بحثی مفصل پیرامون گرمابه | از کارکرد تا کالبد

 

حمام چهار فصل


عنصر آئینی ” آب “

 

ایرانیان همواره به آب احترام می گذاشتند. چهار عنصر به نام “چهار آخشیج” وجود داشت که سعی می کردند این چهار عنصر را هیچ گاه آلوده نکنند: “آب، خاک، هوا و آتش” 

 

 

درک می کردند و می فهمیدند که زندگیشان “مرهون آب است؛ غذا و سایر مایحتاجشان از زمین و از خاک حاصل می شود و از هوا، هم خودشان، گیاه ها و هم حیوانات تنفس می کنند. این مواد برایشان محترم بوده، سعی می کردند آنها را آلوده نکنند و آلوده کردن آنها را گناه بزرگی می دانستند. چون آب را محترم می دانستند، سعی می کردند آن را آلوده نکنند و در مصرف آن نیز مواردی چند را رعایت می کردند. امروزه آب لوله کشی در دسترس است؛ ولی در گذشته از آنجا که آب، درون حوض و آب انبار جمع می شد، سعی می کردند حوض را همواره تمیز نگه دارند؛ هیچ وقت آفتابه را درون حوض نمی زدند. آفتابه را کنار آن می آوردند و با یک کاسه یا ظرفی که مخصوص این کار بود آب را برداشته، درون آفتابه می ریختند. برای شست و شو نیز دستان خود را در حوض نمی شستند، آب را بیرون می ریختند و می شستند و در آخر، برای طهارت دستشان را درون حوض می زدند. یا اگر می خواستند چیزی را که کثیف بود در جوی آب بشویند، آن را مستقیما درون جوی نمی زدند. زرتشتیان هنوز هم این کار را انجام می دهند، یعنی یکی چاله کوچک کنار جوی آب می کنند و جویی بسیار باریک بین آن چاله و جوی می کنند، آب در چاله پر می شود. جوی را از خاک پر کرده، چیز کثیف را  در آن چاله می شویند تا آب گذر، آب روان، و آب جوی کثیف نشود و بعد از این که عمل شستن در آنجا تمام شد، آب را روی زمین پخش می کنند و دوباره آنجا را پر خاک می کنند. به هر جهت از قدیم الایام ایرانی قدر آب را می دانسته و برای آن احترام قائل بوده، آن را کثیف نمی کرده اسقت. 


کاربرد آب : استحمام 

 

یکی از موارد استفاده از آب، حمام است. یعنی استحمام یا به اصطلا گرمابه.استادپیرنیا معتقدند که در لفظ گرمابه، آب” به آب مربوط نیست، بلکه به پسوند مکان است مانند سردابه، گرمابه و الفاظی از این قبیل. به هر جهت در زبان فارسی اسم آن گرمابه است و حمام، عربی است. ایرانی ها همیشه به نظافت خودشان علاقمند بودند. منتهی نحوه استحمام و گرمابه به مرور در طول زمان تغییر پیدا کرده است. قبل از اسلام به نظافت خیلی اهمیت می دادند و در دوران اسلامی نیز علاوه بر نظافت هایی که می شده، مسأله پاک و ناپاک، طاهر و نجس بودن هم به آن اضافه شده است. ایرانیان قدیم، آب تمیز و آبی که قابل استفاده است، یعنی آبی که بتوان به آن اطمینان کرد را آبی می دانستند که سه چارک عرض، سه چارک طول و سه چارک ارتفاع داشته باشد؛ تقریبا چیزی همانند گر که در دین اسلام هست (سه وجب و نیم در سه وجب و نیم در سه وجب و نیم) و اگر آب از این مقدار کمتر بود چندان اعتباری نداشت. 

در زمان های خیلی قدیم ایرانیان حمام می کردند؛ ولی ما آثاری از حمام در حفاری های باستان شناسی و غیره به دست نیاوردیم و یا اگر وجود داشته، آن ها را به درستی نشناختیم. ولی در حفاری ها، سفالینه هایی به دست آمده که چیزی شبیه وان است؛ همانند وان امروزی منتها شیب یک طرفه وان را ندارد و اطراف آن یک شکل است. اندازه این سفالینه ها بزرگ است، حتی بزرگ تر از وان. 

