گونه شناسی بقاع ایران

معماری مقابر امامزادگان از متنوع ترین و ماندگارترین گونه های معماری در ایران پس از مساجد است که در زمره اماکن مقدس قرار دارد. ساخت این نوع بناها در ایران به خاطر گرایش های شیعی، نسبت به دیگر کشورهای اسلامی بیشتر مشهود است و می توان با مطالعه آثار و بناهای آن و فرآیند شکل گیری و تغییرات آن در یک جامعه گذار، تحولات آن را به درستی مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد. نقش یادمانی و نشانه ای این گونه معماری در دوره های مختلف تاریخی بسیار قابل توجه است مقایر متبرکه ضمن داشتن مرکزیت در استخوان بندی شهرهای ایرانی، بستر رویدادها و حیات فرهنگی اجتماعی شهروندان در مناسبتها و ایام خاص هستند» (پیرنیا، ۱۳۸۴).

برای خواندن مطالب مربوط به معماری معاصر ایران لینک روبرو را کلیک کنید: شاهکارهای معماری معاصر ایران

از این رو به تحلیل و ارزیابی گونه شناسی بقاع ایران می پردازد. زیرا این بناها در بعد فرهنگی و اجتماعی جاذب افراد و گروههای جامعه در فضایی با قابلیت حس و حال مذهبی و روحانی بوده، همچنین نماد پایدار فرهنگی و هویتی محسوب می شوند. در بعد کالبدی نیز مقابر متبرکه، در نقاط کلیدی و ساختاری شهرها یا در دل طبیعت قرار دارند. «تفرج در دامان طبیعت و زیر سایه درختان منظر مثالی برای شاعران ایرانی بوده که با دستت زیارت اهل قبور و گردشگری آیینی پیوند خورده است» (مسعودی اصل و فرزین، ۱۳۹۵)

ضمنا ارتباط و اتصال فضاهای امامزاده های داخل بافت شهری با اجزا و عناصر پیرامون خود به ویژه شبکه معابر و مسیرهای اصلی و فرعی، مساجد، بازارها و محله های پیرامونی، و همچنین مکان یابی و همجواری امامزاده های خارج بافت شهری با عناصر طبیعی نظیر آب، درخت، کوه و دارای اهمیتی قابل توجه است. «جوادی» در این زمینه چنین می گوید : در دوره اسلامی آب و درخت داتا دارای تقدس نیست اما به واسطه نقش مهم آنها در زندگی مردم و ارتباط با باور کهن و تأکید قرآن کریم مورد توجه و مطلوب شمرده می شوند» (جوادی، ۱۳۹۲)

با بررسی و تحلیل گونه های مختلف مقابر امامزادگان می توان دریافت که آنها از تنوع زیادی برخوردارند و تأثیر بسیاری در محیط اطراف و منظر شهری دارند.

گونه شناسی بقاع ایران

امام زاده حسین قزوین


مبانی نظری معماری امامزادگان و گونه شناسی بقاع ایران

در میان تمامی بناهای مذمیی، مقابر و به طور اخص امامزادگان در کنار مساجد، مهم ترین بناهای ایران اسلامی به شمار می آیند در مطالعه پیرامون تاریخچه مقایر در ایران می توان خاطر نشان شد که این ابنیه در گوشه و کنار شهرهای ایران به صورت طبیعی و ارگانیک به صورت فضای زیارتی تفرجگاهی شکل گرفته و به کمال رسیده اند (حسینی، ۱۳۸۹).

