع شده اند؛ حتی بخش شفاف در ورودی نیز بالاتر از قد انسان قرار گرفته است. بنابراین به نظر می رسد که در، تنها به نیت رفت و آمد تعبیه شده است و قصد ارتباط بصری میان فضای درون و بیرون وجود ندارد.
  • کالبد ساختمان، موجودی صلب به نظر می آید، آنچنانکه مخاطب حس می کند.سقف طره بنا به جای آنکه بر ستون های رواق نشسته باشد به این پایه توپر و سنگین مرکزی متصل است. به این ترتیب، ستون های رواق نه در نقش یک عنصر سازه ای، که در مقام ملحقات تزئینی بنا ظاهر می شوند. عامل دیگری که موجب می شود تا حجم میانی پایه سقف تصور شود کیفیتی در فصل مشترک سقف و دیواره بسته بوجود آمده است این دیواره بیشتر بی واسطه ای به سقف می رسد، تنها در محدوده کوچکی در شمال بنا است که پنجره ای با شیشه تیره رنگ دیواره و سقف را از هم جدا می کند. تنها در این بخش محدود است که تصور می شود وظیفه باربری از دوش دیواره مورد بحث برداشته شده و در نتیجه ستون های رواقجایگاه بهتری پیدا کرده اند.

تئاتر شهر


  • پس و پیش نشستن ها و سایه روشن ها بر احجام رواق تأکید می کند؛ حال آنکه جداره بسته بنا به دلیل فقدان تراش و قابسازی، و استفاده از نقوش کاملا تخت و مکرر و ازاره دندانه دندانه که جزئی از نقش روی دیوار به نظر می رسد دو بعدی و مسطح ادراک می شود. از طرف دیگر، ظرافت و شفافیت رواق با درشتی و سنگینی حجم میانی در تقابل است. واقعیت آن است که رواق و حجم میانی به دو دستگاه اندازه متفاوت تعلق دارند. و به همین علت است که بیش از آنکه بتوانندخصایص یکدیگر را تعدیل کنند، تفاوت ها را آشکار می سازند.
  • تضاد شدید میان این کالبد – این دیوار بسته و غیرقابل نفوذ- و فضای باز و گشوده رواق نیز عاملی است که موجب شده است رواق بیشتر به فضای باز تعلق پیدا کند. به طور کلی تصمیمات طراح درباره رواق و کالبد بسته ساختمان سبب می شود که رواق اهمیت خود را به عنوان «عنصر واسط فضای باز و بسته»، و یکی از مراتب سیر از بیرون به درون از دست بدهد و به جای آنکه عامل «وصل» بیرون و درون باشد، همچون حایلی شفاف این دو عرصه را از یکدیگر تفکیک کند.
  • ساختمان تئاتر شهر بر صفه ای دوار – هماهنگ با فرم منحنی ساختمان – نشسته است. پله ها، آبنماها و سکوهایی که گرداگرد این صفه قرار گرفته اند نیز همگی منحنی هستند. اما در طرح محوطه سازی مجموعه این فرم های منحنی با صحن شمالی و فضاهای باز اطراف به خوبی پیوند نمی یابند. به عبارت دیگر، امواج منحنی که از بنای مدور تئاتر آغاز و در محوطه باز منتشر می شوند با فاصله گرفتن از بنا رفته رفته محو می شوند. لذا می توان گفت که این صفه با تمامی ملحقاتش تنها سفره ای است که زیر پای ساختمان گسترانیده شده، و گفتگوی روشنی میان بنا و محوطه باز ایجاد نمی کند. عدم گفتگو و ارتباط بنا و محوطه باز تنها در طرح محوطه سازی ریشه ندارد؛ اگر از بحث سیمای بیرونی فارغ شویم و به درون بنا برویم نشانه ها و آثار آن را در فضای داخلی نیز می یابیم. سالن انتظار معمولا زنده ترین و جذاب ترین بخش هر تئاتر است. اما در این بنا، سالن انتظار تنها فضای گذری برای رسیدن به سالن نمایش است. شکل فضا تابع شکل سالن نمایش وحادث شده » بین دو استوانه بیرونی و درونی است. جداره های بسته سالن امکان نظر کردن به محوطه بیرون و پیوند با آن را از مخاطب می گیرد؛ و در مقابل او را به تماشای عناصر تزئینی درون سالن دعوت می کند.
  • بنای تئاتر شهر مرتفع و بزرگ است، و درها و دریچه های کوتاهی که دربخش های پایینی نمای آن قرار گرفته اند در خرد کردن اندازه ها موفق نیستند؛ و چه بسا بر عظمت ساختمان نیز می افزایند. ساختمان علی رغم وجود رواقی که می توانست با ایجاد تراش هایی بر بدنه این حجم عظیم ظرافتی به آن ببخشد بزرگ و پر هیبت به نظر می رسد. شاید نیت طراح آن بوده که با خلق بنایی عظیم و مجسمه وار خصلت یادواره ای به بنا ببخشد، و در این میان از قواره انسانی مخاطبینی که به این مکان آمدوشد می کنند غافل شده است.