 

حمام ابولمعالی یزد


اندکی در باب آب دوستی ایرانیان

 

در اروپا طی حفاری ها چنین چیزهایی به دست آمده که جنس آنها هم سنگ است هم سفال، ولی بیشتر آنها سنگی هستند. به آنها می گویند تسارکوفاژ”، یعنی تابوت. آنها امواتشان را در سارکوفاژ می گذاشتند؛ سنگی را هم روی آن گذاشته، دفن می کردند. همین طرز تفكر ادامه پیدا کرده، در دین حضرت مسیح هم اموات را در تابوت چوبی می گذارند و دفن می کنند. ولی وقتی که به این سفالینه های ایران می رسیم، می بینیم که ابعاد آنها بزرگ تر از  آن است که بتوان آنها را سارکوفاژ تلقی کرد. ولی چون همیشه اروپایی ها در ایران حفاری کرده اند این سفالینه ای را که از حفاری ها بدست آورده اند، به زعم خود سارکوفاژ نامیده، به همان شکل معرفی کرده اند. ولی ابعاد، شکل و نوع آن نشان می دهد که برای آب بوده است. بدین گونه که داخل آن آب می ریختند و استحمام می کردند (برای این که آب روان را کثیف نکنند.

ایرانیان همیشه به شست و شو و نظافت علاقه داشتند؛ ولی اروپایی ها اینطور نبودند. برعکس این که یک سری از ایرانی ها تصور می کنند که اروپاییان تمیزترند، آنها از آب می ترسیدند و اصلا آب به خودشان نمی زدند. هنوز هم این فرم استحمام و شست و شویی را که ما انجام می دهیم، اروپایی ها ندارند. اخیرا بعضی از آنها متمایل شده اند، مخصوصا آمریکایی ها زیاد حمام می کنند، ولی هنوز در مناطق جنوب اروپا مثل ایتالیا، حمام به این شکل معمول وجود ندارد. هنگام صبح کنار دستشویی صورت و دستشان را می شویند و احيانا بعضی از جاهای بدنشان را هم همانجا می شویند و تمام می شود. هنگام استحمام نیز، آب دوش بسیار کم است و حتما از کلاه های لاستیکی و پلاستیکی استفاده می کنند که موی سرشان خیس نشود. از قدیم هم همین طور بوده، آب به خودشان نمی زدند؛ می ترسیدند. فکر می کردند آب پوست را خراب می کند. در نتیجه با یک مقدار آب و پنبه صورتشان را تمیز می کردند که این کار منجر به اختراع ادوکلن شد. ادوکلن را در کلن آلمان درست کردند. یعنی آب كلن” و آبی بوده است که مقداري الكل و اسانس داخل آن داشته است که با آن خود را تمیز می کردند. 

 


حمامی تاریخی در دوران باستان

 