پس از ساسانیان، با آمدن دین مبین اسلام، ساختار آرامگاه به شدت زیر سؤال رفت، به طوری که پیامبر اکرم (ص) فرمودند بر مؤمنین پسندیده است بر روی قیر هیچ بنایی ساخته نشود بلکه لازم است قير با زمین به طور کامل هم سطح باشد. در آن زمان مسلمانان، بنا به دستور حضرت محمد(ص) باید از هر گونه گریه و شیون، ناله و زاری بر روی مزار مردگان دوری می کرده و شدت کار به جایی رسید که مدفن مردگان باید با زمین هم سطح می شد و اثری از آن باقی نمی ماند (غروی، ۱۳۷۸)

بدین ترتیب در صدر اسلام نمی توان هیچ اثر خاصی از آرامگاه دید. اما در همان سال ها با این استدلال که زمین بالای گور سرداران بزرگی که در جنگ های مرزی کشته میشدند باید از تعرض باد و باران دور باشد، احداث سایه بان جایز شد. پس از مدتی قبر اصحاب بزرگ پیامبر نیز به وسیله شاخص های چوبی و چادری پوشانیده و به نام قبور سایه بانی معروف شد. به هر حال در صدر اسلام، رواج عقیدههای بنیادی اسلام مانع از آن شد که توسعه آرامگادها شکل اساسی به خود گیرد. در دوره ساسانیان مقبره امیراسماعیل سامانی، گنبدقابوس وکنید علی ایرفو ساخته شد که به نظر می رسد که هر یک به نوعی از معماری پیش از اسلام الهام گرفته اند. شتیان سلجوقی شکل آرامگاه ها را متنوع کرده، ساختاری به نام برج – مقبره را به وجود آوردند که بر ارتفاع گرایی تأکید می کرد (دانشوری، ۱۳۹۰)

برای خواندن مطالب مربوط به معماري معاصر ایران لینک روبرو را کلیک کنید: شاهکارهای معماری معاصر ایران ، بناهای شاخص معماری معاصر ایران

گونه شناسی بقاع ایران

امام زاده اسحاق گرگان

در قرآن آیات مشخصی برای تدفین مردگان ذکر شده و دفن کردن در خاک به عنوان یکی از اصول مهم شریعت مورد تأکید قرار گرفته است. گفن کردن و غسل جز در مورد شهدا و خواباندن جسد به گونه ای که روی او به سمت قبله باشد، امری لازم و بدیهی است. از سوی دیگر برجسته کردن قبر و ساختن بنا بر روی آن نه تنها توصیه نشده، بلکه به نظر می رسد در بسیاری از مذاهب اسلامی نبی نیز شده است. با این وجود یکی از ویژگی های مالیم اسلام امکان انطباق آن با فرهنگ های موجود در سرزمین های تازه مسلمانان شده بود. ایرانیان نیز با پذیرش اسلام بخش مهمی از اسطوره های خود را در مورد مرگ و آیین تدفین و ساخت مقابر حفظ کردند سنگ قبر که سنگی برای اطمینان از عدم بازگشت مرده در اسطوره های کهن بود به عصری نمادین برای نشان دادن شخصیت متوفی به محلی برای بروز خلاقیت های هنر مذهبی تبدیل شد. برای بررسی مقبره سازی در دوره پس از اسلام باید توجه داشت که حدود ۸۰۰ سال پیش از اسلام و نزدیک به دویست سال پس از اسلام مقبره سازی در ایران مورد توجه نبوده پس با شروع مقبره سازی در قرن سوم هجری و ساخته شدن آثار با ارزشی چون گور امیر اسماعیل سامانی و گنبد قابوس این سوال به ذهن می رسد که این معماری در حالی که نزدیک به هزار سال به صورت جدی وجود نداشته چگونه خلق شده است. برای پاسخ به این پرسش سه مسیر متفاوت مطرح است که در ادامه ذکر شده است.


ارتباط با مقبره سازی هخامنشی به خصوص مقبره کورش گونه شناسی بقاع ایران

مقبره کورش به عنوان یک حجم مستقل و مرتفع با اتاقی برای تدفین و حضور افراد برای انجام مراسم آیینی مفهومی است که به صورت جدی در معماری مقایر پس از اسلام به خصوص برج مقبره ها قابل شناسایی است. گنبد قابوس به لحاظ عناصر سازنده تفاوت چندانی با مقبره کورش ندارد بر روی یک بلندی قرار گرفته، اتاقی برای تدفین دارد و دارای سقف شیب دار و البته قابل مشاهده از دوردست است

ارتباط با الگوی چهار تاقی

نمونه ای از تک مقبره یا بنای یادمانی مقبره کورش در پاسارگاد است و نمونه اسلامی از مقبره یادمانی می توان به گنبد قابوس اشاره کرد همان گونه که گدار می گوید چهارتاقی که تنها بنایی است که معرف و نماینده معماری مذهبی ایران باستان» و «نمونه واقعی ابنیه ملی و همان که از آیین زرتشتی نشأت گرفته و همیشه سمبل کیش پیروان اهورامزدا» بوده است (گدار، ۱۳۷۱).

