معرفی سیستان و بلوچستان واطلاعات اقلیمی استان سیستان و بلوچستان


استان : سیستان و بلوچستان

مرکز : شهرستان  زاهدان


وجه تسمیه :

در خصوص وجه تسمیه سیستان برخی بر این باورند که «سیستان» تحریف شده «سَکستان» است و معرَّب آن «سَجِستان» می‌باشد. واژه فارسی «سکستان» به معنای «سرزمین سکا (Saka)» می‌باشد. سکا‌ها قومی بودند که در حدود سال 128 پیش از میلاد، به این منطقه مهاجرت نمودند و بیشتر آبادی‌های این سرزمین به کوشش و پایمردی و نیروی آنان به وجود آمد و در کتیبه‌های داریوش هخامنشی در بیستون، تخت جمشید و نقش رستم، از آن‌ها یاد شده است. واژه «سَکَه» از زبان فارسی باستان وارد سایر زبان‌ها شد و به «سَگَه» تغییر یافت و «سگزی»، صفت مرکب از همین کلمه می‌باشد. «سگستان» و «سگزستان» در زبان عربی به «سجستان» و «سجزستان» تبدیل شد و سپس «سکستان» در زبان فارسی دری، به «سیستان» تغییر پیدا کرد. نام قوم «سَکا» را یونانیان «سکوث» می‌نوشتند. این کلمه یونانی را اروپاییان به تلفظ زبان‌های خود درآورده و «سیست» خواندند.

پیش از تسلط سکاها، این سرزمین به نام «درنگیان» یا «زَرَنگ» خوانده می‌شد. در زبان اوستایی «زریه» (واژه‌ای که «زرنگ» از آن گرفته شده است) و «دریه» در فارسی هخامنشی و «زریا» در پهلوی، به معنی «دریا» می‌باشد و لغت «دریا» در فارسی دری نیز از ریشه «دریه» است و منظور از تمام این‌ها دریای «زره» یا «هامون» بوده است. شهر زرنگ در حال حاضر جزو افغانستان بوده و در محل آن روستای کوچکی به نام «نادعلی» قرار دارد. در نزدیکی این روستا، تل بزرگی است که بر فراز آن، هنوز آثار خرابه‎های ارگ، قلعه و باروی آن دیده می‌شود.

در کتاب‌های جغرافیایی سده‌های گذشته، سیستان به شکل «نیمروز» نیز ثبت شده است. اتلاق واژه «نیمروز» بر این منطقه مبتنی بر روایت‌های متفاوتی است از جمله روایت استاد پورداوود در کتاب هرمزدنامه در مقاله چهارسو می‌باشد که می‌گوید: «از این که سیستان را نیز نیمروز خوانده‌اند برای این است که این سرزمین در پایین جنوب خاک خراسان افتاده است».

با نگاهی به نقشه جهان و موقعیت جغرافیایی سیستان، اتلاق واژه نیمروز کاملاً مشخص می‌شود. زرتشت برای ساختن زیج* خود، سیستان را برگزید زیرا دریافته بود که نصف‌النهار یا نیمروز از آن می‌گذرد و دنیای مسکون قدیم را به دو نیمه تقسیم می‌کند. به بیان دیگر چون آفتاب درست بر روی نصف‌النهاری قرار می‌گیرد که از سیستان می‌گذرد، از ژاپن در شرق تا جزایر خالدات در غرب، همه جا آفتاب دیده می‌شود با این تفاوت که در مشرق در حال غروب و در مغرب در حال طلوع است. بنابراین می‌توان گفت که «نیمروز» اصطلاحی علمی است برای سیستان و به نصف‌النهار آن مربوط می‌شود که دانشمندان ایرانی این سرزمین را پس از زرتشت، کشور نیمروز خواندند.

به طور خلاصه در خصوص وجه تسمیه سیستان حمدالله مستوفی در کتاب نزهة القلوب می‌نویسد: «جهان پهلوان گرشاسب، ساخت و زرنگ نام کرد و عرب، زرنج خواندند و بر راه ریگ روان نزدیک به حیره زره، بندی عظیم بست تا شهر از آسیب ریگ روان ایمن شد، بعد از آن بهمن، تجدید عمارتش کرد و سَکان خواند، عوام نیز سکستان گفتند و عرب، معرب کردند و سجستان خواندند، به مرور سیستان شد».