در ایران به طور مثال، تخت جمشید، درکوی خشایارشا، برای هر اتاق یک سرویس بهداشتی و حمام وجود دارد. در حالی که آنها قصر ورسای و امثال اینها را ساخته اند و داخل آن یک توالت و حمام وجود ندارد. حتی امروزه در ایتالیا، از هر نقطه رم برای رفتن به دریا یک ساعته به دریا می رسیم، در تابستان، ماه آگوست که تمام شهر تعطیل می شود، همه به کنار دریا می روند ولی حتی یک نفر هم شنا نمی کند. همه فقط کنار دریا می خوابند، گاهی فقط تا زانو داخل آب می شوند و بیشتر هم نمی روند، می ترسند. به هر جهت، غرض این که، فرم استحمامی که در ایران بوده، در جای دیگر دنیا نبوده و هنوز هم نیست. آن چه که ما از زمان قدیم در ایران از حفاری های باستان شناسی  و غیره بدان دسترسی پیدا کرده ایم، همین سفالینه هاست که بعدها به مرور، حمام فرم های دیگری پیدا می کند تا به فرم کاملی که امروزه می بینیم و وجود دارد (حمام های دوران اسلامی، در ایران می رسد.  امروزه در عکس هوایی تهران، بزرگ ترین احجام و سطوحی که دیده می شود سربازخانه ها هستند، به طور مثال باغ شاه حشمتیه و امثال اینها. اگر در عکس هوایی شهر رم و سایر شهرهای روم قدیم نگاه کنیم، بزرگ ترین سطوح و احجامی که می بینیم، حمام ها هستند که خود به آن ترم می گویند. منتهی این حمام ها از نوع حمام هایی که در ایران داریم، نیستند؛ بلکه فضاهایی بسیار بزرگ و عظیم هستند. به قدری عظیم که امروزه هنگامی که در یکی از درگاهی های آنجا اجرای اپرا و موزیک دارند، حدود پانصد تا هزار نفر روی صندلی می نشینند، استفاده می کنند. ولی اینها اصولا به آن فرم که ما حمام می کنیم و حمام داریم، نبودند. فضاهایی بودند برای خوشگذرانی مردان و اغلب نیز سرداران، بزرگان شهر، اطرافیان حکومت و افراد حکومت به آنجا می آمدند و چند روز در آنجا بودند و خوشگذرانی می کردند. لذا اگر در نقشه ها یا جاهای دیگر نوشته شده ترم “دیکاراکالا” و غیره، تصور نشود که اینها حمام هایی بوده همانند حمام های ما و به همین صورت مصرف می شده است. 

 


حمام های دوران اسلامی 

 

حمام اتحادیه 

کریز و چاله حوض

اصلی ترین قسمت حمام گرمخانه است، یعنی آنجایی که در آن استحمام می کنند. گرمخانه بزرگ ترین و اصلی ترین فضا است و کف آن سنگ صیقلی است. در یک سمت آن، خزینه ها قرار دارند و یک ورودی هم دارد که این ساده ترین نوع آن است. با مفصل تر شدن گرمخانه، غیر از خزینه ها که در اطراف آن قرار دارد، یک حوض آب سرد هم هست که به آن “چاله حوض” می گویند و مردم در آن شنا می کردند. علاوه بر این، فضاهای کوچکی در اطراف این گرمخانه هست که اگر به زبان امروزی بیان کنیم باید بگوییم لژ خصوصی که متنفذترین اعیان و اشراف در آنجا استحمام می کردند و به آن گریز ” می گویند. کریز یعنی یک فضای کوچک فرو رفته که گاهی به آن کریچه هم می گویند. 

این کریزها در کنار خود محلی داشتند که داخل آن آب بود و هنگام استحمام از آن آب استفاده می کردند؛ ولی برای سایرین که در خود گرمخانه، حمام می کردند، ظروفی بود که به وسیله آن از داخل خزینه آب برداشته، می آوردند و آنجا استحمام می کردند. معمولا کسی که وارد گرمخانه می شد با لنگ وارد می شد. آقایان در آنجا می نشستند و استحمام می کردند. دلاک کیسه کشی می کرد؛ سر را می شست و کارهای دیگری هم انجام می داد. دلاک ها در حمام حجامت می کردند، دندان می کشیدند و بعضی که خیلی ماهر بودند، مشت و مال می دادند. ورزشکاران و یا کسانی که ماهیچه هایشان درد گرفته بود، می آمدند و این دلاکها آنها را مشت و مال و ورز می دادند. 

 

حمام اردبیل


کارکرد اجتماعی حمام

 

خانم ها که به حمام می رفتند، همراه خودشان سینی می بردند؛ سینی های بزرگ با لبه های مرتفع که امروزه هم در عتیقه فروشی ها، بازارها و بعضی از خانه ها هم این سینی ها را می توان دید. اطراف این سینی ها حدود ده سانتی متر ارتفاع داشت و کنگره ای بود. اینها را وارونه روی زمین می گذاشتند و روی آن، به خاطر مسایل بهداشتی، می نشستند. کنگره ها هم برای این بود که آب از زیر سینی عبور کند. همچنین همراه خودشان غذا و اطعمه و اشربه و وسایل دیگر حمام که یک بقچه بزرگ را درست می کرد، می بردند. 

