شهر باستانی بیشاپور

شهر باستانی بیشاپور
شهر باستانی بیشاپور

 


مکان : فارس – کازرون

قدمت : ساسانی

کاربری : گوناگون (اعم از مذهبی،حکومتی و ….)

سبک : پارتی


تاریخچه بیشاپور

شهر تاریخی بیشاپور یکی از شهرهای باستانی ایران واقع در شهرستان کازرون و استان فارس است. اگرچه نشانه هایی از سکونت مربوط به دوره های ایلامی و هخامنشی در آن یافت شده ولی در زمان ساسانیان به عنوان شهر ساخته و نامیده شده است. این شهر در ۱۵ کیلومتری شمال غرب كازرون و مختصات جغرافیایی 34°51 : N: 29°46 ‘ , E قرار گرفته است. شهر بیشاپور در دوره ساسانیان مرکز ایالت و کوره اردشیر خوره بوده و تا قرن هفتم هجری آباد و مسکونی باقی مانده و پس از آن ویران شده است. این شهر گنجینه ای از آثار ارزشمند معماری ساسانی مانند معبد آناهیتا را در خود جای داده است. بیشاپور به عنوان اولین شهر ایرانی روزگار باستان دارای تاریخ شهرسازی مکتوب است. این تاریخ به سنگ نبشته ای بر می گردد که با دو خط اشکانی و ساسانی بر روی یکی از دو ساقه ستون بیشاپور، که در مرکز شهر واقع شده، نقر شده است. در این کتیبه، تاریخ ساخت شهر فروردین ماه سال ۵۸ از آتش اردشیر و سال ۴۰ از آتش شاپور ذکر شده که مصادف سال ۲۶۶ میلادی است (درست ۶ سال پس از پیروزی شاپور بر والرین در سال ۲۶۰ میلادی). لازم به ذکر است این تاریخ به پایان ساخت شهر بیشاپور مربوط است. در این رابطه «عباس زریاب خویی» می نویسد : در ” شهر بیشاپور واقع در فارس کتیبه ای از شخصی به نام اپسای دبیر بدست آمده است که در زمان شاپور اول و در کنار مجسمه او نگاشته شده است و متضمن تاریخ کتیبه نیز هست” (سرافراز، ۱۳۸۱ : ۲۶۲). اگرچه نام خود شهر مجهول و نامعلوم است و در کتیبه ذکر نشده است. تاریخ ساخت شهر با سال ۲۶۶ م تطبیق داده شده ولی مجهول و نامعلوم نام خود شهر است که در کتیبه ذکر نشده است.


اردشیر بابکان مؤسس سلسله ساسانیان پس از کسب قدرت پایتخت را از شهر مذهبی پدران خود استخر، به تیسفون منتقل کرد و در کنار آن شهر جدیدی به نام «وه اردشیر» ساخت. شاپور (۲۷۲-۲۴۱) پسر اردشیر نیز اقدام به ساخت شهر دیگری کرد که به تأسی از پدر خود به آن نام بیشاپور نهاد. بنابر این وجه تسمیه بیشاپور در ردیف نام شهرهایی است که پادشاهان ساسانی سازنده آنها بوده اند و نام خود را بر آن می گذاشتند مانند به اردشیر، به قباد، و به شاپور. کلمه «به» یا «وه» به معنای نیک در بسیاری از نامهای پهلوی دوره ساسانی دیده می شود. مثل «وه دین» یا به دین که همان دین الهی و روشنی است. وه را به معنی خانه و محل زندگی نیز تفسیر کرده اند که اگر چنین باشد بیشاپور را باید سرای شاپور معنی کرد. اما برخی نام بیشاپور را به معنی «از جمله کارهای خوب شاپور» نوشته اند (همان : ۲۴۸). در کتاب مسالک الممالک» اصطخری راجع به نام بیشاپور با مختصر اختلافی چنین آمده است : “شهر بیشاپور در زمان تهمورث بنا شده است، پیش از جمشید و آن را «دین دولا» گفتندی پس اسکندر آنجا را خراب کرد تا اینکه در زمان شاپوربن اردشیر از نو آنجا را عمارت کرد و بیشاپور نام نهاد و اکنون آن را بشابور و بسابور گویند” (سرافراز، ۱۳۶۶ : ۳۷). «ابن بلخی» در فارسنامه می نویسد : نام اصلی آن بیشاپور است و تخفیف را بی از آن بیفکنده اند و شاپور نویسند. بنابراین نام اصلی بیشاپور تا اواخر قرن پنج و ششم هجری رایج بوده است. اما به نظر می رسد نام این شهر در زمان شاپور «به از اندیو شاپور» یعنی «بهتر از انطاکیه، شهر شاپور» بوده است زیرا نام بیشاپور در فهرست نام شهرهای زمان شاپور در کتیبه کعبه زرتشت نام بیشاپور دیده نمی شود، در حالی که نام ساتراپ «وهی انتیوک شاپور» ذکر شده است. بعضی از نویسندگان تصور کرده اند که «به از اندیوشاپور» نام گندی شاپور زمان ساسانی است که در زمان شاپور جایگاه اسرای رومی و قرارگاهی نه چندان مهم بوده است. اما بعید به نظر می رسد، در این کتیبه مهم محل استقرار اسرای رومی ذکر شود، اما از شهر سلطنتی و مقر حکومتی شاپور اسمی برده نشود؛ آن هم شهری که در زیبایی سرآمد شهرهای روزگار خود بوده است.


ذکر این روایت تاریخی شاید تا حدی ما را در شناخت وجه تسمیه بیشاپور یاری کند؛ در سالی که انطاکیه، شهر زیبای روم شرقی به تصرف لشکریان ایران در آمد، زیبایی چشم گیر این شهر چنان مورد توجه شاپور قرار گرفت که دستور داد مقر سلطنتی او را بهتر از انطاکیه بسازند، تا به از انطاکیه باشد. صفت تفضیلی وه یا به معنی بهتر برای مقایسه بین دو شهر انطاکی؛ شهر زیبای روم شرقی که از لحاظ وسعت و تمول و جمعیت برترین شهر روم شرقی بوده و در سال ۲۵۱ م توسط شاپور تصرف شد، و شهر شاپور با ایوانهای رفیع و مزین بوده است (سرافراز، ۱۳۸۱ : ۲۴۹). نکته ضروری و قابل ملاحظه در شناخت شهر ساسانی توجه به تفاوت مفهوم شهر در دوره ایران باستان با مفهوم شهر در دوران اسلامی است. مفهوم شهر در آن دوران مجموعه ای از فعالیتهای متنوع جمعی همراه با ساکنان بسیار و خانه های مسکونی فراوان و محصور شده در برج و بارویی مستحکم نیست که تبلور مکانی فرهنگ و اندیشه جمعی انسان ها باشد.


شهر در فرهنگ آرمان گرای ایران باستان، همواره یک پدیده قدسی تلقی می شده که احتمالا کسی قدرت برپا کردن آن را نداشته است. به جرأت می توان گفت تنها پادشاه بوده که به عنوان صاحب فر یا فره کیانی اجازه و توانایی ساخت شهر را داشته است (براتی، ۱۳۸۲). بر این اساس شهر متعلق به خداوند و نماینده او بر روی زمین بوده و تعلقی به ساکنان آن متعلق نداشته است. با این اوصاف مفهوم شهر باستانی ایران به مجموعه نسبتا وسیع کالبدی می ماند که به دستور شاه و برای سکونت خاندان شاهی و طبقات وابسته و برگزیده او همچون دبیران و سپاهیان ارشد.