این مقاله بسط داده شده ی مصاحبه ی Archipreneur با کریگ اپلگیت موسس آتلیه ی دیالوگ در تورنتو است. این معمار درباره تجربه ی خودش در اداره ی یک کار 150 نفره صحبت کرده و 10 روش برای علاقمندان تاسیس یک حرفه لیست کرده است. مجله ی Archipreneur این لیست را به اشتراک گذاشته است.
“وقتی که برای اولین بار کار خودم را شروع کردم فکر می کردم همه می خواهند کار و بیزینس شخصی خودشان را شروع کنند. معلوم شد که اینطور نیست. بیشتر مردم ترجیح می دهند در یک کاری که توسط فرد دیگری اداره می شود کار کنند. اما برای افرادی که معمار-کارآفرین واقعی هستند هیچ چیزی هیجان انگیزتر از راه اندازی کسب و کار شخصی خودشان نیست در عین حال هیچ چیزی به اندازه راه اندازی کسب و کار ترسناک و اضطراب آور نیست! این دو احساس متضاد، دو روی یک سکه هستند. اما به عنوان یک راهنمایی عمومی برای افرادی که می خواهند کار شخصی خودشان را شروع کنند، 10 درس کلیدی که در طی 25 سال گذشته یاد گرفته ام را می گویم :

1. زندگی تان را طراحی کنید

پیش از اینکه کار و بیزینس تان را شروع کنید، مطمئن شوید که راه اندازی یک کار، برای شما کاری درست است و نوع کاری که می خواهید داشته باشید را متوجه شوید. یکی از بهترین راه های انجام این کار همان راهی است که همین حالا هم در آن بسیار مهارت دارید: تفکر طراحانه.
هرچند برای اینکه ببینید تفکر طراحانه تا چه حد در طراحی شغل تان موثر است، یکی از اولین کارهایی که باید انجام دهید خواندن کتاب “زندگی تان را طراحی کنید” اثر بیل برونت و دیو ایونس است. (من در حال حاضر همچنان از این کتاب برای طراحی ده سال بعدی کاریم استفاده می کنم.)
یکی از چیزهایی که در این کتاب یاد می دهند نحوه ی پرسیدن سوالات درست است بنابراین می توانید مشکلات درست را پیدا و آنها را حل کنید. اشتباه ترین کاری که می توانید انجام دهید این است که کسب و کاری را راه بیندازید که به عنوان یک ایده ی کاری هوشمندانه است اما برای رسیدن شما به کاری که از آن لذت می برید کمکی نمی کند.

2. برای ایجاد تغییر هدف گذاری کنید

به نظر من برای رسیدن به موفقیت لازم است زندگی تان را به شکل معنا دار و هدف داری جلو ببرید. این زندگی دلیل قدرتمند و معناداری برای کاری که انجام می دهید فراهم می کند. به عنوان بخشی از طراحی زندگی تان باید به این مورد زیاد فکر کنید. قطعا دوست ندارید وقتی به میانسالی رسیدید با خودتان فکر کنید زندگی تان را خراب کردید و به بیهودگی سپری کردید.
زندگی کوتاه است و لازم است با اشتیاق و هدف داشتن آن را سپری کرد. اگر هدف زندگی تان را پول درآوردن و یا بردن جوایز معماری قرار دهید قطعا دچار بحران میانسالی خواهید شد. پول درآوردن برای موفقیت لازم است. بردن جوایز معماری نیز به موفقیت شما کمک خواهد کرد اما باید به آنها به چشم وسیله نگاه کرد نه هدف.
بعضی اهدافی که به خوبی به مردم خدمت می کنند دربردارنده ی مواردی مانند بهبود شرایط جامعه، دادن مشاوره هایی به مشتریان که باعث ایجاد تغییر و موفقیت شان بشود، طراحی پروژه هایی که کمترین آسیب را به محیط می زنند و طراحی پروژه هایی که کیفیت زندگی افرادی که از آن استفاده می کنند را بیشتر کنند، هستند.
ما به عنوان یک طراح موقعیت فوق العاده و مسئولیت بزرگی برای خلق چیزهایی که زندگی مردم را بهبود می بخشد، داریم. این کار باعث ایجاد موقعیت های بزرگی برای متخصصان می شود تا شغل های معنادار و مهمی انتخاب کنند.