محدوده سیستان در زمان خلفای عباسی


طول و عرض جغرافیایی :  

وسعت : استان سیستان و بلوچستان با وسعتی برابر 181785 کیلومتر مربع در جنوب شرقی ایران واقع شده است و دارای حدود 1200 کیلومتر مرز با دو کشور افغانستان و پاکستان و 300 کیلومتر نوار ساحلی با دریای عمان است.


نقشه استان :

 

حدود چهارگانه :

از شمال :به خراسان جنوبی

از جنوب : دریای عمان

از شرق :کشور های افغانستان و پاکستان

از غرب : کرمان – هرمزگان


تقسیمات استانی و جمعیت :  


تاریخ :

استان سیستان و بلوچستان به دلیل ویژگی های طبیعی، خاک حاصلخیز و آب فراوان در برخی از مناطق در مقایسه با دیگر سرزمین های پیرامون به عنوان یکی از کانون های فرهنگ، تاریخ و مرکز تجمّع انسانی، از مدنیّت والایی در دورهٔ باستانی برخوردار بوده است که هر یک از آنها میراث دار تعداد زیادی از تمدّن های کهن ایران زمین است.

الف( مراکز اوّلیّۀ تمدّن در شمال استان (سیستان)

شهر سوخته: این شهر بدون شک جزء شهرهای بسیار پیشرفتهٔ زمان خود بوده است. شهر سوخته در 56 کیلومتری جنوب غربی شهر زابل واقع شده و بیش از 5200 سال قدمت دارد. این شهر دارای یک نظام مرتّب و منظم آبرسانی و تخلیهٔ فاضلاب بوده و نیز در زمینهٔ پزشکی اعمال شگفت انگیزی چون جرّاحی جمجمه در این منطقه صورت گرفته است. آثار به دست آمده از شهر سوخته عبارت اند از: چشم مصنوعی، شانهٔ منبت کاری، جام انیمیشن)اوّلین نقّاشی متحرک دنیا(، جعبهٔ آیینه و لوازم آرایش، تخت نرد، انواع مُهرها و … شهر سوخته دارای بخش های مسکونی، صنعتی، بناهای یادمانی و گورستان بوده است.

شهر دهانۀ غلامان: شهر دهانهٔ غلامان در حدود 2 کیلومتری روستای قلعه نو و در جنوب غرب شهر زهکواقع است و با زابل 43 کیلومتر فاصله دارد. این شهر طی سده های پنجم و ششم پیش از میلاد توسط متخصصان فناوری با نقشهٔ قبلی ابتدا به صورت شهر بنا شده که دارای 27 ساختمان اداری، عمومی، مذهبی، صنعتی و نظامی بوده است.

ب) مرکز تمدّن های اوّلیّه در جنوب استان (بلوچستان)

چاه حسینی: کهن ترین محوطهٔ باستانی شناخته شدهٔ منطقهٔ جنوب استان )بلوچستان( مربوط به تپهٔ چاه حسینی است که تپّهٔ نسبتاً کوچکی مربوط به نیمهٔ هزارهٔ چهارم قبل از میلاد )در شمال رودخانهٔ بمپور در 45 کیلومتری غرب بمپور( است. از این تپه آثار سفال های ظریف منقوش قرمز رنگ به دست آمده که مربوط به دوران فلز است.

شمال استان (سیستان) در دوران باستان و قبل از اسلام: سیستان در جنوب شرقی ایران واقع شده است و همواره سرزمین اساطیر و رستم، پرورش خانهٔ پهلوانی، خاستگاه نخستین تمدّ ن های پیشرفتهٔ بشری و معبر کاروان های تجاری بوده است.

