لوکوربوزیه که نام حقیقی او «شارل ادوار ژانره» بود به سال ۱۸۸۷ در شهر «لا- شو- دو – فن» سوئیس که در کوهستان های «ژورا» قرار دارد متولد شد. معلمی خردمند موسوم به «لپلاتینه» چشم وی را به عالم هنر باز کرد. معلم لوکوربوزیه در هنرکده محلی، اولین تاثیر اصلی را بر قالب بندی وی داشت.او بود که عادت مطالعه و مشاهده دقیق طبیعت را در او ایجاد کرد.او شاگردش را بر می انگیخت تا ورای ظواهر به ساختارهای بنیادین گیاهان و سنگواره ها بنگرد و بر زیبایی صورتهای هندسی ساده تاکید داشت. «لوكوبوزیه» هرگز خاطره استاد را از یاد نبرد، هرگز فراموش نکرد که لپلاتینه به وی آموخت قدر شاهکارهای هنری را بشناسد، معماری را به او شناساند و به او تعلیم داد که دنیا را با چشمی باز نظاره کند و او را تشویق کرد که از همه چیز و همه جا اسکیس رسم کند. لوکوربوزیه بین سال های ۱۹۰۹ و ۱۹۱۰ در پاریس در آتلیه «پره» کار کرد تا خواص ساختمانی بتن مسلح را فرا گیرد و سپس به برلین رفت. پس از ترک دفتر بهرنس و بازگشت به پاریس، سه عقیده مهم در او شکل گرفت: کوبیسم، طبیعت برای خود و معماری برای انسان، بتن آرمه. بعد از برلین به وین سر زد. تاثیر بعدی که در آثار لوکوربوزیه مشاهده می شود مربوط به مسافرتها و اسکیسهای او از مساجد استانبول، ساختمانهای یونان، کشورهای حوزه مدیترانه و خاور دور است. اما بیشترین تاثیر گذاری به واسطه سایت آکروپلیس در آتن است. وی همه روزه، به مدت یک ماه از پارتنون دیدن کرد و گاهی هر بار ساعتها وقت خود را صرف اسکیس از زوایای مختلف آن می کرد و همین بود که بعدها پارتنون را با یک ماشین مقایسه می نمود. مطالعه و تماشای خانه های سفید ساحل دریای مدیترانه، «آکر پلیس» در آتن، شهر استانبول و کلیسای سنت پطر در رم همه و همه به وی مایه ای دادند که برای پیشرفت های آینده خود بدان احتیاج داشت.

برای خواندن مطالب مربوط به معماری مدرن لینک روبرو را کلیک کنید: معماری مدرن ایرانی


لوکوربوزیه

ویلا ساووی


لو كوربوزیه همیشه به عنوان یک معمار، برنامه ریز شهری، نقاش، طراح داخلی، نویسنده یا طراح کتاب کار می کرد و همیشه خود را پلاستیسیت، مجسمه ساز می دانست. از ابتدای کار خود در معماری، او نیز به عنوان یک طراح داخلی و نقاش مشغول به کار بود و ایده هایش را در مقالات در مجلات و کتاب ها منتشر کرد.