3. برنامه ی 20 ساله ایجاد کنید

هروقت به دانشجویان تازه وارد این حرف را می زنم آن را قبول نمی کنند و معمولا می گویند حتی نمی دانند برای 5 سال بعد می خواهند چه کار کنند چه برسد به 20 سال بعد. اما دلیل بسیار خوبی برای داشتن یک برنامه ی 20 ساله وجود دارد. برنامه ی 20 ساله زمان مناسبی را برای تعیین یک شغل عاقلانه در نظر می گیرد. بنابراین اگر دنبال یک شغل هدف دار هستید باید در یک بازه ی 20 ساله به زندگی تان نگاه کنید.
بیشتر متخصصان شغل و یا موقعیت شغلی شان را به طور میانگین هر 5 سال یکبار عوض می کنند. میان شغل و حرفه تفاوت وجود دارد. شغل جایی است که استخدام شده اید و نقش و مسئولیت های تعریف شده ای دارید. در طراحی یک حرفه باید به  عنوان یک پروژه ای برای زندگی نگاه کنید که ابتدا و وسط و انتها دارد. در ابتدای حرفه باید دانش و تخصص هایی را آماده کنید که برای موفقیت در میان آن حرفه احتیاج دارید. تجربیاتتان در میان آن حرفه هم پایه و اساس ساخت میراث وثمره ی حرفه تان در انتهای آن است.
اعتراضی که اغلب در مورد ساختن برنامه ی 20 ساله می شنوم این است که ” ممکن است با گذشت زمان نظرم در مورد حرفه ام عوض شود” در واقع به احتمال زیاد با گذر زمان نظرتان عوض می شود. بنابراین باید هر سال به برنامه ی 20 ساله نگاه کنید و ببینید که آیا هنوز هم عاقلانه است یا خیر. اما به هر حال روند برنامه ریزی همچنان مفید است.
یکی از مهم ترین چیزهایی که یک برنامه ی 20 ساله انجام می دهد این است که برای ناخودآگاه تان نقشه ای از چیزهای مهم فراهم می کند و به محض اینکه ذهن تان این نقشه را داشته باشد هر چیزی که در محیط و اطرافتان باشد که به برنامه تان مرتبط باشد، ذهن تان آن را جمع آوری می کند و روی آن تمرکز می کند.
به بیان دیگر، این راهی است برای ذهن تان تا از میان آشفتگی های زندگی روزانه چیزهایی که مهم هستند را تشخیص دهد.

4. مقدمات کسب و کار

بیشتر دانشگاه های معماری شما را برای جنبه های مالی و کاری معماری آماده نمی کنند. بنابراین پیش از شروع اولین روز بیزینس شخصی، بهتر است یک دوره ی “شروع و اداره ی کسب و کارهای کوچک” را در یک دانشگاه یا آموزشگاه محلی یاد بگیرید. این دوره به شما اساس و پایه ی فروش، بازاریابی، حسابداری و مدیریت تیم تان را آموزش می دهد.
همچنین دوره ی “نحوه ی مذاکره کردن” را هم پیشنهاد می کنم. معماران به دلایلی معمولا در مذاکره کردن افتضاح هستند. مخصوصا در مذاکراتی که برای جبران خسارت خدمات شان برقرار می کنند. همچنین لازم است کتاب هایی با موضوع کسب و کار تهیه کنید. یکی از بهترین کتاب ها در این زمینه کتاب “مدیریت حرفه ای شرکت خدماتی” اثر دیوید میستر است.
این کتاب برای یادگیری نحوه ی رهبری موفقیت آمیز و مدیریت یک کار طراحی بسیار ارزشمند است. به نظرم کتابی بهتر از کتاب میستر در بازار نیست که شما را عاقلانه و خردمندانه راهنمایی کند.