سکاها در قرن دوم قبل از میلاد در منطقهٔ سیستان امروزی ساکن شدند و در سیستان حکومتی بنا نهادند و بیش از دو هزار سال در این منطقه ماندگار شدند. این منطقه محلّ استقرار خاندان سورن یکی از هفت خاندان بزرگ ایرانی است که بدون اعلام حمایت آنها هیچ حکومتی پایدار نمی شد و رسمیّت نمی یافت. همچنین سیستانی ها از ارکان اصلی قدرت امپراتوری ساسانی بودند و پادشاهان ساسانی عنوان سکان شاه را با افتخار بر نام خویش می افزودند و حتی قبل از اسلام به آیین حق طلبی، یکتاپرستی، پذیرش و گسترش دین پیامبر آسمانی یعنی زرتشت معتقد بودند. بهرام دوم پادشاه ساسانی بعد از فتح سیستان فرزند بهرام سوم را به حکومت سیستان گمارد و او را سکان شاه خواندند.

سیستان در دوران بعد از ظهور اسلام : در سال 30 ه.ق مسلمانان وارد سیستان شدند و ربیع بن زیاد به حکومت آنجا گمارده شد. علی رغم اینکه در دورهٔ اموی اهل بیت در اغلب بلاد اسلامی مورد بی مهری قرار گرفتند امّا در سیستان هیچگاه لعن و نفرینی علیه امام علی (ع) جاری نشده است. در سال 247 ه.ق یعقوب لیث صفّاری نخستین دولت مستقل ایرانی بعد از اسلام را در سیستان بنا کرد و بعد از وفات او عمرولیث به جای او فرمانروا شد.

پس از صفاریان، سامانیان، غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان و مغولان بر سیستان حکمرانی داشته اند. تیمور در سال 764 ه.ق، از فرمانروای سیستان شکست خورد و زخمی بر پای راستش وارد آمد که هیچگاه درمان نشد و به تیمورلنگ مشهور شد. وی 21 سال بعد دوباره به سیستان لشکر کشید. این منطقه در زمان صفویّه از پادشاهان صفویّه فرمان می برد و در سال 1330 ه.ش به علت ظلم و جور حکومت پهلوی و خاندان علم، مردم سیستان علیه آنها قیامی خونین کردند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی خدمات زیادی در منطقه صورت گرفته است، از جمله: آبرسانی، برق، جادّه سازی، ایجاد بازارچه های مرزی، ایجاد دانشگاه و احداث جادهٔ ترانزیت چابهار، میلک و … .

جنوب استان (بلوچستان) در دوران باستان و قبل از اسلام:

قدمت آثار به دست آمده از جنوب استان به سه هزار سال قبل از میلاد می رسد.  در معجم البلدان آمده است که مردم این ناحیه را یونانیان قومی ایرانی نامید ه اند و از این منطقه به نام های میکیان یا مکران یاد شده است.

تا قبل از قرن چهارم جنوب استان در دست قوم جت بود که قومی آریایی بودند و از دورهٔ پیش از اسلام در بنادر خلیج فارس و دریای عمان در طرف هندوستان می زیستند و قوم زط )جت( از ایران به طرف غرب آسیا و اروپا مهاجرت کرده اند و بعد طایفهٔ بلوچ که از اقوام آریایی هستند، پس از قرن چهارم به جنوب استان سیستان و بلوچستان کوچ کرده اند.

بلوچستان بعد از ظهور اسلام: مردم این منطقه اقوامی سخت کوش، بیابانگرد و کوه نشین بوده اند. در بخش هایی از این سرزمین، اسلام توسط مسلمانان در دوره های مختلف گسترش یافت ، امّا در نهایت در سال 39 ه.ق به فرمان امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب (ع) فتح بلوچستان کامل شد و عدّه ای از مردم آنجا از جمله مردم طیس(تیس) اسلام را پذیرفتند. در سال 250 ه.ق یعقوب لیث صفّاری )اوّلین پادشاه ایران بعد از اسلام( از سیستان به این منطقه )بلوچستان( که در زمان طاهریان جزء ایالت سند به شمار می رفت، حمله کرد و آنجا را فتح نمود. بلوچستان در دوره سامانی، دیلمی، غزنوی، سلجوقی، خوارزمشاهی، مغول و … دچار درگیری و سرکوب شد، امّا در دوران نادرشاه افشار در حالی که اشرف افغان بعد از شکست از نادرشاه در حال فرار بود، بلوچ ها با حکومت همراه شدند و راه را بر اشرف افغان بستند و او را کشتند که نادرشاه از این خدمت آنها تقدیر کرد.