اساس معماری خانه هایی که لوکوربوزیه طرح کرد با اساس نقاشی مدرن یکی است. خود لوکوربوزیه در نقاشی هایش مانند دیگر نقاشان مدرن اشياء را چنان رسم کرد که انگار یکی در دیگری نفوذ می یابد و یا اشیاء مختلف مانند شیشه شفافند که می توان یکی را در زیر دیگری تماشا کرد. آغاز کار لوکوربوزیه را به عنوان معمار باید از سال ۱۹۱۵ دانست. «لوكوبوزیه» در مورد نظام قراردای آموزش بوزار تردید داشت و از آن اجتناب می کرد. او در کارگاه های آوگست پره و پیتر بهرنس کار کرد. بعد از سکونت در پاریس اوزنفان از پیشگامان بعد کوبیسم را ملاقات کرد ، که همانند او فریفته زیبایی ماشینها بود که او را به نقاشی تشویق کرد و بعد آن خود را پیوریست نامیدند . (جی. آر. کرتیس, ۱۳۸۲) الوکوربوزیه در عصری زندگی می کرد که اتومبیل و هواپیما وسایل رایج حمل و نقل بودند. پس او یکی از اولین معماران حرفه ای بود که ردپایش را در چند قاره به جای گذاشت و به شکل بین المللی معماری صاحب سبک بود. او همیشه به شخصیت های دولتی علاقه داشت و کارهایش همه تنش های قرن بیستم را در بر می گرفت، اما در همان زمان کارهای منحصر به فرد و پیچیده انجام می داد. (جی. آر. کرتیس, ۱۳۸۲) لوکوربوزیه بر این باور بود که معماری باید از مواد و مصالح جدید مانند فولاد، بتن آرمه، و تکنیک های جدید ساخت و ساز استفاده نماید. این معماری می باید عقلانی باشد و نظم ریاضی گونه ای را نشان بدهد. این معماری می باید قوانین کلی و جهانشمول یعنی اصول حاکم بر دنیای ما را آشکار سازد.


لوکوربوزیه

کاخ اسمبلی


لوکوربوزیه معماری انسان گرا بود. او برای حل مشکلات شهرهای زمان خود به این نتیجه می رسد که: «برای پاسخ دادن به مسائل دشواری که زمان در برابر مان نهاده _ یعنی مسائل مربوط به تأسیسات جامعه تنها یک راه پذیرفتنی وجود دارد، راهی که مسائل را به ریشه های حقیقی آن خواهد کشاند؛ این راه انسان نام دارد» .او برای حل ریشه ای معضل نوشت : « بنابراین باید به دنبال ایجاد تعادلی بین انسان و محیط او برویم» .(لوکوربوزیه, ۱۳۵۴) لوکوربوزیه از انسان و محیط، برداشتی افلاطونی داشت. او در واقع با انسانهای پیرامون خود و نیازهای واقعی شان که در قالب زمان و مکان مطرح می شوند کاری نداشت. بر همین اساس لوکوربوزیه به دنبال راه حلهایی بود که بتواند پاسخگوی ذات انسان و انسانیت باشد. برداشت او از محیط نیز ناخودآگاه محیط طبیعی بود و محیط مصنوع را تصنعی می دانست. او از خود پرسید : «ما از کدام انسان و کدام محیط صحبت می کنیم ؟ از انسانی که عمیقا به دست مصنوعات قرن ها تمدن، تغییر یافته و بویژه با صد سال تمدن ماشینی، اعصاب خود را به گونه ی وحشتناکی از دست داده است؟ از محیطی که شلوغی وسایل مکانیکی آن را متلاطم ساخته و حتی برخی اوقات صحنه ای پر از وهم و هذیان پدید می آورد؟» و بی درنگ پاسخ داد : ” ما نه از آن انسان سخن می گوییم و نه از آن محیط. در این ساعات دگرگونی ها، باید به اصول و قوانین انسانی و محیط برگشت؛ به شهر، به منزله ی یک سازمان زیستی با ارزش های روانی و جسمانی خود، و به محیط به مانند آنچه که اساس آن را تشکیل می دهد، یعنی طبیعت … باید قانون طبیعت را دریافت، باید انسان و محیط او را مطالعه کرد، یعنی جوهر و سرشت انسان و ژرفای طبیعت را کاوید”.