در واقع، حمام جایی برای برخورد و یک محل اجتماعی بود و فقط حمام رفتن و آمدن مطرح نبود. مخصوصا برای خانم ها که وقتی به حمام می رفتند تا شب در حمام بودند و با همدیگر صحبت می کردند. حتى قرار می گذاشتند تا با هم حمام بروند. حمام هایی هم اسم  خاصی داشتند، مثل حمام زایمان، حمام عروس و حمام عزاداران؛ به این معنی که یک روز حمام را غرق می کردند و افراد آن خانواده ها برای کار مخصوصی می رفتند. حمام های عروس و زایمان مربوط به خانم ها؛ حنابندان مربوط به آقایان و حمام عزاداران به صورت جداگانه مربوط به هر دوی آنها بود. 

 


گرمخانه

 

معمولا چه گرمخانه چه جاهای دیگر حمام، پنجره ای رو به بیرون نداشت و از بالای پوشش نور می گرفت. برای همین منظور این نورگیرها را با شیشه درست می کردند و به آن “جام خانه” می گفتند. جام به معنی شیشه امروزی است و به شیشه هایی که درون پنجره ها قرار می دهند، جام می گویند. جام خانه از شیشه های مختلف کوچکی که کنار هم نصب می کردند، درست می شد که به وقت تابستان تعدادی از آنها را برای انجام تهویه، بر می داشتند. جام ها را با ماده مخصوصی به هم می چسباندند که مقداری مخلوط ساروج و پی پنبه بود تا تقریبا چیزی مثل ماستیک امروزی به دست آید. 

 


خزینه

 

خزینه در جایی که مفصل تر باشد، یک خزینه آب گرم، یک خزینه آب سرد و یک خزینه آب ولرم دارد. خزینه ولرم در وسط و سرد و گرم در دو طرف آن است. منبع آبی هم هست که آب آن روی خزینه سوار می شود. 

در کف خزینه هایی که آب گرم دارند، دیگی است که به آن، تیون” یا “تیان” می گویند. زیر دیگ که روشن بشود آب به مرور شروع به گرم شدن می کند. معمولا هر کسی که حمام می رود به او می گویند که تیون کجا قرار دارد تا طرف تیون نرود، برای این که بسیار گرم است. تیون که تقریبا به صورت پاتیل است از فلزی که به آن هفت جوش” می گویند، درست شده است و استفاده از این فلز برای این است که هم مقاوم باشد و هم حرارت را از خود عبور بدهد. بخش عمده ترکیبات هفت جوش، آهن و مس یعنی فولاد و مس است و مقداری هم قلع و روی و امثال اینها دارد. برای روشن کردن و گرم کردن تیون، از بیرون حمام و از گذر عمومی به فضایی که در زیر تیون وجود دارد و گلخن” یا “خن” نام دارد، وارد می شوند. گلخن فضایی است که درون آن، محلی برای انبار سوخت تعبیه شده است تا سوخت را در آنجا برای مدتی نگهدارند. به کوره ای که در زیر تیون است، تون و به کسی که در گلخن مأمور آتش کرد تون و مسؤول سامان دادن به گرمای آنجاست، تون تاو” می گویند (تاویدن یعنی گرم کردن و به راه انداخت)

 

حمام بلور قزوین

 

معمولا سوخت این گونه حمام ها چیزهایی کم ارزش و بی قیمت بود. انرژی حرارتی، انرژی پستی است؛ به این معنی که هزینه بسیار زیاد می برد و بازده آن کم است به همین جهت در ایران برای حمام و این گونه مکان ها سوخت گران قیمت مصرف نمی کردند. مثلا هیزم و امثال آن هرگز مصرف نمی شده است. از بوته و خار، برگ هایی که از درخت می ریخت، سر شاخه های نازک که به کار دیگری نمی آمد، استخوان های کله پاچه و حتی بعضی زباله هایی که قابل سوخت بود و گاهی هم از فضولات چهارپایان استفاده می کردند. بعد از این که می سوخت، خاکستر آن را بیرون می کشیدند و دوباره از یک طرف تیون، سوخت را وارد می کردند. از این خاکستر در ساخت ملات ساروج استفاده می کردند. البته نوعی ساروج هست به نام ساروج دیمه” که آن را با این خاکستر نمی توان درست کرد؛ حتما باید خاکستر چوب باشد. چوب نیز اگر چوب سپیدار باشد، بهتر است. آهک آن نیز باید آهک پودر باشد و آهک خمیر استفاده نمی کنند. این ساروج دیمه برای اندود کردن جاهایی است که درونش آب است مثل همین خزینه ها، آب انبارها و آبگیرها. 

