در میانه قرن بیستم واکنش ها نسبت به کارکردگرایی ابتدا بر انعطاف پذیری متمرکز بود انعطاف پذیری یک اصطلاح مهم مدرنیستی به خصوص در دوران پس از 1950 بوده که امید به رهایی کارکردگرایی از جبر گرایی افراطی را با معرفی زمان و مجهول بودن به همراه آورد انعطاف پذیری در مقابل این فرضیه که تمام قسمت های ساختمان باید برای کاربردهای خاص پیش بینی شده باشند قرار گرفت و با به رسمیت شناختن این موضوع که لازم نیست تمام کارکردها از پیش و در لحظه ی طراحی معین شده باشد به یک ویژگی مطلوب در معماری تبدیل شد.
هدف از انعطاف پذیری در گفتمان معماری مدرن پدید آمدن راهی برای مواجهه با تضاد موجود میان انتظارات از معماری است نگرانی مهم معمار در طراحی ساختمان کارکرد و تصرف انسانی این واقعیت است که مشارکتش در ساختمان در همان لحظه که سکونت در آن آغاز می شود پایان می یابد. تلفیق انعطاف پذیری با طراحی به معماران اجازه می دهد تا آرزو و خیال برنامه ریزی برای کنترل آتی بر ساختمان را در آینده ای فراتر از دوره مسئولیت حقیقیشان بپرورانند.
فورتی سه گونه انعطاف پذیری معماری را معرفی می کند:
انعطاف پذیری به وسیله فناوری:
این انعطاف پذیری طرحی پیچیده با مکانی ثابت و طیف محدودی از تنظیمات بوده و دومین نوع آن یک سازه معمولی با پانل های سبک و یکسان که قابلیت مونتاژ در کف ،دیوار و سقف را دارد.انعطاف پذیری با استفاده بیشتر از فناوری نیز ترکیبی از بیوتکنولوژی و علوم سایبری و فناوری های معماری می باشد.
  انعطاف پذیری با افزایش فضا:
در این نوع  از انعطاف پذیری محیط به اندازه ای وسیع است که می تواند کاربری های مختلف را در خود جای دهد  هرچند که این کاربری ها در زمان ساخت تعریف نشده است.
انعطاف پذیری با پلان آزاد:
پلان آزاد با ارائه تناسب گسترده میان فضا و عملکرد به انعطاف پذیری به افزایش فضا شباهت دارد بر خلاف انعطاف پذیری با ابزارهای فناوری تغییرات عملکرد کمتر به دگرگونی های فیزیکی ساختمان وابسته است.

انعطاف پذیری کاربران امری مهم 
معمولا ساختمان های مشهور مانند برج ایفل یا موزه گوگنهایم بیلبائو تنها یکبار و در فرصت کوتاه تجربه می شوند و بیشتر در حافظه ها باقی می مانند اما اغلب ساختمان ها در بازه زمانی طولانی تری مورد بهره برداری قرار می گیرند حتی ساکنین یک شهر هم اغلب اوقات و به طور معمول از ساختمان ها و راههای محدودی استفاده می کنند در واقع کاربران منفعل موقعیت معمار را با تبعیت بی چون و چرا از نگرش او درباره علم یا هنر را تثبیت می کنند نمونه ای از کاربران منفعل ساکنین یا افراد خوگرفته و عادت کرده هستند که باعث بی ارزش شدن کاربر و معمار می شوند برای معماران حضور یک کاربر با عادت های معمولش مانند کاری بدون دستمزد قلمداد می شود زیرا دیگر حوزه مشخص و شناخته شده ای که ادعای آنان را در معماری اثبات کند وجود ندارد.
در مقابل تفکر متمرکز یک نفر که مجذوب یک اثر هنری شده جماعتی پریشان خاطر هستند که اثر هنری را جذب می کنند این موضوع در ساختمان ها بیشتر مشهود است معماری همواره برداشتی قبل از برخورد با اثر هنری عرضه می کند که با نوعی حواس پرتی به اتمام می رسد. به تعبیر دیگر از حواس پرتی فعال و غیر فعال که بهتر است حواس پرتی واکنشی نامیده شود سه گونه کاربر پیشنهاد می شود: منفعل، واکنشی و خلاق
-کاربر منفعل: قابل پیشبینی و ناتوان در تبدیل کردن کاربری فضا و معناست .
-کابر واکنشی: ویژگی های فیزیکی فضا را بر حسب نیاز ها تغییر می دهد اما مجبور است از یک محدوده بسیار کوچک و قابل پیش بینی از پیکر بندی وسیعی که معمار آن را تعریف کرده انتخاب کند.
کاربر خلاق: فضای جدیدی را خلق کرده یا به فضای موجود معنا و کاربری جدید می بخشد استفاده خلاقانه می تواند واکنشی نسبت به یک عادت همیشگی یا نتیجه دانشی باشد که از عادت مستخرج شده است یا بر مبنای یک عادت حتی آگاهانه به عنوان انحرافی از رفتار تعیین شده تعریف شود.
راهبردهایی برای تبدیل کاربرهای واکنشی و منفعل به کاربران خلاق
انعطاف پذیری با ابزارهای فناوری یک کاربر واکنشی را به جای کاربر غیر فعال پیشنهاد می کند البته به جز در نسخه های سایبری ساختمان که توانایی بر قراری دیالوگ بین ساختمان خلاق و کاربر خلاق وجود دارد انعطاف پذیری با افزایش فضا و پلان آزاد سه گونه خلاقیت کاربر را ارئه می کند که می تواند به تنهایی یا در یک ترکیب اتفاق بیفتد:
– خلاقیت ذهنی : یا تغییر در درک فضا مانند تغییر نام یک فضا یا ارتباط آن با یک خاطره خاص
خلاقیت فیزیکی : بازآرایی یک فضا یا اشیاء داخل آن 
خلاقیت جسمی:یک حرکت یا مجموعه ای از حرکات مستقل یا در مجاورت یک فضا  
خلاقیت ساختمانی :کالبدی از فضای جدید یا اصطلاح فیزیکی فرم فضا یا شیء موجود 
خلاقیت مفهومی :در نظر گرفتن یک مفهوم  فرم فضایی یا شیء برای ساخت

برای برانگیختن کاربران به دگرگونی ساختمان دو راهکار اصلی مطرح می شود ابتدا فضای چند ظرفیتی وسپس ناتمام گذاشتن و طرحساختمان نیمه ساخته که در آن هرکس می تواند بنابر نیاز ها و خواسته های خود تکمیلش کند.
بنابراین موضوعی که درباره انعطاف پذیری مطرح می شود این است که تنها معماری بدون کاربران نمیتواند  فضایی منعطف ایجاد کند و برای داشتن فضایی متناسب و انعطاف پذیر در معماری باید نحوه طراحی فضا را به سمتی سوق داد تا کاربران بتوانند تعاملات بیشتری با فضا برقرار کنند و به جای عملکرد خنثی به کاربری خلاق تبدیل گردند.

تحریریه گروه معماری هورنو

منبع:www.arel.ir