5. بخوانید، بخوانید، بخوانید

به نظرم یکی از مهم ترین اجزای موفقیت آگاهی مداوم از فرهنگ، علم و تکنولوژی است و برای رسیدن به این هدف باید به طور مداوم در حال مطالعه باشید. کتاب بخوانید، سایت ها را بگردید (مثلا سایت Archipreneur)، روزنامه و مجله بخوانید. لازم است که هم به طور گسترده و هم به طور عمیق دنیای بزرگ اطرافتان را بفهمید اما همچنین نیاز دارید که تخصص و مهارت تان (هرچیزی که باشد) را هم حفظ کنید.
به نظرتان لیست مطالعه ی این ماه من چیست؟ علاوه بر مجلات استاندارد، در حال مطالعه ی کتاب های: “پیش از خوشبختی” اثر شان اکر، “ناامیدی در ظلمت” اثر ربکا سولینت، “زندگی تان را طراحی کنید” اثر بیل برانت و دیو اونس، “نجات یافتن در زندگی قرن 21: 10 چالش بزرگ انسان ها و نحوه ی غلبه بر آنها” اثر جولیان کریب، “اجتناب ناپذیر: آشنایی با 12 اجبار تکنولوژی که آینده ی ما را شکل می دهند” اثر کوین کلی و “هنر زیرکانه ی اهمیت ندادن” اثر مارک منسون.

6. یک اقیانوس آبی پیدا کنید

این اصطلاح از کتاب “استراتژی اقیانوس آبی” اثر چان کیم و رنه مربون می آید. این کتاب پیشنهاد می دهد که کارآفرینان به جای موقعیت های کسب و کار رقابتی و پرریسک- اقیانوس قرمز- به دنبال موقعیت های کسب و کاری باشند که مانند آبی آرام و کم خطر- اقیانوس آبی-  باشد. این یک پیشنهاد خوب برای کسانی است که می توانند اقیانوس آبی را پیدا کنند. یک چیز قطعی است، معماری، طراحی شهری و طراحی در آمریکای شمالی و اروپا یک بازار حرفه ای و اغنا شده با موقعیت های محدود برای آداب و رسوم جدید است.
اگر در حال راه اندازی یک آداب و رسوم جدید هستید، باید با ده ها و اغلب صدها رقیبی که پورتفولیوهای بهتری دارند و همچنین شبکه ی مشتری های گسترده تر از شما دارند رقابت کنید. بنابراین لازم است خدماتی ارائه دهید که بین شما و رقیبان تان تفاوت زیادی ایجاد کند.
شاید شما متخصص طراحی محاسباتی و پارامتریک شوید. یا شاید بتوانید با یک سازنده ی نوظهور تیمی تشکیل دهید و یک تیم طراح-سازنده ی خوب بسازید. شاید هم یک معمار-توسعه دهنده شوید. هر برنامه ای که دارید لازم است برگ برنده ای داشته باشید که تقلید از آن برای رقیبان تان غیرممکن و یا سخت باشد.
وقتی کسب و کار خودم را شروع کردم همان زمانی بود که اینترنت در حال ظهور بود. خودم را به عنوان “معمار مجازی” مطرح کردم و از اینترنت برای جمع آوری مشاورانی از سراسر آمریکای شمالی استفاده کردم تا پروژه ها را انجام دهند. اغلب آنها دوستانی بودند که فارغ التحصیل شده بودند. ایده ی خوبی به نظر می رسید و باعث شد به چند سخنرانی دعوت شوم. همچنین مدرک “منحصر به فرد بودن کار” هم به من اعطا کردند.

7. شبکه ی انسانی خود را بسازید و حمایت کنید

تا به حال هیچ کارآفرین موفقی ندیده ام که شبکه ی محکمی از افراد قابل اطمینان نداشته باشد. شبکه های انسانی برای حمایت، رهبری، توصیه وهمکاری هستند. شبکه های انسانی مانند سهام هایی هستند که به شما اجازه می دهند تا ببینید و موقعیت های نهان را بفهمید. یکی از بهترین راهنماها برای گسترش شبکه ی انسانی شما کتاب “چاه آب خود را قبل از اینکه تشنه بشوید بِکَنید” اثر هاروی مک کی است. یکی از مهم ترین درس های این کتاب این است که نباید از افراد شبکه ی انسانی خود بیگاری بکشید بلکه باید آنان را حمایت کنید.
شما شبکه ی انسانی از افرادی می سازید که تلاش کنید از آنها حمایت کنید و به آن ها اهمیت بدهید و آنها هم متقابلا همین کار را برای شما انجام دهند. ساختن شبکه ی انسانی به قدری مهم است که نمی توان در یک مقاله به اندازه ی کافی از آن گفت. بدون یک شبکه ی انسانی خوب، موفقیت عملا غیرممکن می شود. مطمئن باشید که شبکه ی انسانی شما از افرادی باهوش، خوش آیند و صادق تشکیل شده باشد چون همانطور که جان ران گفته است ” شما میانگین افرادی هستید که بیشترین زمان تان با آنها سپری می شود.”