برای خواندن مطالب مربوط به معماري مدرن لینک روبرو را کلیک کنید: معماری پست مدرن ، معماران مدرن


لوکوربوزیه

رانچامپ


از دیدگاه لوکوربوزیه نیازهای مادی و معنوی انسان در سراسر دنیا یکسان بوده و از این رو، انسان موجودی جهانی است. به این ترتیب پاسخ های ارائه شده در برابر نیاز وی نیزیکسان هستند، او تنها به جنبه ی بیولوژیک یا زیست شناسانه ی انسان توجه داشت و می کوشید تا نیازهای فیزیولوژیک انسان را برآورده سازد: « انسان به منزله ی جزئی از جهان هستی است و برای اینکه هماهنگی حاکم باشد، باید در فعالیت های معنوی همان قانونی وجود داشته باشد که در آثار طبیعت موجود است. باید آثار انسانی و آثار طبیعی با هم پیوند بخورند. طبیعت آموزش های بی پایان می دهد، تظاهر زندگی در طبیعت است، همان زندگی ای که زیست شناسی، قوانین مربوط به آن را گردآوری می کند. همه ی چیزها در طبیعت دارای زایش، رشد، شکوفایی و افول می باشند» لوکوربوزیه انسان و جامعه را پدیده ای ایستا ندانسته، بلکه آن را دستخوش تغییر و تحول نیز می دانست. او به تأثیر محیط بر انسان و معماری آگاه بود، اما رشد و پیشرفت جامعه را خطی می انگاشت و باور داشت که همه ی جوامع می باید از مرحله ی صنعتی گذر کنند. به همین خاطر محور توجه او، انسان و جامعه ی صنعتی بود. لوکوربوزیه آثار نیچه را خواند و مجذوب دیدگاه مسیحیای درباره هنرمند شد، بدین مضمون که هنرمند با نظم عالی تری ارتباط دارد که قالب های رهایی بخش را برای عالم زیرین تهیه می کند. او خود را مسیحی می پنداشت که برای عرضه غالب های معماری تمدن نو عصر ماشین برگزیده شده بود.


لوکوربوزیه

خانه ویسنهوف سیدلانگ


پارادایم های نظری تفکرات لوکوربوزیه

١-باور به نظم ریاضی گونه

۲-کار کرد

۳-سبک بین المللی

۴-نوگرائی

۵-استانداردسازی


لوکوربوزیه

Unite d’ Habitation


اندیشه ها و آثار لوکوربوزیه را می توان به ۴ دوره تقسیم نمود:

.. در دوره نخست همه کوشش او به پیشبرد انبوه سازی در معماری خلاصه می شد که دستاورد آن طرح دومینو در ۱۹۱۴ – ۱۹۱۵ می باشد.

٢. در دوره دوم به شهر سازی روی آورد و ایده ساخت آسمانخراشهایی در میان فضاهای سبز درختان را پی گرفت. شهر ان معاصر (۱۹۲۲) و شهر درخشان (۱۹۳۵) و طرح شهر الجزیره در (۱۹۳۸) مربوط به آن دوره می باشد. تدوین مصوبات منشور آتن (۱۹۴۲) و کتاب چگونه به شهرسازی بیاندشیم نیز جزو این فعالیت ها محسوب می گردد.

٣. لوکوربوزیه از سالهای ۱۹۴۷ تفکرات خردگرایانه خود را تعدیل نموده و به طراحی ساختمان های تندیس گونه و

اکسپرسیونیستی پرداخت. اولین اثر او در این زمینه واحد مسکونی مارسی (۱۹۵۲-۱۹۴۷) و اوج آن کلیسای رون شان ( ۱۹۵۰ – ۱۹۵۴ ) می باشد.

۴. دوره چهارم فعالیت های او با طراحی شهر چندیگر و ساختمان های عمومی آن آغاز می گردد. طرح هایی که بر معماری مدرن ژاپن تاثیری انکارناپذیر می گذارد. وی تا پایان عمر (۱۹۶۵) سرگرم طراحی و اجرای ساختمانهای شهر چندیگر بود.