خزینه ها را گاهی با لجن کش تمیز می کنند؛ یعنی وقتی که حمام تعطیل است، مثلا شب تا صبح که استفاده نمی شود و ذرات معلق در آب ته نشین می شود. کسانی هستند متخصص این کار و دستگاه هایی شبیه سطل یا آفتابه دارند که بر سر لوله آن دست می گذارند و فشار می دهند تا دستگاه آرام پایین رود و به کف خزینه برسد. آنگاه به آرامی سر لوله را آزاد می کنند، در نتیجه آب داخل لوله می رود. چون فاصله دستگاه با کف خیلی کم است، لجن ها و قسمت ته نشین شده رسوب، وارد مخزن می شود. به این وسیله لجن کش می گویند. این همانند کاری است که امروزه در شست و شوی استخر با جاروی استخر انجام می دهند. 

بعد از مدتی باید آب خزینه را عوض کنند. آب خزینه ها در چاه نمی رود بلکه آن را در جایی که به آن میان داب” می گویند، می ریزند. البته بعضی از حمام ها یک حالت استثنایی هم دارند: حمام وکیل شیراز، در زیر اگو دارد. در اصفهان یکی از مادی ها به فاضلاب حمام ها متصل است و حمام ها نیز طوری ساخته می شد که در مسیر مادی ها بود و این مادی با پیچ و خم هایی که داشت، تمام فاضلاب حمام ها را جمع آوری کرده، در مرداب گاوخونی  می ریخت. در هر حال پس از مدتی آب خزینه را خالی می کنند، می شویند و تمیز می کنند و آب تمیز می اندازند. روز اول برای استفاده عمومی نیست و بزرگان شهر را با خانواده هایشان دعوت می کنند؛ آنها نیز در عوض هدایایی برای صاحب حمام می آورند. 


حمام وسیع

 

معمولا حمام هایی که مفصل است، دو حمام پشت به پشت است؛ یعنی در غیر گلخن و تون که با هم مشترکند، دو حمام کاملا جداست. درهای این دو حمام نیز که معمولا یکی زنانه است و دیگری مردانه، جداگانه است. البته این گونه نیست که یکی از آنها همیشه زنانه است و دیگری همیشه مردانه. از این دو حمام، یکی بزرگ است و دیگری کوچک. آن که بزرگ است در هفته چند روز مردانه است و چند روز زنانه و اما برای این که در آن روزهایی که حمام بزرگ مردانه است، زنها بتوانند استفاده کنند یا وقتی زنانه است، مردها بتوانند استفاده کنند، از حمام کوچک تر استفاده می شود. در بعضی نقاط هم که حمام یکی است، نوبتی است. بوق حمام را در ساعات مشخص می زنند. از طلوع فجر تا طلوع آفتاب یا یک دو ساعت بعد از آن مردانه است، سپس زنانه و دوباره هنگام عصر  حمام مردانه می شود. یا بعضی روزها تماما مردانه است و بعضی روزها تماما زنانه. یک تقسیم بندی خاصی دارد و بوق می زنند تا معلوم شود شیفت عوض شد. 

گفتیم که داخل گرمخانه با لنگ می آیند. در حمام فضایی هست که لباس را در می آورند و لنگ می بندند و به آن بینه” می گویند. بینه معمولا هشت ضلعی، هشت و نیم هشت ضلعی، نگینی یا کشکولی است و در هر حال مربع یا مستطیلی است که گوشه هایش پخ است و از این گوشه ها برای ورود و خروج استفاده می شود. 