با عملیات قشون در بلوچستان که به دستور رضاشاه در سال 1307 ه.ش صورت گرفت، حکومت های محلی بلوچستان ساقط شدند و این منطقه مطیع حکومت مرکزی گردید، امّا نه در دورهٔ پهلوی اول و نه دورهٔ پهلوی دوم به لحاظ عمرانی بلوچستان چندان مورد توجه قرار نگرفت.


جغرافیا :

سیستان و بلوچستان سرزمینی است که بخش شمالی آن هموار و تحت تأثیر فرایند دورهٔ کواترنر قرار دارد، بخش مرکزی آن مرتفع و کوهستانی و جنوب استان بیشتر کوهستانی و تحت تأثیر دورهٔ ترشیاری و دوران سنوزوییک است. غرب استان بخشی از چالهٔ طبیعی است.

الف  سرزمین های هموار

دشت سیستان: سرزمینی هموار و آبرفتی است که در آن بخشی از لایه های آبرفتی دورهٔ کواترنربر روی توده های سنگ های آذرین قرار گرفته است. ادامهٔ این سرزمین هموار در جنوب ، شامل دشتک است که تا سفید آبه در غرب گسترش دارد.

جلگۀ باهوکلات: جنوب استان سرزمینی هموار و جنوب شرقی آن منطقهٔ دشتیاری است که از بقایای دوران سنوزوییک محسوب می شود.

ب  کوهستان ها

بیشتر بخش های استان را کوهستان ها تشکیل داده اند که مهم ترین آنها عبارت اند از: کوه تفتان، کوه خواجه، کوه بزمان، کوه بیرگ و… .

کوه تفتان: این کوه در دورهٔ کواترنر به وجود آمده و منشأ آتشفشانی دارد، هم اکنون نیز نیمه فعال است و گاز گوگرد و بخار آب از دهانهٔ آن خارج می شود. کوه تفتان، در شمال شهرستان خاش با ارتفاع حدود 3941 متر از سطح دریا واقع شده است.

کوه خواجه: این کوه تنها پدیده برجستهٔ طبیعی است که با ارتفاع 609 متر از سطح دریا در دشت سیستان قرار دارد.

کوه بزمان: این کوه با ارتفاع 3503 متر از سطح دریا در شمال غرب ایرانشهر در منطقهٔ بزمان قرار دارد.

کوه بیرگ: این کوه در قسمت شمال غربی زابلی با ارتفاع 2740 متر از سطح دریا قرار گرفته و در دورهٔ ترشیاری به وجود آمده است.

آب و هوای استان

در استان سیستان و بلوچستان اقلیم های گوناگونی وجود دارد. مهمترین عوامل تنوع اقلیمی استان عبارت اند از:

الف  استقرار فصلی پر فشار جنب حاره

ب  قرار گرفتن بیابان های بزرگ در این منطقه

ج  تنوع توپوگرافی و اختلاف ارتفاع ) از صفر تا 3٩4١ متر(

د  تأثیر سامانه های هوای همراه با بادهای غربی و کاهش رطوبت آنها از غرب به شرق و موقعیت جغرافیایی استان

ه  تأثیر سامانهٔ موسمی هند

این تنوع زیاد اقلیمی به دلیل مجاورت با دریاهای وسیع جنوبی، گسترهٔ وسیع بیابانی و نفوذ تودهٔ هوای موسمی در دوره ای از سال باعث ایجاد تنوع اکولوژیک و اشکال مختلف معیشتی شده است. بدین ترتیب از عوامل مؤثر در تنوع آب و هوایی استان می توان به عوامل محلی نظیر ارتفاع مناطق از سطح دریا ، زاویهٔ تابش)عرض جغرافیایی( و فاصله از دریا و عوامل بیرونی نظیر بادهای غربی، پرفشار جنب حاره و سامانه موسمی هند اشاره کرد.


