وجود ارتباط نه چندان روشن میان فرم و عملکرد در پروژه های گوناگون، مسئله ای است که همواره چالش های متفاوتی را در پیشبرد فرایند طراحی ایجاد کرده است. این موضوع به طرز چشمگیری در میان دانشجویان معماری دیده می شود. طراحی پروژه معمولاً به خلق فرم های نو و شاید تا اندازه ای عجیب منتهی می شود که در برخی موارد تناسبی با عملکرد موضوع طراحی ندارد و یا در شرایط بالعکس فرمی تولید می شود که در نتیجۀ توجه افراط گونه به عملکرد پروژه، چندان پردازش و توسعه نیافته است. از این رو توجه کافی به هر دو مقوله فرم و عملکرد باعث می شود فضاهایی پدید آیند که در هم نشینی این دو مفهوم، تعادل را به نمایش بگذارند. برای دست یافتن به نتایج مطلوب لازم است به درک بهتری از فرم، عملکرد و تأثیرات آنها بر روی یکدیگر دست یابیم. همراه هورنو باشید.
عملکرد در معماری واژه ای است به ظاهر آشنا؛ که در کنار دو واژۀ دیگر (صورت) و ( ساختار) به عنوان یکی از سه اصل حاکم بر معماری شناخته می شود. برخی معماران مؤثر دوره مدرن در تبیین معماری مطلوب، بارها از زاویه عملکرد به موضوع معماری پرداخته اند. مروری بر آرای این دسته از معماران نشان می دهد که آنان نیز از عملکرد، تصور مشترک و واحدی ندارند.
شاید در تشریح مفهوم عملکرد بتوان گفت: عملکرد بخشی از فرایند طراحی است که در برخورد با موضوع طراحی دارای نقشی دوگانه است و همان قدر که به کارایی پروژه در تأمین نیازهای کاربران می پردازد؛ به شرایط موجود در طرح مانند بستر و زمینه، ساختار طرح به لحاظ فنی و ضوابط و قوانین حاکم نیز توجه دارد. به عبارت دیگر عملکرد ساختمان چنان که به نیاز کاربران پاسخ می دهد بایستی با سایر محورهای پروژه هماهنگ شود تا در نهایت فضای پایدار، غنی و پویا حاصل شود.
ویتروویوس در کتاب اول از ده کتاب در باب معماری بیان می کند که یک معماری خوب باید فراهم کنندۀ فایده، استحکام و زیبایی باشد. در واقع منظور او از فایده، نحوه چیدمان اتاق ها و فضاها به صورتی است که هیچ مشکلی در کاربرد و استفاده از آنها به وجود نیاید و بنا کاملاً مطابق با بسترش باشد. وی در ترتیب این سه اصل اولویت را به فایده داده زیرا از نظر او اولین شرط یک معماری خوب فایدۀ آن از نظر کارایی است. بعدها واژۀ عملکرد جایگزین مفاهیمی چون فایده شده و گذشت زمان این واژه را عمیق تر و وسیع تر ساخته است. به دنبال تغییراتی که زندگی انسان را تحت تأثیر قرار داده نیازهایی با دغدغه افزایش رفاه و آسایش بشر مطرح شده و کارکردهای جدیدی را پدید آورده است.
از سوی دیگر فرم به عنوان نماینده اندیشۀ طراح، تصورات و افکار او را عینیت می بخشد. شاید بتوان گفت یکی از مهم ترین و بحث برانگیزترین موضوعات در فرایند طراحی معماری، تصور، انتخاب و ساخت فرم است. فرم در ابتدا بایستی قابلیت پذیرش عملکرد را داشته باشد و به مثابۀ ظرفی برای آن، ایفای نقش کند. فرم با وحدت بخشیدن به ساختار داخلی و خارجی و تعریف فضا تأثیر بسزایی در روند طراحی پروژه دارد و همواره لازم است تا در جایگاه خود به آن پرداخته شود.
در رویکرد مدرنیستی، عملکردی که هر فرم پیدا می کند به عنوان یک قرارداد تعریف شده از خارج به آن تحمیل می شود. تک عملکردی بودن فضاهای مدرن انعطاف پذیری فضا را در پذیرش کارکردهای متنوع از میان برده است. با رد کردن ایده تضاد بین عملکرد و فرم معماری در رویکرد دیکانستراکشن این دو مفهوم با هم ادغام یا بر هم نهاده می شوند. بدین ترتیب فرم به بیان خود عملکرد را تبیین می کند . در فولدینگ، فرم تابع عملکرد یا عملکرد تابع فرم نیست. فرم برای تولید خود روندی را طی می کند که الزاماً رابطۀ مستقیمی با معماری ندارد. فرایند طراحی در معماری پرش کیهانی، نه تنها عملکرد بلکه تکنیک های ساخت را نیز معلول خود می سازد. سازه تابع فرم است و بُعد کاربردی کاملا تحت تأثیر فرم های پیچ و تاب خورده قرار گرفته است.
با گسترش انواع عملکردها و همچنین توسعۀ دانش در راستای تولید فرم های متنوع، برآوردن احتیاجات کاربران در رابطه با کارکرد ساختمان، همزمان با نمایش یک معماری متناسب با مصالح و فناوری های نوین، به دغدغه ای تازه بدل شده است.
در بیان رابطه فرم با عملکرد می توان گفت هر چند که شناخت عملکرد قبل از فرم پردازی روی می دهد اما این دو مفهوم به نوعی همگام با یکدیگر در فرایند طراحی مشارکت دارند. بنابراین فرم پردازی در انطباق با کارکردهای پروژه انجام می شود . همچنین فرم در پاسخ به زمینه، ساختار و سایر شرایط موجود، ساخته و پرداخته می شود. بنابراین آفرینش فضاهای مطلوب در گرو توجه کافی به فرم، عملکرد و ارتباط میان این دو است. البته ناگفته نماند که رویکرد پروژه در بازنمایی مفهوم فرم و عملکرد اثرگذار است. همانطور که پیش از این گفته شد ارتباط این دو به طور مثال در رویکرد مدرنیستی با فولدینگ متفاوت است و به تبع، نتایج متفاوتی را نیز در محصول طراحی (ساختمان) به ارمغان می آورد. لذا خلق فضاهای مطلوب، به این معنا که ضمن پاسخگویی به حوائج کاربران، معماری غنی و همساز با زمینه را به نمایش بگذارد؛ و همچنین از لحاظ ساختار پایدار باشد؛ مستلزم کسب شناخت از مفهوم فرم و عملکرد و نگاه آگاهانه به همزیستی این دو در پروژه های طراحی معماری است.
تحریریه گروه معماری هورنو
منبع:www.arel.ir