مدرسه ایرانشهر
نام طراح: آندره گدار
تاریخ شکل گیری اثر: ۱۳۱۳ ه. ش.
موقعیت : یزد
مساحت بستر طرح: ۱۵٫۰۰۰ متر مربع
مساحت زیربنا: ۴٫۲۰۰ متر مربع
مدرسه ایرانشهر ساختمانی یک طبقه با نمایی از آجر زرد رنگ است که به شکل نیم حلقه در میان بستر طرح قرار گرفته است. کلاس های درس، اتاق های اداری و کتابخانه این بنا در تراز همکف – پشت رواق های حیاط اصلی قرار گرفته، و زیرزمین نیز به آزمایشگاه های مدرسه اختصاص یافته است.
کلاس های درس و فضاهای کمک آموزشی همچون کتابخانه و آزمایشگاه و حیاط وسیع مدرسه ، آن را به نمونه ای از مدارس جدید و هماهنگ با تحولات نظام آموزشی کشور در دهه های ابتدایی این قرن تبدیل می کند. در طول زمان تغییراتی همچون اضافه شدن ورودی های شمالی و جنوبی، ساخت بنایی در شمال بستر طرح و الحاق پلکان و حیاط فرونشسته ای در جنوب غربی ساختمان برای دسترسی به زیر زمین حادث شده، که در مقاله حاضر در نظر گرفته نشده است.
برای خواندن مطالب مربوط به معماری ایرانی لینک روبرو را کلیک کنید: اصول معماری ایرانی
سازماندهی فضایی مدرسه ایرانشهر
فضاهای بسته در مدرسه ایرانشهر به شکل یک نیم حلقه در سمت جنوب زمین ودر میان فضای باز جای گرفته اند. به این ترتیب حیاطی بزرگ در سمت شمال و فضاهای باز کوچکتری در شرق، غرب و جنوب ساختمان به وجود آمده است؛ به عبارتی ساختمان مدرسه از چهار سو با فضای باز همنشین است. این نحوه استقرار، از دو جهت بر طرح تاثیر می گذارد: نخست این که فضاهای بسته دو رو یا دولایه می شوند و می توانند در آن واحد از فضاهای باز پشتی و جلویی بهره ببرند؛ دوم این که با چرخش فضای باز به دور ساختمان امکان گردش در اطراف بنا و تماشای آن بیشتر می شود، و مناظر متنوع تری پیش چشم مخاطب قرار می گیرد. این سازماندهی امکانات عملکردی خوبی برای طراحی فضاهای بسته و باز به وجود می آورد که می توان فضاهای کار و فعالیت را به تناسب در لایه های مختلف ساختمان جای داد و به این ترتیب به قدر کافی از مزایای نورتهویه و منظره فضاهای باز بهره برد. در طرح فضای باز نیز می توان فعالیت های مختلف از قبیل بازی و تفریح، تجمع و سرود خوانی، گفتگو یا تعلیم و تعلم – را دسته بندی کرد و برای هر یک مکان مناسبی را در نظر گرفت؛ هر مکان می تواند دارای یک نوع طرح حیاط سازی شود : در یک جا می توان از آب و در جای دیگر از سیره، در یک جا از ترکیب آب و سبزه و در جای دیگر از کف سازی ساده استفاده کرده و با همه اینها مدرسه را گونه گون و خاطره انگیز ساخت. مدرسه بنایی یک طبقه است که زیرزمین بزرگی نیز دارد. بخش جنوبی آن مستطیلی کشیده در امتداد شرق به غرب است که سالن اجتماعات و کلاس های درس را در خود جای می دهد و بدنه اصلی ساختمان را می سازد. دو بازوی شرقی و غربی که به دو انتهای این بدنه اصلی متصل شده اند فضاهای اداری،سالن کوچک و کتابخانه را در خود جای می دهند.
– در بدنه اصلی در راهروی طولی به شکل رواق در شمال و جنوب قرار گرفته که کلاس های درس را احاطه کرده اند. این راهروها و ردیف کلاس های میان آنها توسط بخش میانی قطع شده است ، بخشی که حجمی بلندتر از طرفین خود دارد و اندکی نیز عریض تر است. در اینجا، تالار اجتماعات در طرف شمال (رو به حیاط اصلی) و رواق ورودی در سمت جنوب واقع شده است.
– در طرح اولیه، دو ورودی از سمت جنوب در نظر گرفته شده است. ورودی اصلی بر محور شمالی- جنوبی ساختمان و در مقابل رواق پیش نشسته تالار اجتماعات قرار دارد. راهروهای چپ و راست این رواق میانی دسترسی به کلاس ها و دیگر بخش های مدرسه را ممکن می سازد. ورودی دوم -که کوچکتر است و طبعا فرعی تلقی می شود . در ناحیه شرقی دیوار جنوبی، درست روبروی رواق بازوی شرقی واقع شده است. علاوه بر این، دو ورودی دیگر نیز در این مدرسه وجود دارد که در سال های پس از احداث بنا (احتمالا برای رفع کمبود های طرح) ساخته شده اند و عبارتند از ورودی جداره جنوبی به فرینه ورودی فرعی شرقی، و ورودی شمالی.
