معماری خانه سنتی

  • در همواره با درگاه و حریم همراه بوده است؛
  • درها ضمن رعایت اندازه های استاندارد (پیمونها)، نقش، جهت بازشوها و میزان شفافیت شان بر حسب اینکه متصل کننده کدام دو فضا هستند، (معبر – خانه، فضای عبور – فضای مکث، فضای بسته – باز، باز – پوشیده ، بسته – بسته) طراحی شده اند؛ 
  • استقرار چند در میان دو فضای بسته، توان بسط دو فضا جهت ادغام در یکدیگر را افزایش می داده و با تبدیل شدن در به «در – پنجره»، در میانه فضای بسته و باز، در جبهه های چشم اندازی ، توان بسط چشم اندازی و فضایی را توأمان افزایش یافته است؛ 
  • عرض درها، مقیاس بزرگی و کوچکی فضاها در سازمان فضایی خانه های تاریخی است به نحوی که بزرگی و کوچکی فضاها با تعداد درها سنجیده می شود (دودری، سه دری، پنج دری و …)؛

معماری خانه معاصر

  • درها توانایی ایجاد بسط فضایی میان دو فضا را از دست داده اند، تنها عملکرد آنان وارد شدن به فضا و خارج شدن از آن است؛ 
  • درِ اتصال فضاهای مجزا (اتاق ها) به فضاهای درهم ، درِ سرویس بهداشتی، درِ آشپزخانه (در صورت وجود) همگی شبیه هم هستند؛ 
  •  تنوع درهای مختلف به لحاظ نقش و جنس و جهت باز و بسته شدن نامحسوس است؛
  •  در- پنجره در صورت وجود فضای باز یا پوشیده در کنار فضای بسته وجود دارند. اما به دلیل کم شدن نقش فضاهای باز و پوشیده در خانه های معاصر ، این نوع کمتر مورداستفاده قرار می گیرد؛
  •  نظام خاصی از نقطه نظر اندازه درها در خانه های معاصر مشاهده نشد؛

خانه سنتی 

  • نور و چشم انداز، جزء لاینفک سازمان فضایی خانه است و انواع در، پنجره و روزن، تامین کننده و تعیین کننده چگونگی حضور نور و مشاهده چشم انداز هستند؛
  • پنجره ها، بسط چشم اندازی و نوری بین فضاهای بسته و فضاهای باز هستند و قابی طراحی شده برای ارتباط با طبیعت ؛
  • پنجره ها در خانه های تاریخی از نظام اندازه ای مشخص تبعیت می کنند و در پایین خانه ها و بالاخانه ها بر حسب بازشدن به درون خانه یا بیرون خانه در قامت در – پنجره یا پنجره ظاهر می شوند؛
  • تنظیم کیفیت فضا بر حسب چگونگی ورود نور (رنگ، میزان ورود و جهت آن از درون پنجره ها تنظیم می شود؛ 
  • نقش آویزان کردن پرده بر پشت پنجره خانه های تاریخی بر حسب اشراف پنجره بر قلمروهای عمومی و خصوصی متفاوت بوده و نیاز به پرده جهت پوشانیدن چشم انداز در حداقل خود قرار دارد. با توجه به تنظیم درجه دمای داخل جزء فضاها، قاب درگاه های هر پنجره ، امکان آویزان کردن پرده های موقت را مهیا کرده است؛ 
  • معمولا پنجره ها دولنگه هستند وعرض یک لنگه پنجره، حریم آن پنجره محسوب می شود. به نحوی که در پشت پنجره می توان نشست و یا اشیا مورد نظر را قرار داد؛

خانه معاصر

  • نقش پنجره در ایجاد بسط چشم اندازی میان فضای باز و بسته در خانه های معاصر به موازات کمرنگ شدن نقش فضای باز و افزایش اشراف، در سطح قابی برای آویزان کردن پرده و گاه تهویه هوا و نور تقلیل پیدا کرده است؛ 
  • نظام خاصی برای اندازه پنجره ها درون خانه های معاصر وجود ندارد. بعلاوه در نمای شهری نیز پنجره ها می توانند تمام نمای ساختمان یا بخشی از نمای ساختمان باشند و به همین علت، یکی از عوامل ایجاد ناهماهنگی در نماهای شهر تنوع ابعادی ، رنگی ، مصالحی پنجره ها می باشد؛

معماری خانه های سنتی 

  • شیوه زندگی در خانه های تاریخی با زیستن و فعالیت کردن بر کف همراه بوده است. همین امر توجه به پوشش کف را افزایش داده و کف پوش های خانه های تاریخی (فرش، گلیم، جاجیم و انواع زیراندازها)، بر حسب نظام تجمع ساکنان و چگونگی مکث و عبور آنها طراحی و ساخته می شده است؛ 
  • از نظر تقسیمات کف ، هر جزء فضا که به طیف عملکردهای عبوریا مکث تعلق داشته به کناره فضا و میانه فضا تقسیم می شده است؛
  • پوشش کف در فضاهای باز ، پوشیده و فضاهای بهداشتی سربسته  توسط مصالح ساختمانی (عمدتا آجر و بعضا کاشی) صورت می گرفته است؛ 
  • کف در انواع فضا (باز، بسته و پوشیده) یاداور طبیعت و باغ است؛
  • کف میان حیاطها معمولا به حوض و آب اختصاص داشته و لایه پیرامون بلافصل حوض به باغچه باغچه ها ؛ آجرچینی بعنوان کف پوش حیاط پیرامون باغچه ها و راههای دسترسی به حوض را شکل می داده است؛ 
  •  در فضاهای سرپوشیده، تمایز ارتفاعی کف در تعریف فضا موثر است و آجرچینی و کاشیکاری بر غنای آن می افزاید؛ 
  • فرش، نشانی از باغ و گل و گیاه در فضای بسته است ؛