چهار تاقی را از گذشته تاکنون به آتشکده های دوران ساسانی نسبت می دهند، اما قدمت چارتاقی به پیش از آیین زرتشت و زمان نیایش مهر و آناهیتا باز می گردد که در دین جدید این بناها به آتشکده تبدیل شده اند.

(جوادی، ۱۳۹۶)

چارتاقی های منفرد و بگر در نقاط مختلف سرزمین ایران پراکنده اند که امروزه به بسیاری از آنها نام های مذهبی داده اند. بی شک اینها اماکنی مقدس بوده اند که اسامی اسلامی، دوام تقدس آنها را رقم زده است.

(منصوری و جوادی، ۱۳۹۵)

معماری چهار تاقی به عنوان سنگ بنای الگوهای فضایی معماری ایرانی قطعا نقش تأثیرگذاری در مقبره سازی ایرانی پس از اسلام از خود بر جای گذاشته است. مخصوصا باید توجه داشت که این الگو که ارتباط آن با زیگورات قابل بحث است در تمام دوره ساسانیان مهم ترین الگوی معماری مذهبی بوده و ناگهان پس از ورود اسلام به ایران برای مدتی حضور خود را در معماری از دست داده است. پس یکی از راه های ظهور دوباره آن در نزدیک ترین نوع معماری یعنی مقبره سازی است و کور امیر اسماعیل سامانی با پلان مريع و یک گنبد بر محل تقاطع محورهای بنا قطعا زمینه ظهور مجدد چهارطاقی در معماری ایرانی است. اولین نمونه کاربرد چهارطاقی بعد از ورود اسلام به ایران در مساجد چهارطاقی بوده است. زیرا بسیاری از عبادتگاه های مسلمانان در دوره های اولیه اسلامی را آتشکده ها تشکیل می دادند (سلطان زاده، ۱۳۶۲).

این سازه معماری باشکوه از یک سو دارای ویژگی های عمومی است که در تمام نمونه های برجای مانده با اندکی تغییرات به چشم می آید و از سوی دیگر با توجه به شرایط جغرافیایی منطقه و دوره زمانی ساخت بتا، نشانه هایی از تفاوت ها در آنها مشهود است. اما نکته ای که مورد توجه همگان است وجه اشتراک تمامی بناهای مذهبی ایران زمین قبل از اسلام و بعد از ورود اسلام – چهارتاقی است (شایسته، ۱۳۸۷).


ارتباط با معماری خارج از ایران در گونه شناسی بقاع ایران

با توجه به ممنوعیت طولانی مدت مقبره سازی در ایران الگوی مقبره سازی از دیگر کشورها به ایران با دو نظریه زیر منتقل شده است : ا. دونالدوبلير محقق در معماری ایران معتقد است الگوی مقبره سازی از سوریه که یکی از سرزمین های متعلق به امپراطور رم بوده به ایران منتقل شده است البته وجود معابدی چون پانتنون و شباهت آن با برج مقبره های ایران این احتمال را به صورت جدی مطرح می سازد اگرچه این مسئله با استاد دقیق قابل اثبات نیست.

۲. تأثیر از رسوم مردم مناطق شمال و شرق آسیای مرکزی که گورهای آنها به شکل پورت های بزرگ با مصالح پردوام بود و جسد را در یک چادر تدفینی در معرض دید همگان قرار می دادند که دسته عزاداران به دور آن می گشتند. ضمن این که مردگان خود را در تپه ای به نام گور كان به خاک می سپردند (ثبوتی، ۱۳۷۰).