در همنشینی ساختمان مدرسه ایرانشهر با حیاط ها به چند نکته می توان اشاره کرد.اول آن که حیاط اصلی مجموعه سطح قابل توجهی (تقریبا ۵۵ درصد) از بستر طرح را به خود اختصاص می دهد و با آن که با قرار دادن رواق ها در پیرامون این حیاط بزرگ ظاهرا چشم هایی نیز به سوی آن گشوده می شود ، اما فقدان طرحی برای حیاط سازی و خالی رهاشدن آن نشان از کم اعتباری حیاط دارد . دوم آن که فضاهای اصلی مثل کلاس های درس بدنه اصلی و اتاق های بازی های شرقی و غربی که می توانستند متوجه حياط اصلی باشند و اعتباری برای آن کسب کنند.
برای خواندن مطالب مربوط به معماري ايراني لینک روبرو را کلیک کنید: ویژگی معماری ایرانی ، نور در معماری ایرانی
رو به سوی حیاط های کوچک و باریک پیرامونی دارند. ممکن است این تصميم طراح را ناشی از نیاز به محیط دنج و خلوت برای فضاهایی دانست که محل درس و بحث دانش آموزانند و به این ترتیب، حياط اصلی را متعلق به عرصه عمومی و حیاط های فرعی را جزئی از عرصه های خصوصی تر مدرسه به شمار آورد ؛ اما در این وضعیت هم طراح می توانست با توجه بیشتر به طرح هریک از حیاط ها و رعایت تناسبات دلپذیرتر، آنها را معنادارتر کند و از صورت پس مانده های ساختمان سازی در بستر طرح خارج سازد. توجه کنیم که منظره حیاط های کوچک فرعی، چه از سوی ساختمان و چه از لابه لای دهنه های رواق های اتصال دهنده، جذاب می نماید؛ اما خود این حیاط ها تناسبات و طرح دل انگیزی ندارند. سوم آن که، عامل دیگری که می توانست برای حیاط ها اعتباری به همراه بیاورد معبر قرار گرفتن آنها بود. اما موقعیت ورودیهای مجموعه به گونه ای است که مستقیما به فضاهای بسته راه پیدا می کنند، و به این ترتیب حیاط ها به فضاهای بازی تبدیل می شوند که تنها برای تأمین نور و هوا شکل گرفته اند و احیانا منظری نیز برای اتاق های پیرامون خود فراهم می آورند؟. از آنچه آمد می توان نتیجه گرفت با آن که ساختمان در دل بستر طرح نشسته است گفتگویی با فضای باز پیرامون خود ندارد. به عبارتی فرم ساختمان و نحوه استقرار آن حاکی از انتظامی درونگرا است؛ حال آنکه در مه می طراحی این ویژگی رنگ می بازد و طرح به سمت ساختمانی برونگر ا خود می نگرد هدایت می شود.
نمای ساختمان مدرسه ایرانشهر
همچنانکه بیان شد ساختمان مدرسه ایرانشهر به شکل یک نیم حلقه طراحی شده است.طرح نما حاصل ترکیب بخش های پر وسنگین فضاهای بسته با بخش های نیمه خالی و مجوف رواق است.تراش سطوح نما توسط رواق ها،اختلاف ارتفاع و پس و پیش نشستگی احجام نسبت به هم،و بام های مدورخفته و دودکش ها و پشت بندهایی که در سیمای بیرونی این بنا دیده می شودان را متنوع و گونه گون جلوه می دهد؛و به این خاطر،منظر بیرونی ساختمان به دل می نشیند.
بدنه اصلی ساختمان،نمایی طولانی و متقارن دارد.حجم بزرگتر و توپر و متفاوت تالار اجتماعات در میانه نما نشسته و محور تقارن ان را ساخته است.تقارن و تکرار موجود در این نما شخصیت و اصالتی به ان می بخشد؛اما طرح نما هیچگاه شیرینی نماهای متقارن سنتی زا نمی یابد.استقرار یک حجم بزرگ و سنگین درمیانه، و استقرار بخش های سبک تر در طرفین برخلاف سنت طراحی نما در معماری ایرانی است،که معمولا در ان سطوح قاب بندی شده ایوان یا ارسی بزرگی را در میان می گیرند.در واقع در اینجاحجم تالار بیش از ان که موجب ودت و یکپارچگی در نما باشد،عامل انقطاع دو پاره چپ و راست ان شده است.بدینگونه است که عنصر محوری نما نمی تواند نقطه اوج نما محسوب می شود.تکرار ساده و کم معنای قاب ها در نمای این بخش نیز عاملی است که طرح ان را تضعیف می کند.