همراه با پخ بودن گوشه ها، چهار طرف بینه فضاهای سربینه وجود دارد. سربینه محلی است که در آن می نشیند و دور تا دور آن، جاهایی است که لباسشان را در می آورند و لنگ می بندند. وسط بینه یک حوض است که چهار طرف آن به صورت چهار جوی ادامه دارد تا به جلوی سربینه می رسد. معمولا داخل حمام، سلمانی درون سربینه است. استاد حمام نیز درون یکی از این سربینه ها است. یعنی یک سربینه تقریبا به خود حمام، استاد حمام، سلمانی و به قول امروز پرسنل حمام اختصاص دارد. سه سربینه دیگر در اختیار مشتری است. سربینه به ارتفاع نیم متر یا  سه چارک از کف بینه بالاتر است که با پله بالا می رود. بینه هم فضایی گرم است ولی نه به گرمای گرمخانه، بلکه حد فاصلی است بین گرمخانه و هوای راهروی پیچ در پیچ ورودی. 

 

حمام صفا قزوین


گرما در حمام

 

در گرمخانه و در بینه برای این که فضا گرم باشد، زیر کف آنها را گربه رو درست می کنند. گربه روهایی که زیر بینه است، کمتر و از تون دورتر است. در حالی که مقدار گربه روهایی که در گرمخانه است، بیشتر و به تون نزدیک تر است. وقتی تون را برای گرم کردن آب روشن می کنند، دود و هوای گرم که معمولا در جاهای دیگر به وسیله دودکش بالا می رود و در هوا پخش می شود، در اینجا در گربه روها می چرخد و آنگاه از دودکش بالا می رود. یعنی در مسیر حرکت، کف حمام را اعم از گرمخانه یا بینه گرم می کند. این روش از کارهای بسیار سخت معماری ایرانی است. چند کار بسیار سخت در معماری هست؛ یکی گربه رو و دیگری بادگیر است. سازنده آنها نیز عده ای افراد متخصص انگشت شمار هستند. حمام سازها هم خیلی کم و انگشت شمارند، ولی کسانی که گربه رو می سازنده خیلی استثنایی هستند. چرا که گربه رو از طرفی بایستی کف حمام را گرم کند و از طرف دیگر بتواند دود و هوا را از خود عبور دهد. اگر هوا آزادانه حرکت کند، که فضا را گرم نمی کند و اگر در مسیر آن مانع هایی باشد، هوا به درستی عبور نمی کند؛ آن حد متوسطی که هم دود و گرمای اضافه عبور کند و هم طوری باشد که برای تون دودکش خوبی باشد و هوا به خوبی جریان پیدا کند، که کار بسیار مشکلی است. 

 


مکان قرار گیری

 

حمام ها اغلب گود و حتی می توان گفت زیر زمین هستند؛ غیر از جاهایی که سطح آب های سطحی آن، بالاست مثل اصفهان، ارومیه و مناطق شمال. ولی در نقاط دیگر به چند دلیل حمام پایین است: اول، این که آب بر آن سوار شود؛ دوم، برای این که در زمستان گرم بماند و پرت حرارتی کم باشد و سوم، پوشش آن راحت تر باشد. چرا که وقتی جرزهای ساختمانی داخل زمین است، در مقابل نیروی جانبی مقاومت بیشتری دارد. 

نحوه ورود به بینه از یک راهرو و گذر است و هیچ گاه از گذر، مستقیما وارد بینه نمی شوند، چرا که حرارت بينه بیرون می رود. با وجود این که در ورودی بینه پرده ای آویزان است، اما همیشه در مسیر گذر تا ورود به بینه از مقداری پیچ و خم عبور می کنند. این پیچ و خم ها مانع از این می شود تا سرمای بیرون وارد بینه گردد و گرمای بینه  خارج شود. در حمام هایی که مفصل است، قسمت اتصال گذر به بینه کامل است و در مسیر خود دارای دو گشایش فضایی است که اولی آنها، پاچال است. 