تئاتر شهر


  • شاید اگر از ارتفاعی بلند به این ساختمان و پارک پیرامونش بنگریم آن را شبیه به کوشکی در میان باغ – همچون باغ های ایرانی – بیانگاریم؛ خصایلی که در بالا ذکر شد، همچون مجسمه وار و یادواره ای بودن این گمان را تقویت می کنند. اما با نزدیک شدن به بنا تفاوت های اساسی میان آن با الگوی سنتی یاد شده آشکار می شود. بی اعتنایی فضای درونی تئاتر به پیرامون خود، و اندازه های غیر مأنوس ساختمان اساسی ترین دلایل این تفاوت ها هستند. در باغ ایرانی کوشک، مقصد نهایی باغ، منظر مطلوبی است که مخاطب می تواند به گرد آن بچرخد و خود تماشایش کند، اما مهم تر از این در حقیقت کوشک خود مسندی است که مخاطب به نرمی بر آن تکیه می زند تا به نظاره باغ بنشیند. به همین دلیل است که کوشک ها از هر طرف چشم هایی گشوده به سوی باغ پیدا می کنند و ابعاد و اندازه های خانگی به خود می گیرند و این کیفیتی است که در بنای تئاتر شهرنمی توان آن را سراغ کرد.
  • ستون های بتنی ظریف و کشیده که با انحنایی نرم سقف را بر خود نگاه داشته اند. ممکن است یاد آور ستون های قارچی شکل اوایل دوره مدرن باشند.اما بسشتر یاد آور رسمی بندیی های معماری سنتی هستند؛ با این تفاوت که بجای آنکه سقف را به طرف داخل جمع کنند،  آن را به بیرون طره کرده است. این ستون ها و طاق ها در مجموع بیش از آنکه مدرن باشند لحن سنتی دارند. آنچه این اشاره به سنت را قدرت می بخشد قوس های تیزه دار حاصل از تقاطع تیرهای منحنی زیر سقف است که به زیبایی گرداگرد بنا دور می زنند، و به دلیل اینکه راس آنها از صفحه ی پایین خارج شده است جایگاهی خاص در میانه دو قطب زیباشناسی سنتی و مدرن برای خود پیدا می کنند.

تئاتر شهر


تزئينات تئاتر شهر:

  • پوشاندن سراسر جداره بیرونی ساختمان تئاتر شهر با پوسته ای رنگین و ریزنقش از آجر زرد رنگ و کاشی فیروزه ای اقدامی متهورانه و در خور توجه است، و زیبایی نقوش و سلامت اجرا بر محسنات آن می افزاید. به علاوه طراح با این کار نسبتی نیز میان این بنا و بناهای قدیمی (به خصوص ابنیه عمومی مثل مسجد و مدرسه و …) پدید می آورد. وی با پوشاندن این جامه پر تزئین و ریزبافت بر قامت بنا مهر سنت بر طرح می زند، ضمن آنکه در جای جای آن نیز به طرق مختلف علاقةخود را به تزئینات و نقوش قدیمی نشان می دهد؛ آجرهای سفالي داخل بنا، نقوش هندسی و گره های درها و پنجره ها و دست اندازهای چوبی، گل میخ ها، نقوش روی نیمکت های بتنی در بیرون، و نقوش رنگین چهار پایه های داخلی، طرح پیشخوان چایخانه، جان پناه بالکن های سالن نمایش و سالن انتظار، نقش دیوارسالن نمایش و چلچراغ ها از این جمله هستند.

تئاتر شهر


  • نقوش و تزئیناتی که در سیمای بیرونی بنا ظاهر می شوند و همین طور عناصر و اشیایی که در داخل بنا به نقوش و تزئینات قدیمی مزین شده اند خصلتی الصاقی دارند. این آرایه ها جایگاهی متفاوت با مقام تزئینات در معماری سنتی ایرانی دارند؛ به تعبیری نمایشی ترند. گویی بنا در اینجا صحنه نمایشی است که با استفاده از پرده هایی از نقوش و تزئینات و محصولات هنر و صنایع دستی ایرانی آراسته شده است؛ آثاری که البته خلوص و سادگی هنر مدرن را نیز با خود دارند. طراح با کنار هم قرار دادن این نقوش و عناصر تزئینی – خصوصا در جداره بیرونی بنا به هماهنگی میان آنها و همینطور تناسب آنها با طرح معماری چندان پایبند نبوده است؛ استفاده از نقوشی آنچنان ریز و ظریف بر جداره عظیم بیرونی، و قرار دادن درهای چوبی سنگین با گره ها و گل میخ های درشت فلزی در کنار آنها بنا را «خارج از مقیاس» جلوه می دهد. از این نظر تزئینات فضای داخلی که ساده تر، خالص تر و هماهنگ ترند از تزئینات جداره بیرونی موفق ترند.

تئاتر شهر


منبع:

نقد آثاری از معماری معاصر ایران-وزارت مسکن-دانلود فایل از سایت وزارت مسکن کلیک فرمایید.