لوکوربوزیه

ساختمان انجمن صاحبان کارخانه


الگوی شهر طراحی شده لوکوربوزیه

لوکوربوزیه شهرهای آینده را شهرهایی تجسم نمود که از آسمانخراشهای عظیم و مرتفع تشکیل شده است . در هر یک از این آسمانخراشهای چند عملکردی ، حدود صد هزار نفر کار و زندگی خواهند کرد. در این ساختمانها ، آپارتمانهای مسکونی ، ادارات ، فروشگاه ها ، مدارس ، مراکز تجمع و كليه احتياجات یک محله بسیار بزرگ فراهم است. ساکنان این مجتمع ها ، از دود و سر و صدای ترافیک اتومبیل ها به دور هستند و بجای آن از آفتاب و دید و منظر زیبا استفاده میکنند. ( فرانسیس دی کی چینگ،(۲۹۱ ، ۱۳۸۵

بر اساس این نظریه، دو شهر مهم در دهه پنجاه میلادی ، طراحی و اجرا شد. یکی شهر چندیگار در هند بود که توسط خود لوکوربوزیه طراحی شد. البته به درخواست جواهر لعل نهرو، نخست وزیر وقت هند، که از او خواسته بود شهری جدید با نگرش به سمت توسعه و آینده در پنجاب هند طراحی کند. برای

طرح این شهر که چندیگار نام گرفت ، لوکوربوزیه از جدیدترین ظوابط شهر سازی و معماری مدرن که عمدتا خود او مسئول تبیین آنها بود ، استفاده کرد. ( وحید قبادیان ، ۱۳۸۲، ۶۱)

یک مرکز اداری وسیع برای استقرار ساختمانهای ایالتی و تعدادی محلات مسکونی در اطراف آن. بعلاوه خیابانهای عریض ، پارک های وسیع و مغازه های بزرگ برای این شهر در نظر گرفته شد. 

لوکوربوزیه خود چند ساختمان مهم ایالتی، از جمله ساختمانهای پارلمان و ساختمان دادگاه عالی را با بتن نمایان طراحی کرد. این شهر از سال ۱۹۵۲ آغاز شد.

دومین شهری که توسط عقاید لوکوربوزیه طراحی شد، شهر برازیلیا، پایتخت برزیل بود که توسط لوچیو کوستا و اسکار نیمایر در سال ۱۹۵۷ طراحی شد. نمایر خود با لوکوربوزیه، در طراحی ساختمان وزارت آموزش و پرورش برزیل در سال ۱۹۳۶ همکاری کرده بود. (کالوین دیویس ، ۵۰)

همچنین ساختمان طراحی شده توسط نورمن فاستر، معمار سبک های-تک ، بنام برج هزاره توکیو ۱۹۸۹ در ساحل شهر توکیو را میتوان نمونه کاملی از برج های چند منظوره نظریه لوکوربوزیه تلقی کرد.

لوکوربوزیه عقاید مطرح شده خود در مورد معماری مدرن را ، در طرح ویلا ساووا ، در پو آسی در شمال پاریس (۳۰-۱۹۲۸) به نمایش گذارد. وی تکنولوژی بعنوان منبع الهام معماری مدرن و پنج اصل ساختمان مدرن را بصورتی هنرمندانه و شاعرانه و با توجه به عقیده قبلی خود که ” خانه بعنوان ماشینی برای زندگی میباشد ” را در این ماشین زیستی پیاده کرد. عملکرد این ساختمان ،که همچون ماشینی بی آلایش ، در وسط و مسلط بر محیط اطراف قرار گرفته ، فراهم نمودن شرایط آسایش برای انسان است.(وحید قبادیان، ۱۳۸۲، ۶۱)


نقد معماری لوکوربوزیه

نقد لوئیس مامفرد

لوئیس مامفرد، منتقد معماری، طراح شهر و تاریخ نگار فرهنگی آمریکایی ،وی لوکوربوزیه را به خاطر تحمیل شرایطی که ساکنان شهر ناچار بودند به سختی خود را با آن همساز کنند، محکوم می کرد، تا جایی که پروژه ی مجموعه ی مسکونی مارسي اثر لوکوربوزیه را «حماقت مارسی» می نامید.