گونه شناسی بقاع ایران

امام زاده هارون ولایت


سیر تحول تاریخی مقابر امامزادگان در ایران

فعالیت گسترده در زمینه ساخت بقعه بر روي مشاهد معتبر و مزار امامزادگان از دوره حکومت آل بويه (۴۴۷ تا ۳۳۳ه. ق) به ویژه در زمان پادشاهی عضدالدوله قتا خسرو آغاز می شود( درایس، ۱۳۸۱).

در دوره سلجوقیان با وجود حکومت ستی مذهب، ترویج مذهب تشیع و ساخت آرامگاه برای بزرگان شیعی رشد چشمگیری می یابد که نشان از اقتدار شیعیان در مناطقی از ایران دارد باحمله مغول به ایران و بی طرفی آنان در حمایت از مذاهب اسلامی راه برای ابراز وجود شیعیان گشوده شد (جعفریان، ۱۳۸۹).

با روی کار آمدن مکتب شیعه در دوره ایلخانیان در این کشور، معماری ایرانی و به تبع آن مقبره سازی امامزادگان وارد برهه جدیدی از تاریخ خود شد. در ادامه نیز با گسترش مذهب تشیع، معماران و هنرمندان شیعه به انعکاس باورها و اعتقادات خود در گونه های خاصی از معماری مانند مساجد و آرامگاه ها پرداختند (غروی، ۱۳۷۸)

علی رغم شروع آرامگاه سازی از دوران سامانی و غزنوی دوره های ایلخانان و تیموریان را می توان به عنوان نقطه اوج آرامگاه سازی امامزادگان در ایران شناخت، و می توان در این ادوار شاهد تبدیل آرامگاه های مجزا امامزادگان به مجموعه ای از بناها نظیر مسجد و مدرسه که بقعه امامزاده در میان داشتنده بود. با روی کار آمدن حکومت صفویان در ایران، هرچند مانند سابق ساخت مساجد، مدارس، کاخ ها، کاروان سراها و ادامه داشت ولی با رسمی شدن مذهب شیعه، هنر و معماری زبان بیان مفاهیم و تعالیم دین اسلام و به خصوص مذهب تشیع شد. بدیهی است که در ابنیه مذهبی مانند مساجد و آرامگاه های مذهبی و فرصت ظهور و بروز این تعالیم بیشتر خواهد بود. در عهد صفویه و پس از آن قاجار نیز، توجه ویژه ای به ساخت مقابر باشکوه، تعمیر و تزیین آنها برای فرزندان ائمه (أمامزاده ها)، علما و مقدسین شد.

گونه شناسی بقاع ایران

آرامگاه بابا سیف الدین ایلام


تحلیلی بر سبک شکلی معماری امامزادگان در گونه شناسی بقاع ایران

اگرچه در ارتباط با ساختار شکلی و فرم معماری بناهای آرامگاهی، تقسیم بندی های متعددی صورت گرفته ولیکن براساس آنچه مورد توافق اكتر محققان قرار دارد در یک نگاه می توان آن را به دو دسته مقایر برجی شکل و مقابر به شکل قبه یا چهار گوش کنیددار تقسیم بندی کرد (هیلن براند، ۱۳۷۷: ۳۴۳-۳۴۲)

در اوایل دوران اسلامی ساخت مقابر چهار گوش کنیددار به عنوان یکی از شیوه های کهن آرامگاه سازی اسلامی نمایان گشت و از کهن ترین نمونه های برجای مانده این گونه آرامگاهی، مقبره اسماعیل سامانی در بخارا قابل ذکر است (اتینگهاوزرن و گرابار،۳۰۱ : ۱۳۷۸ )،

هر چند از اواخر قرن چهارم دق ساخت مقابر برجی شکل بر چهار گوش های گنبددار برتری بافت و در فاصله قرون پنجم تا هشتم ه.ق. یکی از فرم های اصلی مقبره سازی شد ولیکن بر خلاف مقابر برجی شکل – که از قرن نهم ه.ق از رواج می افتد، مقابر چهار گوش گنبددار تقریبا در تمامی دوره های اسلامی رواج داشته است و از قرن نهم ه.ق. به بعد، به عنوان اصلی ترین شیوه مقبره سازی مطرح شده است (هیلن براند، ۱۳۷۷: ۳۶۶-۳۴۲)،

در دوره ایلخانی در مقابر گنبددار نوعی تحول جدید ایجاد می شود؛ بدین معنی که بنای آن به گسترش و عظمت بیشتری دست می باید بهترین مثال برای این گونه بناها گنبد سلطانیه در زنجان است (برتون، ۱۳۷۷: ۹۵).