 


پاچال

 

پاچال جایی است که کسی که باید پول بگیرد، می نشیند. در دکان های قدیم هم جایی بود که صاحب دکان می نشست و پول می گرفت یا فروشنده نانوایی می نشست که به همه آنها پاچال” می گفتند. کسی که در پاچال می نشیند ورود، خروج و کارهایی که در حمام انجام می گیرد را نیز کنترل می کند. پاچال مستقیما رو به روی دهلیز است و بین آنجا و دهلیز پیچ و خمی وجود ندارد. گاهی اوقات در پاچال راه پله ای برای پشت بام قرار دارد. از این راه پله، برای این که لنگ، قطیفه و چیزهای دیگر درون حمام را روی بام پهن کنند تا خشک بشود، استفاده می کنند و از پاچال مراقب این جریان هستند. ولی اگر حمام به این حد مفصل نباشد، یعنی حمام کوچک و مختصر باشد، این دو کار را با هم در دهلیز انجام می دهند. 

و اما در دهلیز جایی همانند آخور است که به آن دستک می گویند و از آن، آب بر می دارند و مصرف می کنند. در دستک، آب سرد، یعنی آب معمولی، وجود دارد. دستک برای این است که کسانی که احتیاج دارند، بتوانند از آن آب برداشته، برای وضو گرفتن ببرند. آب وضو گرفتن و حمام کردن باید صد در صد غير غصبی باشد، یعنی هیچ گونه تردیدی در آن نباشد. به همین جهت آب تمام حمام ها از چاه هرز تامین می گردد. یعنی چاه می کنند، پایین می روند تا آب درون آن جمع شود؛ آب را می کشند و به مصرف حمام می رسانند. از آب قنات هیچ گاه برای حمام یا وضو برنمی دارند؛ چون می گویند اطمینانی به آن نیست؛ شاید کسی ناراضی باشد. حتی حمام هایی هست که صاحب آن قنات دارد، ولی صاحب حمام از آن قنات هم استفاده نمی کند و حتما چاه می زند و از چاه استفاده می کند. حمام وکیل شیراز با وجودی که آب قنات دارد، از آب چاه استفاده می کند و جالب این است که یک شاخه، از آبی که از چاه بیرون می آید، به مسجد وکیل می رود و در آنجا با آن آب وضو می گیرند. این گونه معتقد بودند که آبی که از چاه بیرون می آید به این جهت که انسان خود چاه را می کند و از آن آب را بیرون می کشد، نعمت خدادادی است و متعلق به هیچ کسی نیست؛ پس به هیچ وجه نمی تواند غصبی باشد. 

 


فضایی که بین گرمخانه و بينه وجود داشته، برای رفتن به گرمخانه باید از آن عبور کرد، “میان در” نام دارد. راه سرویس های بهداشتی نیز معمولا از میان در است. 

حمام گاهی غیر از این فضاهای اصلی، قسمت های فرعی دیگری در مجموعه خود دارد که در این مجال تمام قسمت های اصلی حمام توضیح داده شد. 


مصالح ساخت ؛ از ساروج تا آهک بری

 

دیوارهای حمام های ساروج و کف آنها از سنگ بوده است. البته بعضی از حمام ها هم هستند که دیوارهایشان هم سنگ بوده است، مثل حمام خان مراغه که برای هولاكو ساخته بودند ولی متاسفانه آن را خراب کرده اند. از حمام های خوبی که باقی مانده یکی حمام گنجعلی خان کرمان و دیگری حمام ابراهیم خان کرمان است؛ هم چنین حمام وکیل شیراز که روی دیوارهایش آهک بری شانزده لایه ای است که فوق العاده است و نظیر ندارد و از بهترین آهک بری ها در ایران است. بعد از این ها حمام علی قلی آقا و حمام خسرو آقا در اصفهان می باشند. از حمام خسرو آقا کروکی هایی در کتاب های جهانگردان موجود است ولی تا چندی پیش هر چه به دنبال آن می گشتند در اصفهان چنین حمامی نبود تا بالاخره آن را پیدا کردند؛ حمام وجود داشت ولی کف آن را مقداری خاک ریخته بودند و به چند عدد مغازه و انبار مغازه ها تبدیل شده بود. بعد از کشف آن، مغازه ها را از آنجا بر می دارند و مدتها زحمت می کشند تا این حمام را مرمت و تمیز می کنند. البته چند سالی است که این حمام توسط شهرداری با خاک یکسان شده است. 