8. گروه هایی عالی بسازید

بخشی از ساخت شبکه ی انسانی خوب کشف کردن استعدادهای خارق العاده برای تیم تان است. برای رسیدن به موفقیت نیازمند ساخت یک گروه عالی هستید، مگر اینکه بخواهید به عنوان یک متخصص تنها کار کنید. کتاب های زیادی درمورد نحوه ی استخدام، مدیریت و الهام بخشیدن به تیم ها نوشته شده است. شما هم برای رسیدن به موفقیت لازم است با رشته ی مدیریت آشنا شوید. بر اساس تجربه های مدیریت من که هم گروه های کوچک و هم گروه های بزرگ را مدیریت کرده ام، سه درس مهم درمورد جنبه های ساختن و رهبری یک تیم عالی وجود دارد که لازم است روی آنها تمرکز کنید.
اولین درس شناسایی استعدادها، شبکه های انسانی طولانی مدت و ساختن رابطه هایی است که به طور بالقوه امکان همکاری در آینده وجود داشته باشد. دومین درس انتخاب و استخدام افراد درست برای گروه است. و سومین درس رهبری کردن، الهام بخشیدن و پرورش دادن تیم تان است. برای رشد طولانی مدت کارتان، کشف استعداد یکی از مهم ترین وظایف شماست، چیزی که معمولا در متن های مدیریت نمی بینید. چگونه اعضای گروه خوبی کشف کنیم؟ باید همیشه دنبال فرصت باشید.
وقتی در یک کنفرانس صنعتی باشید، وقتی درحال سخنرانی در مقابل جمعی باشید و یا وقتی در رویدادهای صنعتی از هر نوعی باشید باید دائما دنبال استعدادها بگردید. وقتی که افراد توانا، مشتاق، نوآور و باهوش را کشف کردید با آنها ارتباط برقرار کنید و یک رابطه شکل دهید. آنها را به عنوان بخش مهمی از شبکه ی انسانی تان قرار دهید. ممکن است روزی در آینده بتوانید از آنها دعوت کنید که در تیم شما باشند. کشف استعداد بازی طولانی ای است.

9. از خودتان مراقبت کنید

تا زمانی که جسم و روح شما سلامت نباشد در هیچ کاری موفق نخواهید شد. باید بتوانید شرایط مطلوب جسمی و روحی خود را در مشکلات طولانی حفظ کنید. هنگامی که کار خود را شروع کنید، به هزاران سمت مختلف کشیده می شوید و باید بتوانید یک زندگی شخص با استرس ها و خواسته های خاص آن داشته باشید.
بنابراین لازم است یاد بگیرید چگونه از خودتان مراقبت کنید تا بتوانید انرژی و سلامت فیزیکی و روانی تان را مدیریت کنید. دو کار بسیار مهم است که باید بتوانید انجام دهید حتی زمانی که شرایط دیوانه وار است.
اول اینکه باید حداقل سه تا چهار روز در هفته و هربار حداقل یک ساعت ورزش کنید. تمرینات باید ترکیبی از حرکات هوازی و کاهش وزن باشد.
دوم اینکه یاد بگیرید که چگونه مدیتیشن کنید و هر روز انجام دهید. اگر تازه با مدیتیشن آشنا شده اید از برنامه ی Headspace در گوشی های اندروید یا ios خود استفاده کنید. با کارآفرینان زیادی صحبت کرده ام و یا درباره ی آنها در مقالات خوانده ام، تقریبا هیچکدام بدون ورزش و مدیتیشن نمی توانستند به خوبی کار کنند.