ا مامفرد فضای شهری را فضای اجتماعی تعریف می کرد که هویت آن در همخوانی با هدف های انسانی و اصول زیبا شناختی معنا پیدا می کرد. بر این پایه وی از فضاهایی چون میدان و خیابان که مطابق با اصول زیبا شناختی و نه معیارهای فنی عملکردی، و عامل ایجاد روابط اجتماعی باشند به عنوان فضاهای انسانی نام می برد و جاهایی چون اتوبان ها را فضاهای ضد انسانی می دانست.


لوکوربوزیه

مرکز لو کوربوزیه (موزه هیدی وبر)


نقد رابرت ونتوری

ونتوری، منتقد و مخالف معماری کاملا کارکرد گرا و طراحی های معماران نوگرا و متعصب بود. او در کتاب پیچیدگی و تناقص با حمله به ساده انگاری معماران و شهرسازان معاصر خود، نه تنها بر بودن تناقض و پیچیدگی در مسائل شهری و در همه مقیاس ها تاکید دارد بلکه از آن استقبال نیز می کند او به دنبال پدید آوردن تغییری بنیادین در رویکردهای موجود بوده و همین مساله باعث حمله نوگرایان و طرفداران لوکوربوزیه به او شده است. ونتوری رویکرد لوکوربوزیه را ناکافی، ناقص و ساده انگارانه دانسته، لوکوربوزیه به معماری نسبتأ تشریفاتی و مجلل سبک بوزار معترض بود و غیر مردمی بودن آن را ثابت کرد و نتیجه گرفت که برای مردمی کردن شرایط نه تنها نور، هوا و فضای سبز می باید برای همه به شیوه ای عادلانه تامین گردد، بلکه از پرداختن به حشو و زاید در معماری نیز باید پرهیز کرد. ونتوری هنگامی که نظریه های نوگرایانه لوکوربوزیه و هم اندیشان او در عمل پیاده شده با پذیرش جنبه های مثبت نوگرایی به ریشه یابی مشکلات معماری و شهر سازی زمان خود پرداخته، او کمبودها و خطاهای فکری و عملی برخاسته از رویکرد نوگرایان را آشکار می کند . عواملی که باعث شده تا هنر، معماری و شهرسازی، به حرفه هایی «نخبه پسندانه» تبدیل و دستاوردهای آن برای مردم ناخوشایند شود.

او نشان می دهد که کلی گویی های لوکوربوزیه و بی توجهی وی به ظرافت ها، به فراموش شدن تفاوت ها، انکار پیچیدگی و تناقض های موجود در جامعه، شهر و ساختمان و به ساده انگاری ای انجامیده است که هنر و معماری را برای شهروندان به موضوعی انتزاعی و ناملموس تبدیل کرده. وی بر خلاف لوکوربوزیه معمار و شهرساز را قهرمان رهایی بخش انسان نمی پندارد، بلکه به فروتنی بیشتر اندرز می دهد.


