آتشگاه اصفهان – خمینی شهر
مکان : اصفهان – خمینی شهر
قدمت :ساسانی
سبک : پارتی
معرفی آتشگاه اصفهان
آتشگاه اصفهان در غرب اصفهان و ۸ کیلومتری مرکز شهر در خیابان آتشگاه و جنوب خمینی شهر قرار دارد. این بنا در نزدیکی رودخانه زاینده رود، بر روی کوهی قرار دارد. از بلندای این تپه، تا کیلومترها از هر چهار سوی اصلی را میتوان به خوبی مشاهده کرد.
این بنای خشتی غریب که بر فراز کوهچهای به بلندای ۱۰۰ متر (نسبت به دشت اطراف) در بخش ماربین خمینی شهراصفهان جای دارد، نخستین بار از سوی اَوِستاشناس بزرگ «ویلیامز جکسن» در اوایل قرن بیستم میلادی، مورد توجه و بررسی علمی قرار گرفت.
بافتِ بنا
بافتِ ساختمانیِ این مجموعه از لایههای خشتی است. میانِ دو ردیف خشت را هم یک لایه نازکِ نِی (که از رودخانه آورده میشده) قرار میدادند تا بر استحکامِ آن بیفزایند. پایههای بزرگ و خشتیِ بنا تقریباً از میانهٔ تپهٔ آتشگاه آغاز میشوند و در بالا به ستونهایی محکم و قابلِ اعتماد تبدیل میشدند که در گذشته اتاقهایی نیز بر رویِ آنها قرار داشتهاست. در برخی جاها نیز بقایایی از راه پلههایی منظم و کنده شده در دلِ سنگ بچشم میخورد که تا بالا ادامه داشتهاست اما امروزه از میان رفتهاند. در بالای تپه بنایی گِرد ساخته شده که میتوان آن را نقطه نهاییِ معماریِ این بنا معرفی کرد. بر رویِ تپه، هیچ بنایی بلندتر از آن ساخته نشدهاست. این اتاق دارای هشت گوشهاست و در هر گوشه یک پنجره هم رو به بیرون دارد. گفته میشود موبدانِ زرتشتی، آتشِ مقدس را در درونِ این اتاق قرار میدادهاند.
بازسازی در دوره پهلوی
این مجموعه دارای اتاقها و ساختمانهایی در چهار جهتِ تپه بوده که تا زیرِ اتاقکِ آتشگاه ادامه مییافتهاند و البته اکنون تنها سازههای بخشِ شمالی و بخشی از قسمتِ شرقی سالم ماندهاند و بهنظر میرسد مربوط به بازسازیِ این بنا در دورهٔ پهلوی باشند. بر رویِ برخی از خشتهای بکار رفته در سازههای بخشِ شمالی میتوان عددِ ۱۳۵۲ را دید که در قالبِ خشتها تعبیه شدهاست.
دیدگاهها
از تاریخ نویسان و جغرافیانویسان قدیم، برخی درباره ی آتشگاه اصفهان مطالبی نوشتهاند. از آن جمله:
- حمزه ی اصفهانی در کتاب اصفهان آورده اند:کوه آتشگاه از جمله بیوت عبادت بوده است در عهد طهمورث و آن را مینودژ خوانده اند و تبان نهاده بودندی بسیار ، چنان که از جمله شهرهای مشرق اینجا آمدندی ….. و چنان آورده اند که طهمورث آن جا نهاده است و در دخمه ای مدفون است.طهمورث و جمشید از اولین شهریاران و فرمانرواین زمین محسوب می شدند و در فقرات ۱۱-۱۳ رام یشت آمده است:” تهمورث (پیامبر) از فرشته ( جبرئیل ) درخواست نمود که بر اهریمن پیروز شود.”
- دهخدا در لغتنامه خود مینویسد: هنگامی که اسکندر قصد خراب کردن آتشکده اصفهان را گرفت ،آذرهمایون که سادنهٔ آتشکده و یک ساحره بود، خود را مانند یک اژدهای مهیب به اسکند نمایاند. بلیناس نیز طلسم او را باطل کرد و به همین دلیل اسکند او را به بلیناس بخشید و او آذرهمایون را به همسری گرفت. به همین دلیل که بلیناس از آن زن جادو یادگرفت به بلیناس جادو مشهور شد.
- نظامی گنجوی در اسکندرنامه درباره ی اسکندر و تاریخ جهانگیر او از تونل مخفی و مخفیگاه های درون زمین در سپاهان یاد می کند و در هنگامی دیگر نظامی از گنج مخفی فریدون در جی اولیه صحبت می کند. شاید از همین است که اسکندر در اصفهان درب هفت گنجینه را باز می کند.
- شرفنامه ی نظامی گنجوی از نیروی اندیشه ی زنی در آتشگاه اصفهان حکایت ها دارد .هنرمند گنجه از بهار یا آتشگاهی کهنسال در سپاهان خبر می دهد و می گوید از باغ در نوبهار خوشتر و زیباتر بود و چندین دختر در آن نگهبانی می کردند . در خمینی شهر و در مسجد جامع خوزان مکانی بنام چهل دختر وجود دارد ، مسجدی چهار ایوانی با گنبد خانه که دارای تنبی تالاری بوده که در پیش از اسلام مهرابه ای کهن بوده است. این دختران به فرماندهی آذر همایون که از نسل سام نریمان بود با سپاه اسکندر در سپاهان درگیر می شوند.آذرهمایون که در افسون و جادوگری به هاروت و ماروت پیشی جسته بود چون اسکندر فرمان داد تا خانه دختران را خراب کنند از هیکل خویش ازدهایی آتشین ساخته به سوی مردم حمله ور می شود، مردم از ترس آتشگاه را رها کرده به سوی اسکندر گریختند و خبر دادند که در آتشگاه اژدهایی است که چون گلوله های آتشین باروت بسوی مردم می اندازد.این تعبیر از سوی زنی دانشمند بوده و در نهایت بلیناس حکیم به جنگ این طلسم رفته و به شعبده ای خاص از عهده ی کار برمی آید و آتشکده را ویران ساخته و بلیناس حکیم چون از خردمندی و دانش و زیبایی آذرهمایون آگاه می شود او را در ماه بهمن به همسری بر می گزیند.
- ابن خردادبه در قرن سوم هجری در کتاب المسالک والممالک میگوید:در قریه مارابین، قلعهای از بناهای طهمورث موجود است و در آن آتشکدهای ست.
منبع:wikipedia