در دوره تیموری مقایر چهار گوش بیشتر در ابعاد کوچک بنا شده و به طور معمول بر یک جنيه بنا همچون پیش طاق یا گردن تبد یا هر دو آن تأکید میشد (هیلن براند، ۱۳۷۷: ۳۵۹) از دوران صفوی به بعد، به طور قطع نشانی از مقایر برجی شکل دیده نشده است و چهار گوش گنبددار تنها فرم مورد استفاده در معماری بقاع این دوران است. زیرا تا پیش از صفویه معماری تابع جغرافيا و محیط بود که در نقاط مختلف ایران انواع گنبد و مناره دیده می شود اما در حکومت صفوی آنچه در پایتخت رایج بود به عنوان الگو در سایر مناطق مورد توجه قرار می گرفت.


دسته بندی کلی از معماری مقابر و امامزادگان در ایران براساس دوران حکومت:

گونه شناسی بقاع ایران

منبع: بهزاد مسعودی اصل و ..،(1397)،مبانی معماری مقابروامامزادگان در ایران،ماهنامه باغ نظر15


– استفاده از آجر به عنوان مصالح اصلی در این نمونه ها در اشکال مختلف و با روش های گوناگون اجرا، علاوه بر نقش کاربردی و تزیینی یقینا به دلیل ملاحظات اقلیمی و بومی بوده و گنبد برافراشته بر بالای بقاع متبرکه نمادی از اصل مرکزگرایی و نشانه ای بر اهمیت بتاو یادمانی بودن آن است.

– تقدس مهم ترین مؤلفه برای بنای امامزادگان در اذهان عمومی محسوب می شود. به همین علت، علاوه بر وجود چهارتاقی به عنوان یک نماد مذهبی و مقدس باستانی و عناصر آشنای اجتماعی نظیر گنبد و … در معماری آنان، عناصر طبیعی نظیر کوه، آب و درخت، که در باور عموم نیز مقدس شمرده می شوند نیز در اطراف این بناها دیده می شوند. در بررسی مکان یابی امامزاده های مورد اشاره ملاحظه می شود آنها در کنار جاده ها، باغات با عناصر مقدس طبیعت نظیر درخت، آب یا بر بلندی کوه و تپه و در دامنه دشتها قرار می گیرند. هر چند در دوره اسلامی آب و درخت ذاتا دارای تقدس نیست اما به واسطه نقش مهم آنها در زندگی مردم و ارتباط با باور کهن و تأکید قرآن کریم مورد توجه و مطلوب شمرده می شوند. – خطوط به کار رفته در مرقد این امامزاده ها نیز علاوه بر وجه تزیینی و جاودانه کردن هنرهای مرسوم، به دلیل استفاده از آیات قرآن، ادعیه و اشعار جنبه معنوی و مقدس و آخرت گرایی به این اماکن می بخشد. – هندسه و شکل پایه معماری این بناها چهار تاقی بوده که در برخی نمونه ها برحسب کار کرد، موقعیت و شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آنان گسترشی همه جانبه در فضا داشته یا با افزودن عناصر معماری اسلامی به آن ایجاد شده اند.

تزیینات به کار رفته در این بناها بیشتر نقوش کاشی کاری، آجر کاری و کتیبه نویسی هستند که در بناهای مقدس به آنها توجه می شود این تزیینات بیشتر در نمای بیرونی مشهود است و در فضاهای داخلی بیشتر آجری و اندود گچ است همچنین انتخاب نقوش گیاهان نیز بی ارتباط با فرهنگ و تاریخ باستان نیست برای مثال وجود انار یا گل نیلوفر در تزیینات ریشه در تقدس این گیاه در تفکر ایرانی دارد.