معماری خانه های  معاصر 

  • گرایش مسلط شیوه زندگی معاصر ، فاصله گرفتن از کف می باشد و نشستن و خوردن و خوابیدن با فاصله از کف انجام میشود. در اکثر موارد و اکثر فضاهای باز و پوشیده ، پوشش کف از مصالح ساختمانی است ، با تمایز در رنگ و میزان صیقل خوردگی؛ 
  • همچنان کف ها در فضای بسته با فرش و یا انواع کفپوش ها پوشیده می شوند؛ 
  • گرایش هایی نیز مبنی بر ایجاد اختلاف سطح در حد یک تا چند پله، برای ایجاد «نوعی تنوع» در خانه های معاصر وجود دارد؛

معماری خانه های سنتی 

دیوارها متناسب با قرارگیری انواع فضاهای باز ، بسته و پوشیده و انواع الگوهای فضایی، از طرح و نقش متفاوت برخوردارند؛ 

 چگونگی نمایش دیوارها در هر سه فضای باز، بسته و پوشیده، بر حسب میزان در برگرفتگی تعیین می شود؛

طراحی دیوار در خانه های تاریخی بر اساس نقش جداکنندگی آنها صورت نمی گیرد. طراحی دیوارها در این خانه ها بر اساس نقش تعریف کنندگی فضا ، ایجاد توان برای اتصال و ترکیب فضاها و افزایش نقش سودمندی و چشم اندازی جزء فضاها طراحی می شوند؛

از طریق پر و خالی شدن، نوع بافت ، مصالح و تزیینات بر کارآیی فضا می افزاید و به آن فضای بسته، طاقچه ها و رفها و تزیینات این نقش را ایفا می کنند. 

دیوارها با ایجاد حجم، دو رویه طراحی و ساخته می شوند. مثلا یک رو به فضای خصوصی و یک رو به معبر عمومی. در این حالت دیوار خانه در تعریف فضای بیرون نیز نقش ایفا می کند؛

معماری خانه های معاصر

دیوار در خانه های معاصر ، از حجم به سطح تقلیل یافته است؛ 

دیوارها در همه فضاهای خانه ، از ویژگی های متمایز برخوردار نیستند؛ 

 نقش اصلی دیوار در خانه های معاصر، جدا کردن است و مشارکت دیوارها در افزایش کارآیی فضاها، آراستن آن و فراهم کردن امکان ترکیب جزء فضاها به شدت کاهش یافته است ؛


معماری خانه های مدرن

  • سقف در خانه های تاریخی، نقش سر را در بدن بر عهده دارد. چگونگی هر جزء فضا به میزان بهره وری از سقف وابسته است. در نظام معماری این خانه ها، فضاها سه گونه اند: فضای سرباز (بدون سقف)، سربسته (سقف، کف، دیوار) و سرپوشیده ( سقف و کف)؛ 
  • سقف در فضای باز ، آسمان است و در فضای بسته این مفهوم به صورت آسمانه انعکاس می یابد؛ 
  •  ارتفاع های گوناگون سقف ها، تجربه های متنوع فضایی ایجاد می کنند. در هر اندازه ارتفاعی، اتصال سقف به دیوار ، بخشی از معیارهای طراحی و محلی برای بروز خلاقیت معمار به حساب می آید؛ 
  • در فضاهای سرپوشیده، سقف محلی برای تأمین نور و تهویه هوا است و از این طریق در آسایش و تنوع فضا هم ایفای نقش می کند؛ و با ارتفاع گرفتن به اندازه یک لایه فضایی ، امکان بسط عمودی فضا فراهم می شود؛ 
  • سقف بوسیله قابلیت دو رویه بودن خود در طبقه آخر، یعنی سقف بام به عنوان فضایی باز برای زندگی نقش مهمی ایفا می کند؛

معماری خانه های معاصر

  • با یکسان شدن ارتفاع، در ایجاد تنوع و تجربه فضایی نقش متمایزی ایفا نمی کند؛ 
  • به خاطر بی توجهی به نقش بام ، از حالت دو رویه خارج شده است؛ 
  •  با یکسان شدن ارتفاع ، نقش سقف در تأمین نور و ایجاد جریان هوا به شدت کاستی گرفته است؛ 

 با درک مجدد اهمیت سقف ، به جای یافتن روش های حقیقی به روش های کاذب متوسل شده و تخصص کاذب کاری بر تخصص های بنایی جدید افزوده شده است؛