دما :

استان سیستان و بلوچستان یکی از گرم ترین استان های کشور است. میانگین سالانهٔ دما در کل استان 23.4 سانتیگراد است .


باد :

استان سیستان و بلوچستان جولانگاه بادهای شدید و مداوم است که منجر به گسترش ارضی بیابانی، حرکت ماسه های روان،ریزگردها و نیز نیز برودت بیش از حدّ هوا در فصل زمستان می شود. بادهای 120 روزهٔ سیستان که از خرداد تا پایان شهریور ماه می وزند، از مهم ترین بادهای منطقه محسوب می شوند.

محاسبهٔ میانگین سرعت باد در شهرهای استان نشان دهندهٔ این است که بیشترین میانگین سرعت باد در زابل و کمترین میانگین سرعت باد در چابهار به ثبت رسیده است.

توده های هوای استان

برخی از توده های هوای تأثیرگذار بر استان عبارت اند از:

الف  بادهای غربی: بادهای غربی از اوایل فصل پاییز آغاز و تا اوایل زمستان کل کشور و از جمله استان ما را تحت تأثیر قرار می دهد. این بادها به همراه چرخند و واچرخندها از مهم ترین عوامل آب و هوایی در دوره سرد سال است.

ب  توده هوای موسمی: در این استان توده هوای موسمی اقیانوس هند در بعضی سال ها تا 30 درصد بارندگی سالانهٔ استان را به خود اختصاص می دهد که در مواقعی با طغیان رودخانه ها همراه است و زیان های جبران ناپذیری به خانه های مسکونی و تأسیسات وارد می کند. توفان گونو در سال 1386 و توفان فَت در سال 1389 که توأم با بارش های شدید و رگباری بود، از جمله تأثیرات این توده هوای موسمی در استان است.

ج  توده هوای سودانی: توده های هوای سودانی با جذب رطوبت از روی دریای سرخ و با عبور از خلیج فارس و دریای عمان وارد استان می شود و باعث بارندگی های نسبتاً زیادی در دورهٔ سرد سال می شود. مقدار بارندگی های این تودهٔ هوا در جنوب استان بیشتر از شمال استان است.


رطوبت :


بارندگی :

استان سیستان و بلوچستان از نظر میزان بارش از خشک ترین استان های کشور است. توده های هوای باران زا زمانی به این استان می رسند که تقریباً تمامی رطوبت خود را از دست داده اند و معمولاً ریزش های اندکی در سطح استان دارند، به همین دلیل میانگین بارش استان بسیار پایین است بیشترین بارش ها در محدودهٔ نیک شهر و خاش، و کمترین بارش در محدودهٔ زابل و میرجاوه ثبت شده است. علت کمبود بارش در این نقاط دوری از منابع رطوبتی و کم ارتفاع بودن آن مناطق و ضعیف بودن جبهه های هوای همراه با بادهای غربی است.


تابش :