نتیجه گیری

با شناخت گونه شناسی بقاع ایران با توجه به تقدس امامزاده ها و فرهنگ زیارت قبور در ایران معماری امامزاده ها دارای دو وجه بیرونی (نمادین و تبلیغی) و درونی (مردم وار و ساده هستند که در جهت تعريف وجه بیرونی بنا تلاش شده شکوه و عظمت و ماندگاری بنا بر حسب شرایط اقلیمی و امکانات آن دوره خود در بیشترین میزان ممکن نسبت به دیگر بناها باشد. تزیینات به کار رفته (که  البته با پیشرفت مصالح در هر دوره نوع تزیینات آن هم تغییر کرده است در نمای این بناها نیز تعدادی اصول نشانه و نمادگرایی، طبیعت گرایی، در راستای تقویت وجه بیرونی بنا و نشان دادن جنبه های کارکردی و زیبایی شناسی به کار گرفته شده اند، در راستای تقویت وجه درونی، رویکرد اهمیت دادن به فضاهای درون گرای داخلی در مقیاس انسانی و استفاده از تزیینات ساده آجری و گچی جهت ایجاد حس و حال خلوت و معنویت مدنظر قرار گرفته است. ضمنا با مد نظر قراردادن توصیفات قرآنی راجع به صورت بهشت، همچنین امتزاج فرهنگ تفرج و زیارت در ایرانیان، معماری امامزادگان و فضاهای آنان بر حسب امكاناتشان در راستای الگوی باغ ایرانی قرار دارند. از این رو هر اندازه امکاناتشان افزون تر بوده مبدل به یک فضای باغی و تفرجگاهی مفرح شده اند. ضمنا در یک جمع بندی و دسته بندی کلی در خصوص معماری امامزادگان در ایران می توان آنها را به دو گونه داخل بافت های شهری و خارج از فضاها و بافت های شهری تقسیم بندی کرد که علی رغم داشتن اصول و مبانی و اشتراکات فراوان دارای خصوصیاتی مجزا و به شرح ذیل هستند

گونه شناسی بقاع ایران

آرامگاه حضرت معصومه (س)


گونه معماری امامزادگان خارج از بافت و فضاهای شهری

در این گونه شناسی بقاع ایران مشابه سایر بناهای مقدس در ایران باستان و با توجه به سنت های پیشینیان در ارتباط مستقیم با طبیعت هستند و همجواری بنا با عناصر طبیعی نظیر آب، درخت، کوه و دشت کاملا مشهود است و همچنین این طبیعت گرایی در رنگها، مصالح و نقوش به کار رفته نیز قابل مشاهده است. در این گونه از معماری امامزادگان كل ا جنبه نشانه ای و یادمانی دارد.

گونه معماری امامزادگان داخل بافت و فضاهای شهری

مقابر امامزادگانی که در ارتباط با شهر و فضای شهری قرار داشته اند به عنوان منظر فرهنگی شهر و یک فضای جمعی در ارتباط با راهها و فضاهای دیگر کارکرد داشته اند. در این مقابر حیاط نقش پر رنگ تری از خود بنا داشته است به گونه ای که بناهای مقابر بیشتر برای زیارت و عبادات فردی مورد استفاده قرار داشته و اصل فضا حیاط این مقابر بوده که به نوعی جایی برای فضای جمعی و تعاملات اجتماعی بوده است. در این بناها معمولا عنصری نظیر گنبد جنبه نشانه ای و یادمانی امامزاده است


نتیجه و خلاصه 

نتیجه
نمادین و تبلغی وجه بیرونی بقاع
مردم وار ،ساده وجه درونی بقاع
معنویت درونی تزیینات بقاع
کارکردی

زیباشناسی

بیرونی

منبع : فایل تحقیقاتی بررسی گونه های بقاع لاهیجان