عامل اتصال بدنه اصلی با بازوهای دو طرف،رواقی دوسویه است که بسیار شفاف تر از همه عناصر دیگر نما می نماید .این رواق به بخش انتهایی نما منتهی می شود.بخشی که خود حجمی تقریبا بسته و متقارن است.طرح نمای ان عبارت است از سطوح بسته با روزنه های کوچک ،که دهانه های مکرر رواقی کوتاه را در میان می گیرند.به این ترتیب،ساختمان مدرسه به شکل مجموعه ای از ساختمان های مستقل به نظر می اید که توسط رواق هایی ظریف و شفاف به هم متصل می شود.برای درک اثار این کیفیت کافی است ان را با وضعیتی مقایسه کنیم کهحجمی یکپارچه منسجم،به شکل نیم حلقه،حیاط را درمیان می گرفت. در این صورت پیوند محکمتری میان حیاط و ساختمان به وجود می امد.
نکته جالب توجه ان است که طراحی بخشی از رواق ابتدایی بازوهای فرعی را بسته است.و به این ترتیب توانسته حجم پایانی را از رواق شفاف اتصال دهنده جدا کند. اگر ان گونه که به نظر می رسد نیت طراح تفکیک احاد طرح (یعنی بدنه اصلی و بازوهای فرعی) بوده است، تشابه دقیق وکامل میان رواق ابتدایی و رواق دیگر نما را چگونه می توان توجیه کرد؟ اینجاست که مخاطب به نگاهی مجدد به تمامی نمای مورد بحث تشویق می شود. در این وضعیت،یک در میان دو عنصر”رواق سه دهنه”و “جداره بسته با روزنه های کوچک”بارز ترین این نما شمرده می شود.چنانچه از تفاوت میان رواق شفاف ابتدایی با باقی نما صرفنظر کنیم به نظرمی رسد که نظم حاصل شده از تکرار عناصر”نیم باز و بسته”به اختتام نما با عنصر بسته از سوی طراح تصمیم قابل درکی است. از طرفی علاقه وی به ایجاد اشکال متقارن موجب می شود که در این نما-که بر اساس تحلیل اخیر نامتقارن می نماید-نیز به عنوان تقارن،یا به عبارتی به دنبال قرینه ای برای رواق ابتدایی بگردیم.چنانچه قرینه این رواق را به انتهای بازو فرعی اضافه کنیم نما متقارن می شود،اما کیفیتی”تمام شده”نخواهد داشت.در این حالت شاید چاره کار تشکیل جبهه دیگری به قرینه بدنه اصلی در شمال حیاط و تکمیل فرم نیم حلقه باشد.ممکن است حتی اضافه کردن بخشی از یک دیواره کامل در طرفین نیز برای این منظور کفایت کند.در این صورت،حیاط شمالی شباهت بیشتری به یک”حیاط میانی”پیدا می کند- که الگوی اشنا طرح بناهای قدیمی ایرانی منجمله مدارس است.حال،پس از انکه یکبار به صورت کامل تر این طرح اندیشیده ایم،چنانچه دوباره به وضعیت موجود بنگریم درمی یابیم که گویی در اینجا تنها با نیمی از یک ساختمان تمام روبه رو هستیم. شاید طراح از ایده سنتی”ساختمان برگرد یک حیاط میانی”استفاده کرده اما با حذف نیمی از بنا خواسته است تا وجه سنتی طرح را کم رنگ تر کند؛و یا شاید به دنبال خلق الگویی متناسب تر با مفهوم نوی مدارس امروزی بوده و به همین دلیل الگوی اولیه را تغییر داده است یا اساسا ممکن است حساسیتی به معانی مستتر در الگوی اصیل اولیه نداشته است.به هر حال،تداوم رواق از بدنه اصلی بر نمای بازوهای فرعی می تواند نشانه ای از وجود قصد و نیت طراح در ایجاد یک نیم حلقه-یا به تعبیر اخیر حلقه شکسته-محسوب شود.
تداوم رواق ها از بدنه اصلی به بازو های طرفین مخاطب را به دقت در نمای هر سه جبهه به شکل کل واحد-یا به عبارتی به صورت گسترده در یک صفحه-هدایت می کند.و عجیب اینکه در این حالت نه تنها طرح نما دچار مشکلی نمی شود،بلکه استخوان بندی محکمتری نیز پیدا می کند.در این وضعیت با نمای متقارن رو به رو ایم که با دو حجم بسته اغاز می شود و با تکرار دهنه های رواق به حجم بزرگ میانی می رسد.گویی در ابتدا طرح بر اساس نمای در یک صفحه تهیه و سپس به منظور ایجاد حیاطی مناسب برای یک مدرسه از دو محل به داخل تا شده است نکات فوق بیانگر ان است که طرح مدرسه ایرانشهر را باید امیزه ای از چند نوع انتظام فضایی دانست:ساختمانی نیم حلقه ای که حیاطی را در بر گرفته است،”سه ساختمان متصل به هم” “بریده ای از یک ساختمان حلقه زده بر گرد حیاط میانی”و بالاخره “یک ساختمان تا شده “.انچه مانع از تفوق یکی از این صورت بر دیگران می شود فقدان هماهنگی میان طرح نما و ترکیب احجام است.
منبع:
نقد آثاری از معماری معاصر ایران-وزارت مسکن-دانلود فایل از سایت وزارت مسکن کلیک فرمایید.