نتایج حاصل از ارزیابی اقلیم آسایشی که توسط شاخص دما –فیزیولوزیک انجام گرفته حاکی از آن است که شهر زاهدان اکثر مواقع آباد اکثر مواقع سال خارج از محدوده آسایش قرار دارد، به گونه ای که 159 روز از سال در شرایط حساسیت گرمایی گرم و داغ و 70 روز در سال شرایط سرد و بسیار سرد قرار دارد و دوره بدون تنش گرمایی یا آسایش 45 روز از سال می باشد مطمئنا تضاد حرارتی در طی سال که عمدتا ویژگی مناطق گرم و خشک کشور و بخصوص شرق و شمال شرق کشور می باشد، لزوم مطالعاتی از این دست که در جهت تطابق بیشتر با شرایط محیطی و کاهش مصرف انرژی و سوخت بخصوص در بخش طراحی و معماری را الزامی جلوه می دهد. نتایج تحلیل هایی که در همین راستا و با هدف ارائه معماری همساز با اقلیم انجام گرفته، نشان می دهد که مناسب ترین جهت استقرار ساختمان ها در این شهر محدوده ای از 35 درجه جنوب فرب تا 60 درجه جنوب شرق به عنوان جهات قابل قبول تعیین گردیده که از میان مناسب ترین جهت استقرار ساختمان ها در این شهر محدوده ای از 30 درجه جنوب غرب تا 60 درجه جنوب شرق به عنوان جهات قابل قبول تعیین گردیده است که از ان میان مناسب ترین جهت ها محدوده جنوب تا زاویه 3۱ درجه جنوب شرق )محور عمود بر ساختمان از سمت جنوب 30 درجه به سمت شرق( می باشد. در این حالت استفاده از بادهای مفید و تابش های زمستانه به حداکثر و تاثیرات منفی وزش بادهای سرد و خشک زمستانه و گرم تابستانه و همچنین تابش های شدید تابستانه به حداقل خواهد رسید.
با توجه به تابستان های گرم و طولانی اولویت اول در جهت گیری خیابان و معابر مقدار دسایه ای است که در تابستان ساختمان های دئ طرف آن ایجاد می کنند. با توجه به محاسبات حاصله از جدول 3 خیابان های شمالی- جنوبی مناسب
ترین جهت در رابطه با تابش آفتاب خواهد بود و اولویت بعدی جهت گیری با 35 درجه شرقی می باشد که با توجه با وزش بادهای مضر منطقه که از سوی شمال شرق می وزد ، امتداد خیابان ها در جهت شنال غرب و جنوب شرق مناسب تر خواهد بود. (معماری همساز با اقلیم در نگاهی به ساختمانهای تئاتر؛ نمونه موردی زاهدان – امیری، اویسی، 1396 )


پوشش گیاهی :

وضعیت خاک های استان:استان 181785 کیلومتر مربع مساحت دارد که تقریباً 142531 کیلومتر مربع آن، یعنی حدود 78 درصد سطح کل آن به شرح زیر مورد مطالعه و ارزیابی منابع و قابلیت اراضی قرار گرفته است.

1 کوه ها و تپه ها: 29.2 درصد اراضی استان را کوه ها تشکیل می دهند که اغلب بدون پوشش خاکی و یا هستند.

6 درصد پوشش گیاهی کوه ها را درختان و درختچه های کم تراکم تشکیل می دهند. 23/3 درصد مساحت استان را تپه ها تشکیل می دهند که بیشتر بدون خاک یا خاک کم عمق همراه با سنگریزه و تقریباً فاقد پوشش گیاهی هستند.

2 فلات ها: حدود 16.6 درصد اراضی استان را فلات ها تشکیل می دهند. خاک این مناطق سنگریزه دار وکم عمق است. این مناطق فاقد پوشش گیاهی و یا پوشش گیاهی آن بسیار پراکنده و کم است.

دشت ها (دامنه ای، رسوبی، پست، سیلابی):

این گونه اراضی دارای خاک عمیق تا خیلی عمیق است و تحت زراعت های آبی و باغی بیشتر در شمال و جنوب استان قرار دارد. پوشش گیاهی دشت ها فقط به صورت فصلی و اتفاقی می تواند مورد استفادهٔ دام ها قرار گیرد. این اراضی حدود 15.5 درصدکل اراضی را شامل می شود. 9.8 درصد اراضی دشت ها را خاک های واریزه ای سنگریزه دار، 3.8 درصد دیگر را اراضی متفرقه تشکیل می دهد و 1.8 درصد اراضی نیز به صورت ترکیبی است.

نمودار درصد دشت ها (دامنه ای، رسوبی، پست، سیلابی) و فلات ها


آثار شاخص معماری 

کوه خواجه 

علاقه‌مند به طراحی معماری و مطالعات در حوزه های مربوطه
گزارش خطا
تصاویر 360 درجه
در صورتی که تصاویر برای شما نمایش داده نمی شوند لطفا از نرم افزار تغییر آیپی ( فیل.تر..شکن) استفاده نمایید .
    مستند های مرتبط با این بنا