10. یک فرد خوش بین و منطقی باشید

در میان این لیست 10تایی، احتمالا این درس مهم ترین درس است. تجربه ی شخصی من در طی 25 سال گذشته به من یاد داده که تلاش کنم شکست ها و عقب نشینی ها را به چشم دری به سوی بینشی تازه و موقعیتی ببینم که دیگران نمی بینند.
با خودم فکر می کنم که هدیه و ارمغانی که این شکست برایم آورد چیست؟ این یک طرح سوال هوشمند است چون ذهن تان را از احساسات منفی مربوط به شکست دور نگه می دارد و ذهن را مجبور می کند موقعیت های جدیدی را کشف کنید که قبلا به چشم شکست به آنها نگاه می کردید. این نوع تفکر چیزی است که من به آن خوش بینی منطقی می گویم. یک خوش بینی ای که براساس واقعیت و در شرایط دشوار بنا شده است.

به عنوان مثال مانند اغلب دفترهای معماری شمال آمریکا، ما هم فشار مالی قابل توجهی را تجربه می کنیم. این فشار مالی شرایط را برای حفظ کیفیت خوب در خدمات و تخصص، چیزی که ما برای آن شناخته می شدیم، سخت می کند. برای جبران مالی به جای کاهش خدمات و تخصص، تصمیم گرفتیم سرمایه گذاری زیادی روی انواع تکنولوژی های طراحی و تولید بکنیم که به ما این امکان را می دهد که موثرتر و سازنده تر باشیم و حتی خدمات به مشتریان را بهبود بخشیم. پس اگر با چالش های بزرگ و یا حتی شکست روبرو شدید، مدام از خودتان بپرسید: “این شکست چه هدیه ای برایم آورده؟”

هیچ تضمینی برای موفقیت در دنیا وجود ندارد، شروع کردن یک کسب و کار در بخش طراحی هم پر از چالش است. اما اگر به شیوه ی خودتان به دنبال راه های توسعه ی این 10 درس باشید شانس شما برای موفقیت افزایش می یابد. مهم تر از آن سعی کنید یک فرد خوش بین منطقی باشید. در تجارت هم مانند زندگی بعد از هر چالش، چالش جدیدی وجود دارد. این چالش ها را به عنوان موقعیتی برای یادیگری و رشد ببینید و نهایت تلاش تان را بکنید. وقتی با یک چالش سخت یا یک شکست روبرو شدید مدام از خودتان بپرسید ” این چالش یا شکست برای من چه هدیه ای دارد؟” موفق باشید!”

کریگ اپلگیت موسس آتلیه ی دیالوگ در تورنتو و یک طراح باانگیزه است که باور دارد ساختمان هایی با فرم معنادار می تواند منجر به بهبود جوامع و محیطی که در آن قرار دارند، شوند. بعد از فارغ التحصیلی با مدرک لیسانس معماری در طراحی شهری از مدرسه ی طراحی دانشگاه هاروارد، کریگ انرژی اش را روی رهبری برنامه های نوآورانه و طراحی پروژه هایی که نشان گر پیچیدگی چالش هایی که در جامعه با آن روبرو می شویم گذاشته است. همچنین حمایت از طراحی ساختمان های پایدار و بازسازی و همزیستی با شهرها.

محدوده ی کاری کریگ شامل برنامه ریزی و طراحی پروژه های دولتی مانند مراکز فرهنگی و موزه ها، مدارس راهنمایی و مراکز بهداشتی می شود. علاوه بر مسئولیت های حرفه ای، کریگ در مورد تحقیقات و یافته های طراحیش در کنفرانس ها و ورکشاپ های بین المللی سخنرانی می کند. این شامل کنفرانس های اخیرش در پراگ، مونیخ و پکن هم می شود.

کریگ از اعضای هیت رئیسه ی ساختمان های پایدار کانادا و رئیس سابق انجمن معماری انتاریو نیز هست. کریگ در دانشگاه های هاروارد، تورنتو و واترلو تدریس کرده است همچنین در کنفرانس های حرفه ای زیادی در دنیا سخنرانی کرده است. در سال 2001 کریگ برای کارهایی که انجام داده به عنوان همکار انجمن معماری سلطنتی کانادا انتخاب شد.

تحریریه گروه معماری هورنو
منبع : www.arel.ir