 


حمام باغ فین

 

از دیگر حمام های خوب، حمام باغ فین کاشان است که البته در حمام است. یکی بزرگ تر و کامل تر است که مختص خاندانی است که باغ متعلق به آنها بوده و دیگری که مربوط به کارگرها و خدمه آنها بوده است. این گونه حمام های خصوصی را وقتی روشن می کردند، تمام فامیل و دوست و آشناها می آمدند. حمام را هر پانزده روز یک بار روشن می کردند. حمام دو سه روز روشن بود و بعد حمام را خاموش می کردند، چرا که امکان نداشت همانند حمام های عمومی همیشه روشن نگه داشته شود. بعضی از خانه ها هم برای خود حمام داشتند که آنها هم همین طور بودند. از حمام های خوب کوچک یکی باغ شاهزاده است و دیگر حمامی در قزوین با نام حمام سردار در خیابان پیغمبری متعلق به دوره قاجاریه که تمام آن سنگ مرمر است و یک حوض یک پارچه نیز از سنگ مرمر دارد. 

 

حمام باغ فین

نکته دیگری که در حمام ها جالب توجه است این است که در حمام ها برای این که هنگام نماز معلوم گردد، سنگ مرمری با رنگ مایل به قرمز بوده که آن را در دیوار حمام کار می گذاشتند، طوری که از بیرون نور به آن تابیده می شد. این سنگ درست هنگام طلوع و غروب آفتاب تغییر رنگ می داده است و در حمام متوجه می شدند که هنگام طلوع و یا غروب است. در حمام وکیل و در مسجد کبود تبریز نیز چنین سنگی بوده که الان وجود ندارد. 


حمام شیخ بهایی

 

از دیگر حمام های مهم، حمام شیخ بهایی، ساخته شیخ بهایی است. او فردی شاعر، دانشمند، فیلسوف و ادیب بوده است و کارهای جالبی در اصفهان انجام داده است. به طور مثال تقسیم آب اصفهان را او تنظیم کرد که تقسیم آب بسیار خوبی بود و تمام محله ها می توانستند از آن آب به صورت عادلانه و صحیح استفاده کنند. شیخ بهایی در ضمن این حمام را نیز ساخته بود و تا مدتی معلوم نبود که طرز کار این حمام چگونه بوده است. 

اعتقاد بر این است که در آن حمام، روغن سیاه می سوزاندند و دستگاهی هم در آنجا نصب بوده است. این دستگاه چیزی است مثل کاربراتورهای امروزی یا سیفون توالت یا همانند دستگاه منبع انبساط شوفاژ که یک شناور دارد و 

١- روغن سیاه، نفتی است که از زمین بالا می زند، یعنی همان نفت خام که امروزه استخراج می کنند. در بعضی نقاط این نفت خود به خود بالا می آمده است. و در بعضی دیگر قیر بالا می زده که به آن قیر طبیعی می گفتند. اکنون هم در اطراف دزفول نقاطی است که قیر طبیعی و نفت بیرون می زند. از قدیم روغن سیاه را می شناختند و برای سوخت از آن استفاده می کردند. 

آب وقتی بالا می آید، جریان آب قطع می شود. آن دستگاه نیز چنین وسیله ای، منتهی دو کنترله بوده؛ یعنی دو وسیله کنترل جریان سوخت پشت سر هم بودند. ولی معمولا چون همه حمام ها گلخن و تون داشته و مقادیری سوخت، نمی دانستند این حمام چطور می سوزد. گفتند: اینجا با یک شمع می سوخت و وقتی زیر آن را باز کردند، دیدند یک شمعی است درست مثل این که همین الان روشن کرده اند و آنجا گذاشته اند که تا هوا به آن می خورد، خاموش می شود. 

نظریه دیگری که در این مورد وجود دارد این است که درست پشت آن حمام فضایی قرار دارد که زباله های یک قسمت از شهر جمع می شده است و اعتقاد بر این است که شیخ بهایی از گاز طبیعی (بیوگاز) حاصل از زباله ها استفاده می کرده است. دور زباله هایی را که در آن محل ریخته می شد، محفظه ای درست کرده بود تا گازی که از آنها حاصل می شود، در حمام بسوزد. 

 


منبع : هنر و معماری اسلامی ایران – یادنامه لطیف ابوالقاسمی – به کوشش علی عمرانی پور – 1384