لوکوربوزیه

مرکز هنرهای بصری کارپنتر


حرکت در معماری لوکوربوزیه

در طرح های معماری، حرکت می تواند به صورت عامل محرک عمده جلوه گر شود.شکل پله ها، رامپ ها، پله برقی ها و آسانسورها به صورت نیروهایی با شدت های مختلف بر بیننده اثر می نماید. یک پل و یا هر عنصر انتقال دهنده دیگر، شخصیت و ارتباط بالقوه خود را با محیط و اشیا اطراف به سادگی برقرار می نماید. (جفری اچ بیکر، ۱۳۸۵، ۴۳) .این مورد عمیقا پذیرفته شده است که لوکوربوزیه ساکنان خانه های خود را به عنوان بازدید کننده های آن می بیند. بازدید کننده به این معنی که با حرکت خود فضا را آشکار کنند و آن را کشف کنند. به این معنا که در این پروسه مشاهده، بازدید کننده را می توان از آنچه بر آن اتفاق می افتد و قرار است لحظه ای بعد اتفاق بیافتد ناآگاه دانست. به عنوان مثال در ویلا ساووی او به صراحت در مورد بازدید کننده می نویسد، آنچه درون و بیرون رخ می دهد، اتفاقات براساس درخواست آن ها رخ می دهد، دشواری ها را می بینند و درک می کنند و همچنان احساس می کنند؛ آن ها خود را در آن چیزی که به نام خانه است پیدا نمی کنند بلکه کاملا حس جدید را درک می کنند، و آنها به اعتقاد من هیچ وقت از این فضا خسته نمی شوند. شکی نیست که تجربه چنین اکتشافی منحصر به فرد است، اما پس از آن این سوال پیش می آید که این حرکت به کجاست؟


لوکوربوزیه

حرکت در ویلا روشه


همچون تمامی کارهای لوکوربوزیه در طول دهه ۱۹۲۰ میلادی، مسیر حرکتی مفهومی خاص دارد و بین تجارب بصری مختلف و پیوسته موجود در ویلا ارتباط برقرار میکند.طبیعت پیوسته این حوادث، یک زنجیره ارتباطی را میان عناصر طراحی برقرار می سازد؛ توجه لوکوربوزیه به ارتباط متقابل میان عناصر و مسیر حرکتی قابل مشاهده است. در طول تجارب بصری پیوسته، در می یابیم که مسیر حرکتی، یک عنصر خطی دارای پویایی و احساس تداوم است؛ که با تقارن و ایستایی قطعه معلق (تصویر عمومی قابل درک از ويلا) تضاد دارد. برخلاف سازماندهی ویلا، مسیر یک بعد زمانی است که قدرت آن با تسلسل حرکتی حاصل از تجارب بصری فرم و فضا افزایش یافته است. حس پویایی، توسط مسیر منحتی سواره پیرامون حجم ورودی کشف و توسط حرکت نمادین رامپ تقویت می گردد. این عنصر نمادین و مهم، قدرت محور اصلی را افزایش می دهد؛ طبقات را می شکافد و همچون یک پله برقی، بیننده را در قلب طرح به چرخش و حرکت وا می دارد. بر اثر فشردگی فرم، درک زنجیره تجارب بصری از محدوده حرکتی خارجی (مسیر سواره پیرامون حجم ورودی آغاز می شود؛ محل قرار گیری در ورودی از مسیر حرکتی موجود در داخل ویلا پیروی می کند و ارتباط میان دو فضای داخلی و خارجی را برقرار می سازد. کشش جهت دار، ممتد و قدرتمند رامپ علاوه بر نفی مفهوم استراحت و سکون در فضای ورودی، حالت پویایی فضا و پیوستگی زنجیره تجارب بصری را حفظ می کند.


لوکوربوزیه

پویایی مسیر در ویلای ساووی و حرکت به سمت فضای بی نهایت


نقطه پایان معماری گردشگاهی در پشت بام قرار دارد؛ جایی که لوکوربوزیه نوع جدیدی از تراس بام را خلق می کند. تراس توسط یک صفحه (آخرین عنصر طراحی محصور می شود. صفحه، یک علامت پیچیده، دارای حس رهایی و جلوه ای از ایده آزادی موجود در کل بناست. این صفحه مبین شخصیت و پیام ویلا و به مثابه کتیبه یک معبد یونانی است).

در خانه های طراحی شده توسط لوکوربوزیه همه چیز به نظر می رسد در این مسیر باشد که به صورت مداوم حرکت به سمت پیرامون خانه متمایل شود. این یک نگاه کارگردانی به بیرون فضاست، در چنین شیوه ای آگاهانه، خانه به عنوان قابی برای نمایش قرائت می شود. حتی زمانی که عملا در بیرون بنا هم قرار دارند، در یک تراس یا دیوار باغ بام به صورت قابی برای چشم اندازها ساخته می شوند. این دیدها توسط یک سری فریم ها تشکیل شده بودند که منظرگاه را قاب بندی می کردند و ادراک آن ها زمانی رخ می داد که بازدید کننده در حرکت بود. در حالی که این اتفاق در زمانی که ایستا هستیم سخت اتفاق می افتد.


لوکوربوزیه

بام ویلای ساووی


این نقطه تا بالاترین فضا توسط حرکت بازدید کننده قابل ردیابی است.رامپ ويلا شودان نیز همچون خلف خود در ویلا ساووی به مجموعه پیوند خورده است. ولی در ویلا ساووی، رامپ درون یک حجم کلی قرار گرفته و به یک نقطه تمرکز برای تجربه ی فضایی بدل شده است؛ ولی در ویلا شودان، رامپ به فضای خارج نفوذ می کند و از سوی دیگر به عنوان تقسیم کننده فضاهای اصلی و فرعی جبهه شمال و جنوب حجم اصلی بدل می شود…تسلسل حرکتی ما را به هزارتویی وارد می سازد که در تمام طبقات گسترش یافته و تجارب بصری و بسیار متنوع و غیر منتظره ای را مهیا نموده است.


لوکوربوزیه

مقطع ویلای ساووی رمپ داخل بنا


اما با مشاهده یکسری تصاویر از ویلا ساووی که توسط خود لوکوربوزیه گرفته شده، احتمالا تصور می شود که در برخی از نقاط این حرکت بیشتر از خود سوژه(بنا) و فراتر از نقش بازدید کننده است. در تصاویر این احساس می شود که فرد در لحظاتی ناپدید شده است. این حس از طریق یک ناپیدا شدن لحظه ای به تصویر کشیده شده است و با اینکه خیلی ساده است در عین حال تفکر برانگیز است. در تصویری از ویلا ساووی این تصور می شود که کسی وجود داشته، در حالی که از تراس با یک کت و کلاهی که در کنار ورودی قرار دارد خارج شده و چند نان و بطری روی میز آشپزخانه است.

در عین حال عکس از یک ماهی خام در آشپزخانه از ویلا گارشس نیز همین این ایده را نشان می دهد که انگار کسی در فضا ناپدید شده است. در اولی درب باز واقع در سمت چپ تصویر این ایده را شدت می بخشد که فرد در فضا ناپدید شده است. حتی در تصویر گرفته شده در بالاترین نقطه از تراس ویلا ساووی که در آستانه پنجره و در کنار چشم انداز و نقطه اوج منظرگاه وجود دارد، ما یک کلاه، یک جفت عینک آفتابی و یک بسته کوچک سیگار را پیدا می کنیم و سبک تر بودن سمت چپ کاربر را به شناسایی این لحظه بسیار نزدیک می کند.


لوکوربوزیهزنجیره حرکتی میان فضای داخل و خارج توسط یک پله منتهی به باغ،ویلا گارشس،


منابع:www.archdaily.com

-حسین زاده, ریحانه، ۱۳۹۶، بررسی ریشه های فکری لوکوربوزیه، کنفرانس ملی معماری و عمران شهری، تربت جام، موسسه آموزش عالی وحدت تربت جام،

-ملازهی, علی اصغر و الهام رییسی، ۱۳۹۶، بررسی فرم های معماری در آثار لوکوربوزیه براساس پایه های فلسفی معماری مدرن، دومین کنفرانس بین المللی عمران ، معماری و طراحی شهری، بانکوک، دبیرخانه دایمی کنفرانس، دانشگاه

-معینی، سیدمحمود و خلیلی، سیروس،1395،بررسی تفکرات لوکوربوزیه در طراحی ویلا ساوا،اولین همایش ملی معماری و شهرسازی (اندیشه،نظریه ها و روش ها)،ملایر،https://civilica.com/doc/723983